eitaa logo
بغض قلم
629 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
307 ویدیو
34 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
https://www.farsnews.ir/my/c/211476 برای حمایت از فارس من در اعتراض به این حرکت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملاعباس چاووش مازندرانی شب جمعه به کربلا مشرف شد. آقا را در عالم رویا دید. آقا بهشون فرمودند: (رفتی شهرتون سلام منو به چایی ریز هیئت تون (در بعضی نقل‌ها کفش جفت‌کن) برسون. بهش بگو حساب چایی‌هایی که تا حالا برا ما ریخته رو داریم.) آقا صحبت‌شون ادامه دادند:(اگه بازم شب جمعه آمدی کربلا، دیگه روضه علی‌اکبر ما رو نخون‌! آخه مادرما شب جمعه کربلاست. طاقت شنیدن روضه علی اکبر رو نداره.) 📒کتاب کرامات الحسينيه، ج۲ ص ۱۱. 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن‌گاه که همه رفتند با چشمانی اشکبار و لحنی ملتمسانه، آمدی که:(مولای من، به خدا که جگرم از داغ رفتگان می‌سوزد و زندگی را بی‌اینان خوش نمی‌دارم! آقای غریب و بی‌کسم! بگذارید بجنگم!) _بگذارم بجنگی؟ تو آخرین امید و عزیزترین کس حسینی. تو ماه خاندان بنی‌هاشمی. تو تکیه‌گاه منی. اگر گزندی به وجود نازنینت برسد، چه؟ اگر زنان و اطفال خیمه‌گاه خبردار شوند که به تو چشم زخمی رسیده، امیدشان پاره می‌شود... نه برادرم، نه امیدم، نه... جنگ نه! اما کودکان تشنه‌اند! اگر می‌توانی، فقط قدری آب... 📒 کتاب ماه به روایت آه 🆔 @bibliophil
پدرتان یزید، سه بار در برابر لوای حسین، نشست و برخاست و با اعجاب و تحسین گفت: (یاللعجب! شگفتا غیرت و حمیت و شجاعت حامل این پرچم که حتی اجازه نداده است بر تیر پرچم نیز خدشه‌ وارد شود!) زحر به قیس گفت: پرچم را پس از کشتن حسین با سختی و مشقت از زین اسب عباس بن علی بیرون کشیدیم. عباس لوای حسین را چنان بر زین اسب خود استور کرده بود که حتی پس از قطع دو دست و تیر باران او که باعث فرو افتادنش از اسب شد، لوای حسین تا عصر عاشورا بر زین اسب عباس در اهتزاز بود. 📒کتاب ماه به روایت آه 🆔 @bibliophil
بیش از پنجاه تن از جنگاوران سپاه شام و کوفه مدعی کشتن عباس بودند. به خدا نزدیک بود فتنه‌ای رخ دهد که امیر عمربن‌سعد بر سرشان فریاد زد که: خاموش باشید. به خدا قسم کشتن صاحب لوای حسین کاری نیست که از ده کس و بیست کس ساخته باشد. 📒 کتاب ماه به روایت آه/ ابوالفضل زورویی نصرآباد/ نشر نیستان 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.100-101.mp3
1.32M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت صد و صد و یکم | سوره بقره| 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 7mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
دستش که به آب خـورد یاد وصیت پـدرش افتاد "کنارش بمان" مظلوم تر از او نیسـت چنان سراسیمه بازگشـت که دست هایش را جا گذاشـت 💔 🆔 @bibliophil
اولین بار که نگاهم به گنبد علمدار خورد اربعین سال ۹۱ بود. قبل از رسیدن به کربلا، در حوالی ستون هزار مسیر پیاده‌روی نجف تا کربلا موکبی بود با پنجره‌های آبی و دیوارهای نقره‌ای. در حیاط موکب پرچم بزرگی نصب بود. بلند و سیاه با نوشته‌ی: یا حامل‌لوا‌ الحسین. قبل از رسیدن به حرم، مهمان‌نوازی علمدار را دیدم. خادم‌های موکب با تحصیلات بالا بزرگترین افتخار خود را خادم عباس بودن می‌دانستند. یکی دکتری داشت، دیگری فوق‌لیسانس و... آن که دکتری داشت، سرویس بهداشتی موکب را تمیز می‌کرد. آن دیگری که پا نداشت به زائرها خوش‌آمد می‌گفت. هرچه برای رفاه یک زائر خسته در راه آمده نیاز بود، در این موکب تمیز و بزرگ فراهم بود. ما سیراب از عشق عباس، وارد کربلا شدیم.‌ من از بین نخل‌ها دنبال گنبد می‌گشتم، و ماه را دیدم، ایستاده به تماشای خورشید. به پشت درب حرم علمدار که رسیدیم. از ازدحام جمعیت درب خانه باب‌الحوائج بسته شده بود. باورم نمی‌شد. مگر در خانه باب‌الحوائج هم بسته می‌ماند؟ این همه راه، پیاده آمده بودیم و به در بسته خوردیم! باور نمی‌کردم، شاید بعضی برگشتند ولی من باور نمی‌کردم درب خانه باب الحوائج بسته بماند. ایستادم، باید این در باز می‌شد. هجوم جمعیت افراد پشت در، چون سیل خود را به ساحل آرامش ضریح رساند. من اولین نفری بودم که قفسه سینه‌ام به مشبک‌های ضریح کوبیده شد. همین‌جا بود که عشق علمدار بر قلبم نقش بست و بیرون نیامد. هرچند جسم ضعیفم را زنان عراقی بیرون کشیدند اما این عشق بیرون کشیدنی نبود. بعد از آن روز چند بار دیگر راهی کربلا شدم. همیشه برایم فاصله حرم علمدار تا خیمه‌گاه اشک‌آور بود. من سواری را می‌دیدم که با تمام وجود به دنبال رسیدن است و فقط چشم به خیمه‌گاه دارد. و وقف‌العباس، ایستاد، ایستاد و دنیا از حرکت ایستاد. چه فاصله‌ی کمی مانده بود که برسد، عمو به خیام! کربلا که می‌روم به همین فاصله‌ها گریه می‌کنم! فاصله کم تل زینبیه تا حرم امام حسین فاصله کم خیمه‌گاه تا حرم حضرت عباس فاصله خیمه حضرت عباس تا خیمه امام حسین(علیه‌السلام) من بارها دست علمدار را بعد از آن زیارت اول در زندگی‌ام دیدم. وقتی کتاب پشت‌پرچم‌قرمز برای نوقلمی چون من بدون پرداخت یک ریال چاپ شد، وقتی مسیر حرفه‌ای شدنم از پشت پرچم قرمز آغاز شد، من عنایت‌های ویژه عباس‌بن‌علی را دیدم. تا عمر دارم مدیون عباسم! او که یکبار شرمنده بچه‌های حسین شد، دیگر شرمنده کسی نمی‌ماند. او کمترین‌ها را به بالاترین قیمت می‌خرد! و چقدر دوستت دارم ماه‌ترین عموی دنیا این عشق را از قلبم نگیر! 🆔 @bibliophil