eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش پیکر شهید مدافع حرم مرتضی عطایی به صحبت‌های همسرش وقتی پیکر شهید در واکنش به همسرش از هر دو چشمش اشک میریزد + عکس ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
📸 دستخط شهید حاج قاسم سلیمانی به مناسبت عید فطر 🔹خدایا لحظه ای من را به خود وامگذار ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دعای زیبای حاج قاسم در روز عید فطر ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
قاب ماندگار فرماندهان دفاع مقدس قبل از عملیات والفجر ۸ ، سال ۱۳٦۴ ایستاده ها از چپ: سردار شهید رضا دستواره، سردار رئوفی نژاد، سردار شهید احمد سوداگر، شهید حمید سلیمی، سردار شهید حسین خرازی، محمد فروزنده، سردار شهید شوشتری، سردار نقدی، سردار مبلغ، سپهبد شهید قاسم سلیمانی، سردار قالیباف، سردار سرخیلی، سردار قربانی، سردار شهید حسین همدانی و سردار شهید علی هاشمی ردیف وسط از راست: سردار حسن بیات، سردار رودکی، سردار یزدان، سردار غلامرضا صالحی، سردار احمدی و سردار محمد باقری نشسته ها از چپ: سردار شهید اسماعیل دقایقی، سردار عباس ‌مفتاح، سردار مصطفی ایزدی، سردار غلامعلی رشید، سردار حسن علایی، سردار علی فدوی، سردار صفوی، سردار غلامرضا محرابی و سردار امین شریعتی 🕊 یاد شهدا با ذکر صلوات 🕊 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺وقتی حاج در نماز عید فطر لبخند معروفش رو زد... 🔻شعری که حاج قاسم رو به خنده آورد 🌹🌹🌹🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همخوانی سرود سلام فرمانده... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
‍ 📌ارثیه حاج‌قاسم برای دهه نودی‌ها ✍یکی پرچم «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» را برافراشته، آن یکی پلاکارد «فلسطین پاره تن اسلام است» را دو دستی چسبیده، دیگری اسلحه بی‌فشنگ‌اش را به سوی صهیونیست گرفته و می‌گوید «مرگ بر تو». گویی جورچین کودکان، پیام مظلومیت فلسطین است؛ هر کدام تکه‌ای از پازل آزادی قدس شدند و فریاد مظلومیت کودکان بی‌گناه فلسطین را به سراسر دنیا مخابره کردند. با هم قرار و مدار نانوشته داشتند از همان وقتی که با هول و ولا شانه‌های پدرشان را محکم بغل کرده و جان بی‌رمق هم سن و سالانشان را زخم و زیلی میان انبوهی از انفجارها پای همین جعبه جادویی به نظاره نشسته بودند. دیروز وعده داشتند با همان سرهای باندپیچی شده و تن‌های نحیف گلوله خورده؛ بی کلام و بی بهانه از پی پدر و مادرشان ریسه شدند و با لباس رزم ایرانی وفای به عهد کردند. به ریشِ بی‌ریشه دشمن لبخند زده، مشت گره کرده و خط و نشان کشیدند اصلا حضورشان حکایتی داشت چنان قامت کوتاه خود را میان خیل عظیم جمعیت جا کرده و دستان چندسانتی‌شان را بر فراز آسمان به نشانه کوری دشمن قسم‌خورده ایران بلند کرده بودند که انگار یک شبه مرد میدان شدند و سرباز مظلومیت. با همان دنیای کودکانه سر و صورت خود را پرچم‌گون کرده و گام به گام لرزه بر تن دشمن انداختند؛ مات و مبهوت غیرت این دختران و پسران کمتر از 9، 10 سال می‌شدی محو پیام‌های بی‌صدا که گوش فلک را کر می‌کرد و آشوب به دل دشمن می‌انداخت. بی‌اختیار غوطه‌ور می‌شدی در غرور و افتخار می‌کردی آخر راستش را بخواهید هیچ کجای دنیا شجاعت از هشت سالگی رنگ نمی‌گیرد و همدلی از روزهای دبستان رخ نمی‌نماید. هیچ کجای دنیا، کودکان حماسه آزادی سر نمی‌دهند و هیچ کجا از کودکی مرد میدان نمی‌شوند این فقط رسم ایران است، ارثیه حاج قاسم برای دهه نودی‌ها. حضور کودکان در حماسه راهپیمایی قدس آن هم نه یکی و دو تا بلکه پا به پای بزرگترها قیام سربازان کوچک آقاست، سربازانی که بی‌جنگ و اسلحه هیمنه دشمن را در هم می‌کوبند و سودای اشغال را بر بادرفته می‌دانند. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
‍ ‍ 💫💫💫 🌹شهـــادت در حـالت سجــــده🌹 🌹 شهیــد یـوسـفــــ شـریـفــــ🌹 🌸می گفت « دوسـت دارم شهـــادتم در حالـی باشد ڪـــه در سجـــده هستم » یڪـی از دوستانش می گفت : در حال عڪـس گرفتن بودم ڪه دیدم یڪ نفر به حالت سجـده پیشانــی به خاڪـ گذاشته است . فکر کردم نمــاز می خواند ؛ اما دیدم هوا ڪاملاَ روشـن است و وقت نماز گذشته ، هـمه تجهــیزات نـظامـی را هم با خـــودش داشــت . 🌸جلو رفتم تا عڪسـی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی ڪتف او گذاشــتم ، به پـهلــو افتــاد . دیدم گلولــه‌ای از پشت به او اصــابت ڪرده و به قلبــش رسیده ، آرام بود انگــار در این دنیا دیگــر ڪاری نداشت. صورتــش را ڪه دیدم زانوهایــم سسـت شـد به زمین نشـستـم . با خودم گفتـم : «این که یوســفـــــ شریفــــ است ». شهادت در سجده یادش با صلوات🌷 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊 🕊 🌷 🌷خاطره بچه هاے تفحص از عملیات تفحص در سال 94همزمان با ایام سالگرد ارتحال امام:🌷 به یاد دارم چندسال قبل در سالروز رحلت امام خمینی(ره) در جزیره مجنون پیکر مطهر سه شهید والامقام تفحص شد ڪه سربند لبیڪ یا خمینی به سر داشتند . تعدادی از نیروهای عراقی ڪه با ما ڪار می ڪردند پس از تفحص شهدا وقتی ڪه متوجه شدند آن روز ؛ روز و سالگرد ارتحال امام است در ڪنار شهدا گریه ڪردند. شادی روح امام و شهدا صلوات ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
💌 🔵شهید مدافع‌حرم ♨️از «سید طلا» تا «ننــــه» 🎙راوے: همسر شهید همه همرزمان سید محمد در سوریه🇸🇾 به او «سید طلا» می‌گفتند😇 چون هم اخلاقش واقعا طلا بود و هم دو تا دندانِ✌️🦷 با روکشِ طلایی‌رنگ داشت🎖 در عین آرامــــش و کم‌حرفی، بسیــــار شـــوخ‌طبــــع بــــود😃 و اگر کسی از او کمکی می‌خواست، محال بود دست رد به سینه‌اش بزند💞 آن‌گونه که فهمیده‌ام، گاهی که به رزمنده‌ها غذا نمی‌رسیده🍗 سیدمحمد همه آنهایی را که غــــذا نخورده بودند🤒 دور هــــم جمــــع می‌کــــرده و فوراً غذایی تدارک می‌دیده است🥫 به‌خاطر دستپخت خوب🧑‍🍳 و مدیریتش در این قبیل کارها🧮 دوستانی که با او صمیمی‌تر بوده‌اند، به‌شوخی‌به‌او«ننه»هم‌می‌گفته‌اند🧑‍🎄😁 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
لحظه ى شهادت عاشقى از لبنان از لبنان آمده بود و در قم تحصيل مى کرد ، آن شب در فاو بوديم شب قدر بود ، شيخ از راه رسيد و گفت: " مرا به خط مقدم ببريد" ويک راست با بچه ها به درياچه نمک رفت تا با عاشق ترين ها دعاى جوشن کبير را هم ناله شود. آخرين " الغوث " ها را که مى گفت ، خدا جواب استغاثه اش را داد و گلوله خمپاره اى وسيله اتصال او به دوست شد او شيخ محمد رملاوى روحانى مبارز لبنانى بود که اينک در گلزار شهداى قم آرميده است. "شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
داستان سریالی "ط" ( #داعشی_که_شیعه_شد ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) خوابم نمی برد،
داستان سریالی "ط" ( ) (خون، آتش، دین؛ آنچه نباید می گذشت و اما...) ماه رمضان اون سال هیات امنای مسجد مكی دروهم جمع شدند و برنامه ای ریختند تا شیعیان را تحت الشعاع قرار بدن و مساجد شیعیان را كم شور جلوه بدن. هر شب بعد از نماز عشا سفره ای بزرگ می انداختند همه اهل سنت را افطار می دادند، اون شب ها توی مسجد غوغا بود و همه می آمدند تا در خانه خدا افطار كنند، سفره ای با عظمت كه هر شب نزدیك به 1000 نفر را افطاری می داد، بعدا فهمیدیم این نقشه از سوی عربستان طرح ریزی شده بود و بودجه اش را تامین کرده بود تا ابهت شیعیان را از از بین ببرند. سید عبدالله تا از ماجرا بو برده بود و برای حفظ آبروی شیعیان و بزرگ كردن نام اهل بیت پیامبر(ص) با زیركی تمام كاری كرد تا نقشه آنها را برآب كند كه اتفاقا موفق هم شد. سفره ای در تراز سفره مسجد مكی راه انداخت و نه تنها به شیعیان بلكه به سنی مذهب ها هم افطار داد و در كنار این ضیافت بزرگ مسابقه قرآن هم راه انداخت و جوایز نفیسی به برندگان از شیعیان و اهل سنت اهدا كرده بود، این رفتار سید عبد الله باعث گرویدن شدید دلهای اهل سنت به شیعیان شده بود و بعدا ها حتی راه شیعه شدن را برای بعضی ها باز كرده بود. هیچ كس نمی دونست سید عبد الله این همه پول را از كجا پیدا كرده بود تا بتونه آبرو داری كنه، بعد ها كه سید عبد الله دیده از دنیا فروبست این راز آشكار شد و دهان به دهان چرخید و عظمت كار سید عبد الله چند برابر شد. برداشته بود خانه خودش رو سریع فروخته بود و رفته بود خونه ای كوچك اجاره كرده بود تا با پول آن خانه برای روزه دارها سفره بندازه، چند نفر خیر را هم ترغیب كرده بود تا آنها هم برای حفظ عظمت شیعیان پا پیش بذارند، در كنار همه اینا 5 سال نماز و روزه استیجاری برداشته بود و پول همه آنها را به جوایز مسابقات قرآن اختصاص داده بود. اگر كسی نمی دانست گمان می كرد یك اتاق فكر قوی پشت این حركت ایستاده بود كه تونسته بودند مقابل پول و قدرت نفوذ وهابیون عربستان بایستند. دلم برای سخنرانی های عجب و زیبای سید عبدالله تنگ شده بود. توی همین افكار بودم كه با صدای اذان صبح از محوطه قرار گاه به خودم اومدم. بعد از شهادت به رسالت پیامبر، شهادت دادم به ولایت امیرالمومنین(ع) و اشك از پهنام صورتم سرازیر شد. اشهد ان علیا ولی الله... ادامه دارد... نویسنده: ❌انتشار داستان بدون ذکر منبع مورد رضایت نیست. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"