🌸 #داستان_تحول_دوستی 🌸
🌸داستانی شیرین 🌸
سلام عزیزان
من سرابم
سراب نور
خب میخواستم ماجراے تحولم رو بگم
..
.
.
.
.
.
.
.
.
....
.
.
من از اول به لطف خدا چادرے بودم و عاشق اهل بیت🤩🤩🤩
#صرفا.جهت.شوخے😂😂
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات شعبانیه دلیل حقانیت ائمه علیهم السلام
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀اسفند ماه شهدایی
✨لحظه آغــاز عملیات بدر و دستور حــرڪت نیروهــا توســط شهید حــاج حسیــن خــرازی
👈اسفند تنها ماهی است که می توان پایان بهترین ها را درآن روایت کرد
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سهمــ شما 5 صلواتــ هدیہ بہ حضرتـــ علے اڪبرِ امام حسین(ع)*🥰🌹✨🎊
"شهــ گمنام ــیـد"
میگفت آدم ها سه دسته اند:
۱.خام ۲. پخته ۳. سوخته
- خام ها که هیچ...
- پخته ها هم عقل معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال اند...
- سوخته ها عاشق اند . چیزهای بالاتری می بیینند و می سوزند، توی همان عشق...
خودش هم سوخت...🕊
🌷شهید مجید پازوکی در جستجوی بدنهای مطهر شهدای مفقود الاثر آسمانی شد!🌷
یاد امام و شهدا با صلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
🔴 چطور یک داعشی، مدافع حرم شد⁉️
⭕️ خاطره خواندنی از مدافع حرمی که در روز اربعین به شهادت رسید
🔸عبدالرحمن 13سال بیشتر نداشت، اما با همین سن کمش نیروی داعش شده بود.
🔹چند روزی بود که توسط بچه های #فاطمیون اسیر شده بود.
🔸در این چند روز ، چند تا از بچه ها جیره لباسشان را به او داده بودند.
🔹کنارش هم تعدادی کلوچه و تنقلات بود که بچه ها برایش گرفته بودند.
🔸بچه ها زبان او را نمی دانستند، ولی با توجه به سن کمش با او مهربان تر از باقی اسراء بودند.
🔹محبت بچه ها و آنچه که از واقعیت #فاطمیون دید، باعث شد تصمیم بگیرد با داعش بجنگد، داعشی که با دروغ دوستانش را کافر و بی نماز به او معرفی کرده بود.
🔸رفته بود پیش روحانی تیپ و از او خواسته بود که اذان شیعه را به او بیاموزد. شب تقاضای آب کرد و گفت می خواهم غسل #شهادت کنم.
🔹صبح روز اربعین مانند ما نماز صبح خواند و همراه بچه ها به عملیات رفت.
🔸 پرچم #فاطمیون را به دوش گرفته بود و یک لحظه هم زمین نمی گذاشت.
🔹عبدالرحمن که دیگر از بچه ها خواسته بود #علی_اصغر صدایش کنند، در روز اربعین شربت #شهادت را نوشید و به آرزویش رسید.
🙏رفقا با #اهانت_به_مقدسات_اهل_سنت، راه هدایت بر #علی_اصغر ها را نبندید.🙏
✍ خاطره از حجت الاسلام حسن مرادی
"شهــ گمنام ــیـد"
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخشی از مظلومیت های شهدا در دفاع از خاک کشور در زمان جنگ...
"شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 اصغر! سرِ تو بریده میشود...
وعده صادقی که حاج قاسم به شهید اصغر پاشاپور داده بود؛
"شهــ گمنام ــیـد"
پرسید: «ناراحت می شی برم جبهه؟ 🤔
(چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر حملم بود)🤰
گفتم: آره😕، امّا نمی خوام مزاحمت بشوم! رفت و دو روز بعد هادی به دنیا آمد🤱. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت "هادی". پرسیدم: دوستش داری؟ 😊گفت: «مادرش را بیشتر دوست دارم.»😍
هیچ وقت به من نگفت برای شهادتم دعا کن. می گفت: لزومی نداره آدم به همسرش از این حرفها بزنه.
[زیرا نمی خواست حرفی بزند که همسرش را ناراحت کند😌]. گفتم: می دونم برای شهادتت زیاد دعا می کنی.
اگر منو دوست داری دعا کن با هم شهید بشیم🙏، از شما که چیزی کم نمی شه؟ گفت: «دنیا حالا حالاها با تو کار داره.» گفتم: بعد از تو سخت می گذره.😢 گفت: دنیا زندان مؤمن است.😔
هادی و حسین، 2 فرزند کوچکمان👦👦، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند،
گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» 🤔یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تای آنها را کچل کرده است😳.
گفت: نمی خواهم [من که نیستم و در جبهه هستم] تو حرص بخوری!؟»😊😇
🌷شهید عبدالله میثمی🌷
راوی: همسر شهید
"شهــ گمنام ــیـد"
#عاشقانہ_شہدا 🥀
چندماہ بعد عقدمون من وآقامحمد
رفتیم بازار واسه خرید..🛍
من دوتا شال خریدم...
یکیش #شال_سبز بود که چند بار هم
پوشیدمش اما یه روز محمد به من گفت:
خانومی،
اون شال سبزت رو میدیش به من؟😌🙄
حس خوبے به من میده😊
شما #سیدی و وقتے این شال سبز شما
هـمراهـمه قوت قلب مے گیرم💚
گفتم:آره که میشه...😊
گرفتش و خودش هم دوردوزش کرد
وشد شال گردنش
تو هـر ماموریتےکه میرفت یا به سرش مے بست
یا دور گردنش مینداخت ...
تو ماموریت آخرش هم
هـمون شال دور گردنش بود که
بعد #شهادت برام آوردند
"شهــ گمنام ــیـد"