فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘علامه امینی (٣۵)
ناگفتههایی از زندگی علامه امینی از زبان پسرش شیخ احمد امینی
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@bidary11
🏴اَلسَّلامُ عَلَی مُعَذَّبِ فِی قَعرِ السُّجوُنِ
▪️از مسیر کوتاهی می گذشت که صدایی او را متوجه خود کرد. صدای #موسیقی از خانه ای در کوچه های مدینه! یک لحظه ایستاد و نگاه کرد، دلش سخت آزرده گشت که ناگهان در چوبی خانه برپاشنه چرخید و کنیزی در آستانهٔ در ایستاد و از ایشان پرسید چه می خواهید؟ ایشان جواب دادند صاحب این خانه کیست؟ جواب داد: بُشر. فرمودند: او آزاد است یا بنده؟
جواب داد: معلوم است آزاد.
👈ایشان فرمودند: آری آزاد است که اینچنین به لهو و لعب و نافرمانی خدا پرداخته!
▪️▫️▪️
▪️کنیز سرش را از شرم به زیر افکند و ایشان نگاهشان را به زمین انداختند و به راه خود ادامه دادند. کنیزک با چهره ای برافروخته و سراسیمه وارد منزل شد. صاحب منزل در چشمان او نگاه کرد و فهمید چیزی برای گفتن دارد، گفت: چه شده است که اینگونه رنگت پریده است؟
▫️گفت: مرد بزرگواری را دیدم که سر به زیر افکنده و غم چهره اش را فرا گرفته بود، از او پرسیدم چه می خواهید؟ گفت: صاحب این خانه کیست؟ گفتم: بُشر
پرسید: آزاد است یا بنده؟
گفتم: آزاد است. فرمود: آزاد است که اینچنین می کند.
▪️▫️▪️
▪️بُشر با شنیدن این سخنان غرق در تفکر شد و فهمید که این سخنان جز از "امام موسی کاظم علیهالسلام" از کس دیگری نمی تواند باشد، تکانی خورد و بعد از لحظاتی عرق سرد شرمندگی بر چهره سرخ او نشست و ناگهان از جا پرید و با چشمانی چون ابرهای سرخ بارانزا و با پاهای برهنه به طرف کوچه دوید و با بدنی که از شرمندگی میلرزید به پاهای حضرت افتاد و اظهار ندامت و توبه کرد و از یاران باوفای حضرت شد و از آن به بعد به بُشرحافی (پابرهنه) معروف گردید.
📗مجله منتظران شماره ۶
@bidary11
⬆️⬆️⬆️
⚠️ما مردم عصر غیبت هم اگر امام زمانمان را بر اعمال خود شاهد ندانیم و خود را با بهانه اینکه حضرتش غایب است آزاد بدانیم، همانطور که بُشر حافی تا آن لحظه امامش را از خود غایب میدید، چنین وضعیتی داریم و امام زمان خود را که هر روز از کنارمان میگذرد غمگین و متأثر میسازیم.
@bidary11
26-2-انحرافاتنوروز.mp3
2.89M
👆👆👆
⚠️طبق این آیه قرآن، بر رسم و رسوم غلط آباء و اجدادتان نباشید. (انحرافات نوروزی)
🎤: حضرت استاد آیت الله ابطحی رحمة الله علیه
زمان: ١٢ دقیقه
#عید_نوروز
@bidary11
#تشرفات (قسمت اول):
💥یکی از معجزات نقل شده توسط امام زمان ارواحنا فداه تکلم به چند زبان در آن واحد است یعنی حضرت بطور طبیعی سخنرانی می فرمایند و هرکس این سخنان را به زبان خودش می شنود. قضیه زیر را بخوانید:🔰🔰🔰
جناب سید جعفر رفیعی در کتاب ملاقات با امام عصر از قول یکی از علمای معاصر آورده اند:
در سال ۱۳۵۳ شمسی به مکه معظمه مشرف شدم، یکی از روزها که برای طواف به مسجدالحرام رفته بودم، جمعی را دیدم که در گوشه مسجدالحرام نشسته و خطیبی از اهل سنت برای آنها سخنرانی می کرد، نزدیک رفتم تا بدانم چه می گوید، دیدم درباره حضرت ابوطالب علیهالسلام سخن می گوید و ادعا می کند که او ایمان نیاورده و اگر حمایتی از پیغمبراکرم صلیاللهعلیهوآله داشته بخاطر عدم ایمان، به حالش سودی ندارد!
✨💫✨
از جهالت و نادانی او خشمگین شدم به حدی که چشمانم پر از اشک شد، متوسل به حضرت ولیعصر ارواحنا فداه شدم، عرضه داشتم آقا من که چاره ای ندارم، خودتان جواب این نادان را بدهید. پس از اعمال حج برای زیارت رسولاکرم صلیاللهعلیهوآله و ائمه بقیع علیهم السلام به مدینه رفتم ، یک روز صبح در حرم حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله پس از فریضهٔ صبح، ناگهان مرد عربی را دیدم که ایستاد و با زبان عربی فصیح مشغول سخنرانی شد.
✨💫✨
با اینکه بعد از نماز اکثرا مسجد را ترک می کنند، با این وجود کسی از جای خود بلند نشد و سخنان آن عرب را استماع می کردند، او آن روز درباره عظمت اسلام سخن گفت و از سران ممالک اسلامی انتقاد کرد و از ناسامانی مسلمین اظهار تاسف نمود، سخنانش که به پایان رسید خواستم با او آشنا شوم، نزدیک رفتم ولی بخاطر کثرت جمعیت نتوانستم خود را به او برسانم...
ادامه دارد.
@bidary11
#تشرفات (قسمت دوم):
💥فردا نیز پس از نماز صبح همان شخص از جا بلند شد و به سخنرانی پرداخت و من تا دو متری او نزدیک رفتم ولی بخاطر ازدحام جمعیت همان جا نشستم، او آنروز درباره خلافت بلافصل حضرت علی علیه السلام سخن گفت و آشکارا شیخین ملعون (خلیفه اول و دوم) را مورد تخطئه قرار داد، خیلی تعجب کرده با خودم گفتم: چطور جرأت می کند در میان اهل سنت چنین سخن بگوید، خدا کند کسی به او آزاری نرساند.
✨💫✨
در پایان سخنرانی جلو رفتم تا با او آشنا شوم، با آنکه چند متری بیشتر با او فاصله نداشتم باز هم موفق نشدم و او را ندیدم. روز سوم که به اتفاق پدرم و جمعی از اهل کاروان و ایرانیان به مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله رفتیم، من جلو رفتم پهلوی آن ستونی که هر روز آنجا سخن می گفت، جا گرفتم، همین که نماز صبح تمام شد، آن آقا را دیدم کنار ستون ایستاد و شروع به سخن کرد،
✨💫✨
امروز درباره ایمان حضرت ابوطالب سخن گفت و دلائل بسیاری برای اثبات این موضوع بیان داشت، متاسفانه باز هم موفق نشدم دستش را ببوسم، چون دسترسی به وی پیدا کردم از نظرم ناپدید شد. به پدرم گفتم: عجب بیان شیرینی داشت و سخنان را با عربی صحیح بیان می کرد. شخص دیگری از ایرانیان که زبانش ترکی بود گفت: من که به زبان ترکی از او شنیدم. معلوم شد که هر کس سخنان آن آقا را به زبان خودش شنیده است.
📗مجله منتظران شماره ۱۱
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@bidary11
✅امام صادق علیه السلام:
به خدا قسم اگر ایمان ابوطالب علیه السلام را در یک کفه ترازو و ایمان تمام خلق را در کفه دیگر قرار دهند ایمان ابوطالب برتر از ایمان آنهاست.
📚بحارالانوار ج ۳۵ ص ۱۱۲
(٢۶ رجب سالروز وفات حضرت ابوطالب علیه السلام را گرامی میداریم)
@bidary11
♨️دام #شیطان: ایجاد یأس و ناامیدی
👌بعضیها دچار افراط و تفریط هستند. تا یک ذرّه در زندگیشان سختی به آنها رو میآورد و یا زمین میخورند، جزع و فزعشان بالا میرود که ای داد بیداد! ما دیگر در این راه نیستیم، از خودمان ناامید شدیم، قابلیّتش را نداریم...
اینها دام شیطان است. ایجاد یأس و ناامیدی کار شیطان است. شیطان میخواهد با این حربه شما را از راه بیندازد و منصرفتان کند.
چگونه؟ با القای یأس و ناامیدی.
💪انسان باید اهل تلاشِ مستمر باشد و در این راه سماجت داشته باشد. این، از جاهایی است که انسان باید صفت لجاجت را از بچّه یاد بگیرد.
چند مرتبه زمین خوردی دوباره بلند شو! هزار مرتبه زمین خوردی بلند شو و دوباره سعی کن.
👈یک بچّه چیزی را میخواهد که برایش خوب نیست، مادر هم نمیدهد. از صبح که بلند میشود دنبال مادر است و گریه و قهر میکند و میگوید من این را میخواهم!
این سماجت را از بچّه یاد بگیرید.
خب حالا در این راه، در گرفتنِ عزم و استقامت در برابر شیطان، لجوج و سمج باشید. سریع میدان را خالی نکنید.
🔅همه اشتباه میکنند. شما که ولیّ خدا نیستید. قدم اوّل بگویند شما ولیّ خدا هستید دیگر کاری به هیچچیز نداشته باشید!
میگوید: آقا من دیگر ناامید شدم، میخواهم این راه را کنار بگذارم و بروم. برای اینکه من فلان کتاب حالات اولیای خدا را خواندم، فلان ولیّ خدا این حالت را داشت، میبینم من ندارم! پس من دیگر نمیرسم دارم کنار میروم. خداحافظ!
👌آن ولیّ خدا هم روز اوّل که از شکم مادر بیرون آمد، نگفتند ایشان ولیّ خداست. آن ولیّ خدا هم یکی مثل من و شما بوده. خیلی از آنها گناه هم میکردند، #غافل هم بودند.
همین اصحاب کهف که جزو ۳۱۳ نفر و بهترین اولیای خدا هستند، مگر اینها پاک و مقدّس بودند؟
کافر و مشرک و بتپرست بودند. ما که دیگر مثل آنها مشرک نبودیم و بت نپرستیدیم! آنها توبه کردند، بهطرف خدا برگشتند، استقامت بهخرج دادند، راه و عقایدشان را اصلاح کردند، محکم ایستادند تا جزو ۳۱۳ نفر شدند.
سلمان فارسی هم همینطور بود.
از ابتدا که اینگونه نبودند. ما هم همینطور.
حالا اشتباه و غفلت داشتی. فهمیدی راه بهسوی خدا اینطرف است، برگشتی. ضعیف هستی و باید کار و تلاش کنی؛ خسته و ناامید نشو! زمین خوردی دوباره بلند شو. اجازه نده شیطان با ایجاد یاس و ناامیدی اینقدر در گوش تو بخواند که از این راه ناامید شوی.
بنابراین، دیگر اظهار ناامیدی نکن. ضعف داری، بگو من در اینجا ضعیف هستم، لنگ میزنم، عصبانی شدم و میخواهم برطرف کنم.
معلوم میشود که تو اهل پیشرفت هستی و داری روی روحیّاتت کار میکنی.
راهنمایی بگیر نه اینکه بگویید آقا ما دیگر ناامید شدیم، زمین خوردیم و یک بار عصبانی شدیم. دیگر نمیتوانیم، خداحافظ!
بعضی ها به این شکل در دام شیطان میافتند.
⚜استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
#ماه_رجب
سعی کنید در این روزهای پایانی ماه رجب اگر کوتاهی داشتید، جبران کنید.
این ایام باقیمانده ماه رجب حداکثر استفاده را بکنید. ولو یکساعت باقی مانده باشد، اگر همان یکساعت را قدر بدانید، یعنی با روحی بیدار برخورد بکنید آن یکساعت برایتان بسیار مفید واقع میشود تا آمادگی پیدا کنید برای ماه بزرگ #شعبان.
که اعیاد بسیار بزرگی در پیش داریم. دریای مواج رحمت الهی دارد بسوی ما میآید.
باید در ماه رجب استغفار کنید، روحتان را شستشو دهید که آماده شوید برای مرتزق شدن از سفره ماه شعبان و محضر حضرت سیدالشهدا و حضرت اباالفضل و امام سجاد علیهم السلام.
آماده شوید که در خانه این بزرگواران بروید تا شما را آماده کنند تا لایق شوید نیمه شعبان را درک کنید.
⚛استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
☘علامه امینی (٣۵) ناگفتههایی از زندگی علامه امینی از زبان پسرش شیخ احمد امینی #شرح_حال_اولیاء_خد
☘علامه امینی (۳۶)
مرحوم علامه امینی پس از سالها تلاش و زحمت در راه خدمت به اهل بیت علیهم السلام سرانجام در روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری هنگام اذان ظهر در حالی که این کلمات را زیر لب ميگفت:
"اللهم أن هذه سکرات الموت قد حلت فاقبل الی بوجهک الکریم" دار فانی را وداع گفت.
تهران بامداد روز شنبه ۱۳ تیر ماه ۱۳۴۹، پیكر علامه از خیابان شاهپور تا سه راه بوذر جمهری و از آن جا تا مسجد ارك تشییع شد.
پس از انتقال پیکر مطهر علامه امینی رضوان الله تعالی علیه به عراق، در شهرهای بغداد، كاظمین، كربلا و نجف نیز پیكر علامه با شكوه فراوانی تشییع شد و طبق وصیت در نجف اشرف در کتابخانه امیرالمومنین علی علیه السلام که خود بنیان گذار آن بود، به خاک سپرده شد.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@bidary11
⁉️ما برای امام زمانمان چه کردهایم؟!
#حکایت یک داستان واقعی🔰
چند روز پیش کیف مدرسه ای پسر و دخترم رو دادم برای تعمیرات. نو بودند ولی بند حمایل و یکی از زیپ های هرکدوم خراب شده بود.
«کاغذ رسید» رو از تعمیرکار تحویل گرفتم و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه و تحویلم بده.
دو روز بعد، حدود ساعت ۱۱ شب برای تحویل کیف ها مراجعه کردم. هر دو تا کیف تعمیر شده بودند.
«کاغذ رسید» رو تحویل دادم و خواستم هزینه تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار بمن گفت: « شما میهمان امام زمان-عج- هستید! هزینه نمی گیرم، فقط یه تسبیح صلوات نذر ظهورش بخونید!»
از شنیدن نام مولا و آقایمان، کمی جا خوردم!
گفتم: تسبیح صلوات رو حتما می خونم، ولی لطفا پول رو هم قبول کنید! آخه شما زحمت کشیده اید و کار کرده اید
گفت: این نذر چند ساله منه. هر صدتا مشتری ، پنج تای بعدیش نذر امام زمانه!
بعد هم دسته قبض هاشو بمن نشون داد!
هر از چندگاهی روی ته فیش قبض ها نوشته شده بود :«میهمان امام زمان!»
گفت این یه نذر و قرار دادیه بین من و امام زمان - عج- و نفراتی که این قبض ها به اونا بیفته،؛ هرکاری که داشته باشن، مجانی انجام میشه فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور آقا بخونن!
اصرار من برای پرداخت هزینه، فایده نداشت! از تعمیرکار خداحافظی کردم، کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون!
اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند و جالب این تعمیرکار عزیز فکر میکردم!!
به این فکر کردم که اگر همه ماها در همین حد هم که شده برای ظهور قدمی برداریم، چه اتفاق زیبایی برای خودمون و اطرافیانمون میفته!
من تصمیمم رو گرفتم. اولین قدم این بود که این عمل خداپسندانه رو برای دیگران هم نقل کنم!
@bidary11
الغدیر.apk
3.53M
☘علامه امینی (۳۷)
🗞 مجموعه نفیس کتاب شریف الغدیر در ۱۱ جلد فارسی
✍ اثری گرانبها از علامه امینی
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
⁉️ما برای امام زمانمان چه کردهایم؟! #حکایت یک داستان واقعی🔰 چند روز پیش کیف مدرسه ای پسر و دخترم
📣برای جشن نیمه شعبان آماده شویم!
❣حضرت بقیةالله الاعظم محور آفرینش است. نیمه شعبان روزی بوده که همه عالم و آدم و همه انبیا و اولیا منتظر این روز نیمه بودند.
که این وجود نازنین متولد شود.
👌ان شاء الله از همین الان همت بکنید.
هرطور می توانید بهرنحوی که میشود از همین الان اقدام کنید برای نیمه شعبان که اگر تعظیم شعائر از تقوای قلب است، شعائری بالاتر از امام زمان در دین وجود ندارد.
💕سعی بکنید حس و حال نیمه شعبان را اول در قلبتان بعد در خانهتان بین زن و بچهتان و محلهتان به جوشش بیاورید.
_آقا نیمه شعبان نزدیک است چکار بکنیم؟
👈این موج را بیاندازید توی اطرافیان و مردم و فامیل؛
که مظلومانه مثل سیزده رجب نیاید و برود و اسمی از آن برده نشود.
آغاز بکنید هر برنامه ای که دارید. هرکس هر طور که می تواند.
👈اگر میتوانید توی منزلتان جشن بگیرید،
👈میتوانید لامپ رنگی بکشید،
👈پرچم بزنید.
👈به مردم میرسید بگویید نیمه شعبان در پیش است چکار کردید؟!
کاری کردی برای نیمه شعبان؟!
که این شخص بفهمد باید برای نیمه شعبان کاری بکند، برنامهای بریزد.
بستگی به همت و تلاش خودتان دارد.
💖سعی بکنید ان شاء الله نیمه شعبان را طوری قدم بردارید که دل مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها را شاد بکنید که ان شاء الله توأم با توجهات روحی و معنوی و دعا هم باشد. که ان شاء الله نیمه شعبان آقایمان بیایند.
🌺استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
#تشرفات (قسمت اول)
🔺تشرف مرد صابونی خدمت آقا امام زمان ارواحنافداه
شخص عطّاری از اهل بصره میگوید: روزی در مغازه عطّاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکّان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهرههایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم، ولی جوابی ندادند. من اصرار میکردم، ولی جوابی نمیدادند.
✨💫✨
به هر حال من التماس نمودم، تا آنکه آنها را به رسول اکرم صلی الله علیه و آله و آل آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت علیه السلام هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است، لذا حضرت ما را مأمور فرمودهاند که سدر و کافورش را از تو بخریم. همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرّع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید. گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرمودهاند، جرأت این جسارت را نداریم.
✨💫✨
گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا طلب رخصت کنید. اگر اجازه فرمودند، شرفیاب میشوم وگرنه از همان جا برمیگردم. و در این صورت، همین که درخواست مرا اجابت کردهاید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد. بالاخره وقتی تضرّع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحّم نموده و منّت گذاشتند و قبول کردند.
ادامه دارد...
@bidary11