eitaa logo
بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
712 دنبال‌کننده
80 عکس
22 ویدیو
4 فایل
💎 کانال "اطلاع رسانی" سایت «بینش نو» حضرت آیت الله مرتضی رضوی http://www.binesheno.com 📲 تماس با ادمین: @Binesheno_com 💻 سفارش کتاب @sefareshkotob
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند 🌍 مستند داستان تمدن قسمت ششم (حضرت دانیال در بابل) این مستند برداشت و اقتباسی است از آثار و تالیفات آیت الله مرتضی رضوی کاری از: مسعود مهدی گوینده: رضا هدایت فر تولید: ۱۳۹۴ ویرایش: ۱۴۰۳ حجم: 48 MB دانلود با کیفیت 1080P 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب کابالیسم نمایندگان خود را در کنار پیامبر اسلام(ص) قرار داده بود 🔸 عن الصادق(ع) قال: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ نَبِیهُ(ص) أَنْ ینْصِبَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) لِلنَّاسِ فِی قَوْلِهِ: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ» فِی عَلِی بِغَدِیرِ خُمٍّ قَالَ: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاهُ» فَجَائَتِ الْأَبَالِسَةُ إِلَى إِبْلِیسَ الْأَكْبَرِ وَ حَثَوُا التُّرَابَ عَلَى رُئُوسِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ مَا لَكُمْ قَالُوا إِنَّ هَذَا الرَّجُلَ قَدْ عَقَدَ الْیوْمَ عُقْدَةً لَا یحُلُّهَا شَی‏ءٌ إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ فَقَالَ لَهُمْ إِبْلِیسُ كَلَّا إِنَّ الَّذِینَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونِی فِیهِ عِدَةً لَنْ یخْلِفُونِی..(بحار، ج60 ص185) 🔹 ترجمه: امام صادق(ع) فرمود: وقتی که خداوند با فرمان «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ» پیامبرش را مأمور کرد که امیرالمؤمنین را در غدیر خم برای مردم نصب کند، و رسول خدا(ص) به مردم اعلام کرد که «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاه»، ابلیس ها در پیش ابلیس بزرگ جمع شدند در حالی که بر سرشان خاک می پاشیدند. ابلیس گفت: چه شده بر شما؟ گفتند: این مرد امروز پیمانی بست که تا روز قیامت گسسته نمی شود و هیچ چیزی توان از هم گسستن آن را ندارد. 🔸 ابلیس به آنان گفت: نه؛ چنین نیست (نگران نباشید) کسانی در کنار او (پیامبر) هستند که وعده ای به من داده اند و از وعدۀ شان تخلّف نخواهند کرد. 🔹 این حدیث تنها در منابع شیعه آمده است زیرا نفوذ و سلطۀ کابالیسم اجازه نداد تا سخنان اهل بیت(ع) در متون دیگر مسلمانان نیز بیایند، اکنون ببینیم گزارشات تاریخی و متون حدیثی برادران اهل سنّت، این حدیث را تأیید می‌کنند؟ خواهیم دید که گزارشات آنان و احادیث‌شان بیش‌تر، فراتر، و با شرح جزئیات و چگونگی پیام این حدیث، گزارش می‌دهند. 🔸 گزارش‌های تاریخ: در این جا به گزارش های تاریخی از منابع برادران سنّی می‌رسیم و بدون تعصب، به گزارشات تاریخ گوش می‌دهیم و گمان نمی‌کنم کسی از برادران سنّی به ما ایراد بگیرد که چرا تکّه‌های تاریخی و حدیثی را از منابع خود آنان نقل می‌کنیم، و هیچ شخص بل هیچ انسان عاقلی نمی‌گوید: آن چه را که ما خودمان نوشته‌ایم و به آن ها باور داریم، شما بازگوئی نکنید. 🔹 اگر چنین کسی پیدا شود و چنین توقعی از ما یا از هر کس دیگر داشته باشد، یا فاقد عقل است و یا در تحکّم و استبداد دچار همان منطق ابلیس است که خودش حق و حقیقت را بگوید و به آن باور هم داشته باشد در عین حال از بازگوئی آن عصبانی شود. ادامه دارد... 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب اولین نماینده کابالیسم نزد پیامبر(ص) 🔸 ابوبکر بن ابی قحافه، تولد او را سال573 میلادی و وفاتش را 634 نوشته‌اند. با این حساب او 61 سال عمر کرده است. اما مطابق نقل‌های دیگر او 63 سال عمر کرده است. دو سال پس از رحلت پیامبر(ص) درگذشته است و اگر سال و ماه‌ها را به طور دقیق محاسبه کنیم او سه سال از پیامبر کوچکتر بوده است. 🔹 اجماع اول: به اجماع همۀ محدثین، مورخین، صحابه پیامبر(ص)، و تابعین، همه و همه، ابوبکر بر اساس پیشگوئی که از پیشگویان گرفته بود، به نهضت پیامبر(ص) پیوست. و کسی حتی یک نفر هم تا امروز پیدا نشده که در این موضوع تردید داشته باشد. 🔸 اجماع دوم: باز همگان اجماع دارند که پیشگویان همگی از مبعث پیامبر(ص)، پیروزی نهضت او، تاسیس دولت و قدرت، خلافت و جانشینی، سخن گفته بودند. 🔹 اجماع سوم: موضوع دو اجماع بالا (کلّی) است شامل همۀ پیشگویان است. امّا دربارۀ ابوبکر یک اجماع سوم به محور موضوع «خاص» و پیشگوئی یک غیبگوی خاص، هست که: یک شخص غیبگو در سرزمین شامات، در حضور ابوبکر پیشگوئی کرده است. اکنون ببینیم این شخص غیبگو چه کسی بوده است؟ 🔸 منابع برادران اهل سنت می‌گویند آن شخص همان بحیرا راهب بوده است لیکن در چگونگی آن اختلاف دارند: 1️⃣ برخی می‌گویند در همان سفر تجاری ابوطالب که پیامبر(ص) را نیز با خود برده بود، ابوبکر حضور داشت و پس از توضیحات بحیرا، به دستور ابوطالب ابوبکر پیامبر(ص) را به همراه بلال به مکه برگردانید. 🔹 علامه امینی در الغدیر این ادعا را با تکیه بر منابع خود سنّیان به طور واضح و مبرهن رد کرده است و ما در این جا تکرار نمی کنیم. 2️⃣ برخی دیگر می‌گویند: ابوبکر تنها به حضور بحیرا رسید و خوابی را که دیده بود به او تعریف کرد و بحیرا گفت: در میان شما پیامبری مبعوث خواهد شد و تو ابتدا وزیر او و سپس خلیفۀ او خواهی شد. 🔸 باید گفت این نقل دوم درست است: ابوبکر در مبعث رسول خدا(ص) به شام رفته تا پیشگوی مورد اعتمادی پیدا کند و جزئیات آیندۀ این حادثۀ مهم را به دست آورد. امّا آن کسی که جزئیات موضوع (حتی خلافت ابوبکر) را برایش پیشگوئی کرده بی‌تردید یک کاهن بوده است نه بحیرا، این مسئله در مباحث آینده روشن خواهد شد. در این جا فعلاً فقط به یک مطلب مهم اشاره می شود: 🔹 یک ویژگی فقط برای دو نفر: پیشگوئی‌های عمومی و کلّی دربارۀ رسول خدا(ص)، توسط پیامبران از زمان ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) بوده و همۀ مردم عرب معتقد و منتظر بودند که یک پیامبر عربی خواهد آمد. حتی تورات کنونی نیز دربارۀ پیدایش دولت و قدرت در میان نسل اسماعیل سخن گفته است. و نیز پیشگوئی‌های کاهنان، مرتاضان، صوفیان، در گوش و هوش همگان جای گرفته بود. 🔺 در میان آن همه مردم و سپس در میان آن همه صحابۀ پیامبر(ص) و در میان همۀ مسلمانان، تنها دو نفر به طور ویژه و خصوصی از یک پیشگو مطالب لازم را گرفته اند: ابوبکر و عمر. و همین «تماس ویژه» موضوع بحث ما و قابل توجه است. 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب دومین نماینده کابالیسم نزد پیامبر(ص) 🔸 عمر: عمربن خطاب مطابق نظر عمومی مورخین حدود11 سال از ابوبکر کوچکتر بود و حدود11 سال پس از او از دنیا رفته است و حدود11 سال پس از ابوبکر به نهضت پیامبر(ص) پیوسته است. 🔹 خود عمر می‌گوید: و ابن ابی الحدید، ج12 ص183، آورده است: عمر به همراه ولید بن مغیره در سفر تجارتی به شام رفت، عمر در آن زمان 18 ساله بود و شتران ولید را می چرانید و برای او حمّالی می کرد و از کالاهای تجاری او حفاظت می کرد. وقتی که به «بلقاء» رسیدند مردی از علمای روم او را دید، آن مرد به عمر می‌نگریست و نگاه‌هایش را طول می‌داد، سپس گفت: ای جوان گمان می‌کنم اسم تو عامر، یا عمران، یا شبیه این باشد. عمر گفت: نام من عمر است. مرد گفت: ران هایت را برهنه کن. عمر ران‌های خود را باز کرد که در یکی از آن ها خال سیاهی بود به بزرگی کف دست. سپس از عمر خواست که سرش را باز کند، مشاهده کرد که او اصلع است. از عمر خواست که به دست خود تکیه کند عمر تکیه کرد. مرد دید که او «اعسر ایسر» است؛ یعنی در کار کردن دست راست و چپ او فرقی ندارند. آنگاه به عمر گفت: انت مَلِک العرب و ملک الروم و الفرس: تو پادشاه عرب، پادشاه روم و فارس هستی. عمر خندۀ استهزا آمیز کرد. مرد گفت: می خندی!؟ به حق مریم بتول تو پادشاه عرب و پادشاه روم و فارس هستی. عمر سخن او را جدی نگرفت و برگشت. 🔸 ابن ابی الحدید می گوید: خود عمر این ماجرا را می گفت و ادامه می داد: آن مرد رومی سوار بر الاغ همچنان با من همراه بود تا ولید کالایش را فروخت و با پول آن عطر و لباس ها خرید و قافله اش به سوی حجاز حرکت کرد. و مرد رومی به دنبال من می آمد بدون این که چیزی از من بخواهد (یا: بپرسد) و هر روز صبح دست من را می بوسید آن طور که دست شاهان را می بوسند، تا آن که از حدود شام خارج شدیم و به سرزمین حجاز وارد شده و به سوی مکه بر می‌گشتیم که آن مرد با من وداع کرد و برگشت. ولید از من دربارۀ آن مرد می‌پرسید، من چیزی به او نمی‌گفتم. گمان می کنم آن مرد مرده است اگر زنده بود به سوی ما می آمد. توضیح: 1️⃣ عمر آن کاهن را «عالم» می نامد و دیدیم که سطیح و زرقا نیز خود شان را عالم می‌نامیدند. 2️⃣ مرد کاهن به «مریم بتول» سوگند می خورد، سطیح و زرقا نیز به خداوند سوگند یاد می کردند. همان طور که رئیس شان ابلیس، به خداوند سوگند یاد کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعین». 3️⃣ به شرح رفت که سطیح و زرقا، دشمنی خودشان را نسبت به پیامبر(ص) اعلام کرده بودند. اما این کاهن آن چنان از ته دل دست عمر را می بوسد، و آن همه ایام و آن همه راه را با او همراه می شود و به طور مکرر دست او را بوسه می زند. کاهنان پیامبر(ص) را و نهضت او را دشمن می دانند اما عمر را تا این حد دوست دارند. 4️⃣ کاهن به او می گوید: تو پادشاه عرب هستی، نمی گوید: تو خلیفه یا امیر مسلمانان هستی، و به راستی عمر یک پادشاه بود. 5️⃣ عمر می گوید: کاهن دست مرا می بوسید آن طور که دست پادشاهان را می بوسند. یعنی نه آن طور که دست قدیسان، مؤمنان و مردان خدا را می بوسند. 6️⃣ عمر که به پادشاهی رسیده بود می‌گوید: لابد آن مرد مرده است و الاّ به پیش ما می آمد. 7️⃣ معلوم می شود که عمر آرزو می کرده آن کاهن به دیدارش بیاید و جایزۀ خوبی از بیت المال به او بدهد. و متأسف است که چرا نمی‌آید. در مبحث شماره31 «کابالا در دو جریان آگاه و جریان ناخودآگاه» به شرح رفت که کاهنان هرگز به خیر دنیا هم نمی رسند گوئی ارباب شان ابلیس، از آنان خواسته و می خواهد که فقط در خدمت قدرتمندان کابالیسم باشند و بهره ای چندان از دنیا نداشته باشند و ماجرای آن کاهن با رضا شاه نیز به شرح رفت که رضا شاه نیز مانند عمر آرزو می کرد کاهنش را پیدا کند و از خجالت او در آید. 8️⃣ عمر در این گفتارش با بیان شیرین و لذتبخش کلمه «مَلِک» را دربارۀ خود به زبان می آورد. در حالی که آن روز در میان مسلمانان پلیدترین سمت و نکوهیده ترین مقام، سمت و مقام سلطنت و مَلکیّت و پادشاهی بود. حتی یکی از ویژگی های منفی بزرگ معاویه در نظر همگان تبدیل خلافت به پادشاهی است. و زمانی که حاکم مدینه در مسجد به مردم اعلام کرد که قرار است برای یزید بیعت گرفته شود، عبدالرحمن بن ابی بکر صدا زد: «اَهرقلیّۀ»: آیا مانند هرکول های روم خلافت به سلطنت موروثی تبدیل می شود!؟! حتی معاویه، یزید و همۀ خلفای بنی امیه و بنی عباس تا آخر نتوانستند خود را شاه یا مَلک بنامند. و این لفظ تنها از زبان عمر که گستاخ‌تر از همه بود در آمده است. 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
50.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند 🌍 مستند داستان تمدن قسمت هفتم (مهاجرت آریایی ها) این مستند برداشت و اقتباسی است از آثار و تالیفات آیت الله مرتضی رضوی کاری از: مسعود مهدی گوینده: رضا هدایت فر تولید: ۱۳۹۴ ویرایش: ۱۴۰۳ حجم: 48 MB دانلود با کیفیت 1080P 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📘 معرفی کتاب 📚 کتاب «تبیین جهان و انسان» 🔹 آیا قرآنی که مدعی هستیم تبیان کل شیء است در مورد خلقت آسمان‌ها، ستاره‌ها و سیارات چیزی نگفته است؟ 🔸 خلقت جهان در 6 روز یعنی چه؟ آیا دین پاسخ درستی به سوال از طول عمر جهان نداده است؟ 🔹هفت آسمان چیست؟ آیا منظور همان لایه‌های جو زمین است؟ نحوه آفرینش و قرارگیری آنها چگونه است؟ 🔸 انسان چیست و چگونه آفریده شده است؟ اگر تکامل را نمی‌پذیرید آیا فیکسیسم نظریه مورد تایید است؟ 🔹هدف از خلقت انسان چه بوده است و آیا انسان حیوان است؟ اگر بله پس چرا انسان باید خانواده یا لباس داشته باشد؟ 🔻پاسخ این سوالات و ده ها سوال مهم دیگر در کتاب «تبیین جهان و انسان» به قلم آیت الله مرتضی رضوی درج شده است. 🔺 در این کتاب که در 5 فصل تدوین شده است در فصل اول به خداشناسی و توحید و در دو فصل بعدی جهان شناسی اسلام مورد بررسی قرار گرفته و در دو فصل پایانی کتاب، انسان شناسی از منظر اسلام به نگارش درآمده است. 🖊 متن این کتاب، بسیار ساده و برای فهم عموم نوشته شده و حجم اصلی کتاب در بخش پاورقی آن قرار گرفته که حاوی محاسبات و دلایلی برای متخصصین می‌باشد. 📍مطالعه این کتاب منحصر به فرد، برای آشنایی با جهان شناسی اسلامی آن هم در دوره‌ای که مطالب بیگانه با اسلام به نام اسلام عرضه می‌شود ضروری می‌باشد و خواننده را با ادبیاتی جدید از علوم اسلامی آشنا می‌سازد. 📖 مطالعه و دانلود 📦 سفارش کتاب 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
50.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 مستند 🌍 مستند داستان تمدن قسمت هشتم (جاماسب و زرتشت در ایران) این مستند برداشت و اقتباسی است از آثار و تالیفات آیت الله مرتضی رضوی کاری از: مسعود مهدی گوینده: رضا هدایت فر تولید: ۱۳۹۹ ویرایش: ۱۴۰۳ حجم: 48 MB دانلود با کیفیت 1080P 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب حیاء در انسان 🔹 یكی از چیزهائی كه در زندگی انسان حضور دارد و در زندگی حیوان وجود ندارد، «حیاء» است. انسان در مواردی شرمگین و خجل می‌گردد. نكته مهمی كه در مورد حیاء هست این كه آیا اساساً حیاء یك پدیده اجتماعی است تا در مصنوعی و غیر مصنوعی بودن آن بحث شود؟ یا یك پدیده صرفاً طبیعی است؟ شاید باعث شگفتی شود كه مگر كسی هم در طبیعی بودن حیاء تشكیك می‌كند! لیكن واقعیت این است كه حتی بعضی‌ها در «پدیده اجتماعی غیر مصنوعی» بودن آن، نیز تشكیك كرده‌اند. 🔸 ویل دورانت (كه به حق باید او را نماینده و سخن‌گوی ره‌آورد علوم انسانی غربی دانست) در مقدمه تاریخ تمدن می‌گوید: «در دستگاه ازدواج به وسیله خریداری همسر، زن خود را اخلاقاً موظف می‌داند كه از هر رابطه جنسی كه از آن به شوهر وی نفعی نمی‌رسد، خودداری كند. و از همین جا احساس حجب و حیاء در وی پیدا می‌شود». 🔹 بنابراین حیاء نه تنها یك پدیده اجتماعی است بل یك پدیده‌كاملاً اقتصادی می‌باشد. وقتی سخن به اینجا می‌رسد بجاست كه هر محققی هر گونه كار علمی را رها كند و تنها همین طرز تفكر را موضوع تحقیق قرار دهد و به اصطلاح علمی این نظریه ویل دورانت را كه به عنوان یك «شناخت» ابراز می‌شود، موضوع جامعه شناسی شناخت قرار دهد و به بررسی آن بپردازد و دریابد كه كدام شرایط محیطی و اجتماعی زمینه چنین طرز تفكری را ایجاد كرده است؟ یك تفسیر صددرصد مادی و اقتصادی از انسان آن‌هم در این سطح از «كمیت گرائی» در مورد حیوان غیر منصفانه است تا چه رسد به انسان. بی‌تردید تبیین انسان با این نگرش در تعریف «انسان فقط حیوان برتر است» نیز نمی‌گنجد. 🔸 این اظهار نظرها در حالی است كه می‌بینیم حیا در همه جا و در هر زمان و در هر شرایط با انسان هست. حتی آن یكی دو قبیله استرالیائی و آن یك قبیله آفریقائی كه لباس هم نمی‌پوشند، در موارد دیگر شرمگین می‌شوند. مثلاً اگر اشتباهی می‌كنند یا یك عمل پستی از آنها سر می‌زند دچار شدید‌ترین حیاء و شرم می‌گردند. 🔹 در بیان ویل دورانت آنچه موضوع بحث است اخص‌ترین حیا و عالی‌ترین مصداق آن یعنی «حیاء اضافی زن» مورد بحث است. جنس زن در مقایسه با جنس مرد یك حیای اضافی دارد كه مرد فاقد آن است. امروزه در جامعه‌هائی مانند سوئد و دانمارك زنان مالك همه چیز هستند و تقریباً روند «مادر سالاری» بر آنها مسلط شده است، در اكثریت خانواده‌ها پدر یك چیز «موقتی» و قابل تعویض است و بطور مرتب عوض می‌شود و بارزترین نمونه عدم سلطه مرد بر زن، محقق شده است. زن نه تنها كالا نیست بل مرد را مانند یك كالا می‌تواند تعویض كند. شوهری را از خانه بیرون كرده و شوهر دیگری را بیاورد. مرد به عنوان كالای لازم برای زندگی زن در آمده است. با اینهمه زنان سوئدی و دانماركی همان حیای اضافی را دارند. زودتر از مردها شرمگین می‌شوند، در مقابل برخوردهای حیاء انگیز زودتر از مردان، می‌شكنند و مقاومت آنها در این حال خیلی ضعیفتر از مرد است. 🔸در بیان ویل دورانت شرمگینی اضافی زن با شرمگینی یك امانتدار همسنخ معرفی شده است كه در دوران قبل از ازدواج كالای پدر است و در دوران پس از ازدواج ملك شوهر است. پس باید از این امانت محافظت نماید، این طرز تفكر موجب شده كه زن شرمگین و با حیاء گردد. 🔹 اما این گفتار در حد یك «تشبیه» یا «تمثیل» هم نادرست است. زیرا حیاء امانتی، پس از تضییع امانت به امانتدار عارض می‌شود. ولی حیاء اضافی زن پیش از آن كه لطمه‌ای به عفتش بخورد، فعال است. مهمتر اینكه حیاء اضافی زن پس از تضییع عفت دیگر كارآئی‌اش را از دست می‌دهد. و پس از آن به اصطلاح بی‌حیاء می‌شود. 🔸بدیهی است كه حیاء یك امر ذاتی و یك انگیزش نهادی است، خواه حیای مرد و خواه حیاء زن، چیزی كه هست شدت و ضعف نسبی آن است در رفتارهای افراد در مقایسه با همدیگر. و همچنین ممكن است جریان این انگیزش درونی و نهادی در بسترها و محورهای مختلف، تفاوت كند. در یك جامعه‌ای قوی‌ترین فعالیت این انگیزش در امور جنسی است در جامعه دیگر حساسیت‌ها به چگونگی اندام فردی است (اگر یك زن سوئیسی بشنود كه او زیبا نیست سخت شرمگین می‌شود، و یك زن انگلیسی با شنیدن این جمله سخت عصبانی می‌شود. و در مقابل اگر نسبت كم هوشی به او داده شود شرمگین می‌گردد) و در هیچ جامعه‌ای شرم مردان در امور جنسی بیش از زنان نیست و این بسی مهم است. اینك سخن در این است كه حالت طبیعی و سالم و غیر بیمار این انگیزش كدام است. آنچه در كشورهای جهان سوم می‌گذرد، آنچه در جامعه مادر سالاری سوئد می‌گذرد و آنچه در دو قبیله استرالیائی و یك قبیله آفریقائی می‌گذرد. كدام یك صحیح است و كدامیك را باید یك بیماری اجتماعی نامید؟ 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب نقش آب در مسافرت 🔸 از امام رضا علیه السلام روایت شده است: امّا برای حفظ سلامت مسافر و دفع آسیب از او لازم است که از آب هر منزل که وارد می‌شود ننوشد مگر مقداری از آب منزل پیشین به آن مخلوط کند. یا (در همه منازل) به یک نوع نوشیدنی اکتفا کند که چیزی از آب های مختلف با خواص مختلف در آن آمیخته نباشد. توضیح: 1️⃣ یکی از بیماری های مشخص و ویژه مسافرت «اسهال مسافرت» نام دارد. دستگاه گوارش هر کسی در سفر دچار تغییر شیوه می گردد و عدّه ای نیز دچار بیماری مذکور می‌شوند. 2️⃣ منزل: هر منزل با منزل قبلی 8 فرسنگ فاصله دارد. در اصطلاح واحد طولی قدیم هر 48 کیلومتر را یک منزل می گفتند. در اصطلاح شرعی نیز سفر وقتی محقق می شود که دستکم مسافت رفت و برگشت 48 کیلومتر باشد. 3️⃣ حمل آب از وطن (محل زندگی روزمرّه) برای همه ایام سفر در قدیم مشکل بود. امروز نیز برای سفرهای طولانی مشکل و گاهی غیر ممکن است حتی برای افراد متمول. بنابراین اگر توان یا امکان حمل آب و همراه داشتن یک نوع آب، وجود ندارد بهتر است مقدار کمی آب از منزل پیشین به همراه باشد و با آب منزل بعدی آمیخته شود تا سیستم بدن به طور ناگهانی دچار تغییر نشود و بتدریج با آب جدید انس بگیرد. 4️⃣ امام نمی‌گوید که حتماً باید این کار را بکند و به اصطلاح واجب نمی کند بل به عنوان یک «صلاح» و مصلحت برای کسانی که توان و حوصله این کار را دارند، پیشنهاد می فرماید. و کوچکترین سود این حدیث این است که یک موضوع علمی را به ما یاد می دهد و یک اصل مهم را در عالم علم و دانش معرفی می کند که فروعات زیادی از آن منشعب می گردد. 🔹 ادامه حدیث: و برای مسافر لازم است مقداری از خاک وطنش را به همراه داشته باشد، خاک و طینتی که در آن رشد و نمو کرده و بالیده است. در هر منزلی که می رسد چیزی از آن خاک به آب نوشیدنی بریزد و بر هم زند تا کاملاً مخلوط شود آنگاه درنگ کند و ننوشد تا آب صفای نیکو پیدا کند. توضیح: 1️⃣ خوردن خاک و گل حرام است و خوردن چیز آمیخته به خاک و گل نیز اشکال دارد. بنابراین می فرماید: صبر کند تا آب کاملاً صاف شود. 2️⃣ مراد از لفظ «والواجب» معنای لغوی آن است نه واجب اصطلاحی فقهی. 3️⃣ ممکن است برای نسل جوان کنونی پیشنهاد ریختن چیزی از خاک در آب نوشیدنی، به عنوان یک عمل غیر بهداشتی شگفت آور باشد امّا باید توجه کنند که اولاً در گذشته همه آب های آشامیدنی مستقیماً از نهر، جوب و چشمه برداشته می شد. ثانیاً همین امروز نیز چنین است و حتی آب های لوله کشی نیزکه از چاه ها یا سدها منشعب می شوند با خاک تماس دارند گاهی ذرات خاک و ماسه از شیر آب خانه تان در ظرف آبخوری تان می ریزد. مقصود امام نیز از خاک، خاک تمیز و غیر آلوده است پیشتر اشاره شد که خاک طبیعی غیر آلوده خاصیت ضد عفونی (در شرایطی) نیز دارد. 4️⃣ اگر مسافر به این پیشنهاد عمل کند و بتواند، برای ایمنی جسم و جانش مفید بوده و تأثیر جدی خواهد گذاشت که متخصصین این رشته از مشاهده این حدیث دچار شگفتی می شوند و آن را یک معجزه می دانند. امّا با همه اینها این برنامه در صورت موفقیت رابطه سیستم بدن را تنها در تغذیه با غذاهای مختلف تنظیم می کند و آن را در جریان «تدریج» قرار می دهد. 🔺 قابل توجه ورزشکاران: گاهی ورزشکاری در وطن وزنه سنگین را به هوا بلند می کند امّا در کشور دیگر هنگام مسابقه از بلند کردن همان وزنه باز می ماند و بازنده می شود. شاید این موضوع علل و عوامل متعددی داشته باشد امّا تردیدی نیست که یکی از عوامل آن تغییر آب و خاک و خواص محیط است. اگر رعایت پیام حدیث فوق برای سایر مسافران که هدف های دیگری از مسافرت دارند مشکل و مشقت آور باشد، برای ورزشکاران حرفه ای که هدف شان ورزش است و الزاماً باید جسم و روان شان سالم و قوی باشد، یک ضرورت و عدم رعایت آن، نقض غرض است. 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی