📙 برشی از یک کتاب
✅ افول مكتب دقولى و سقوط شهر تسخيرناپذير بذ
🔸 نهضت فكرى ـ اعتقادى بذ بيش از سى سال در منطقه آذربايجان مقاومت كرده است. سير تحول و تداوم اين نهضت نشان مى دهد كه تقريباً از تأسيس بذ تا بيست سال، فكر مكتبى سير صعودى داشته است. تحكيم اصول اعتقادى و رشد ايدئولوژيك، كيفيت و توسعه قلمرو حاكميت از نظر كمى، سرعت چشمگيرى داشته است.
🔹 جاويدان در تسخير افكار و نفوذ در قلب ها، سخت توانمند و از نوابغ نادر تاريخ ايران زمين بوده است. تحرك و شتابى كه او به انديشه دقولى داده بوده تا اواسط رهبرى بابك نيز نيرومندانه پيش مى رفته است. با آغار دهه دوم رهبرى بابك، اين شتاب فروكش كرد و شعاع نهضت، هم از نظر كمى و هم از نظر كيفى رو به افول گذاشت و در نهايت پس از ده سال، نهضتى كه زمانى تا همدان پيش مى رفت و بغداد را تهديد مى كرد، اينك در حدفاصل ارس و ارتفاعات ارسباران و در گستره اى از سبلان تا نزديكى مرند ـ محصور گشته است.
🔸 شكى نيست كه فرق فاحشى ميان شخصيت جاويدان و بابك بوده است. جاويدان يك شخصيت فكرى و به اصطلاح ايدئولوگ قوى و با شامه مردم شناسى و مديريت استثنايى كه نيرو و توان نظامى را از خصوصيت جامعه اى كه با فكر خودش مى ساخت، بيرون مى كشيد.
🔹 اين مدعا از بطن متون تاريخى برجاى مانده، به روشنى به چشم مىخورد كه جاويدان اصل را بر تعليمات و جامعه سازى گذاشته بوده و قدرت نظامى را فرع نشئت يافته از عقايد و روح جامعه مى دانسته و براساس اين باور، آن گونه عمل مىكرده است.
🔸 وقتى كه نوبت به بابك مى رسد، سيماى رهبرى نهضت عوض مى شود. تكيه بر نيروى رزمى و نظامى اصل اول تلقى مى شود. سران نهضت به اشتباه بزرگى دچار مى شوند و وجود و پيشرفت نهضت را بيشتر مرهون وضع جغرافيايى منطقه بذ پنداشته و عامل اصلى را در پيشرفت جاويدان، كوه هاى سر به فلك كشيده بذستان مى دانند.
🔹 بذ را كنام شيران و خود را پلنگان جنگل هاى سرسبز و كوه هاى پرنعمت بذستان دانسته و همه وقت و همّت خويش را در تربيت نيروى نظامى مصروف مى دارند و از اين رو، طبيعى است كه هر گروهى در بعضى تحليلهايشان اشتباه كنند. زيرا هنگامى كه قيام تا همدان و نزديكى هاى اصفهان رسيد و با اولين برخورد نظامى از سوى خليفه باز به منطقه بذ، محدود گشت، سران نهضت بر اين باور شدند كه تنها ضعف آنان نيروى نظامى آموزش ديده است والاّ از حيث توسعه عقيده كمتر با مشكل روبه رو هستند و مردم رنج ديده و معتقد به اسلام با آغاز اولين جرقههاى قيام، به قيام مىپيوندند، پس تنها مشكل نهضت را نبودِ نيروى نظامى كارآمد پنداشتند كه همين تحليل، آنان را به درون مرزهاى بذ واپس كشاند.
🔸 البته سقوط بذ عوامل متعددى دارد كه عامل بالا، يعنى اكتفا كردن به نيروى نظامى را بايد تعيين كننده دانست. به نظر مىرسد يك عامل مؤثر ديگر، ارثيه اى بوده كه از خود جاويدان به جاى مانده بود.
🔹 علائم و شواهد نشان مىدهد كه جاويدان در تعليماتش به مردم، وعده معجّل مى داده و آنان را چشم به راه ظهور امامى كه حتماً در عرض ده بيست سال ظهور خواهد كرد، مى گذاشته است.
🔸 هنگامى كه بيست سال سپرى مىشود، سستى مأيوس كنندهاى بر جان مكتب مستولى مىگردد و بابك از نظر انديشه و تئورى نه تنها به پاى جاويدان نمىرسد، بلكه از تأويل و توجيه وعده كوتاه مدت و شتابزده جاويدان عاجز بوده است، كارى كه اگر خود جاويدان هم زنده مى ماند، برايش دشوارى هاى زيادى ايجاد مى كرد. از متون تاريخى به وضوح چنين برمى آيد كه نهضت تا دهه دوم رهبرى بابك، حالت تهاجمى (هم در عرصه عقيده و هم در عرصه پيكار) دارد و از آن به بعد (در هر دو جبهه) حالت تدافعى پيدا مى كند. خواستها و اقتضاهاى روح فردى، مانند خوره اى بر جان روح اجتماعى و مكتب مىافتد و بذر رفاهگرايى و انديشههاى فردى نشو و نما مىكند و بر روح ايثار و فداكارى چيره مىگردد.
🔹 حكام مناطق اطراف مانند فرمانداران شيروان و ارمنستان در آن سوى ارس و محمدبن بعيث حاكم مرند، قلعه جزيره شاهى و قلعه تبريز (تربذ) به ضعف درونى نهضت پى مى برند و به تدريج روابط خود را با دربار خلافت مستحكم نموده و به مبادله تعهدنامه ها و قرارها و توطئه ها مى پردازند. نهضت كاملا در محاصره قرار مى گيرد.
📖 مطالعه و دانلود
#بابک_و_نقد_تاریخنگاری
#برشی_از_یک_کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی