📘 معرفی کتاب
📚 کتاب «نقدهای علامه طباطبائی بر علامه مجلسی»
🔸 در این کتاب آیت الله مرتضی رضوی نقدهای علامه طباطبائی بر نظریات علامه مجلسی در کتاب بحارالانوار را مورد بررسی قرار دادهاند؛ علامه طباطبائی(ره) از آغاز بحارالانوار تا پایان باب «اثبات الحشر و کیفیته» پیش رفته که در چاپ جدید تا صفحه 53 جلد7، میباشد.
🔹 آیت الله رضوی در تعریضی به سبک اصلاح بحارالانوار توسط علامه طباطبائی مینویسد: «میگویند علامه طباطبائی سه مجلد از بحار را تصحیح کرده است. اما به خوبی روشن است که مرحوم طباطبائی هرگز در صدد تصحیح نسخه های خطی یا چاپ پیشین نبوده است. کاری که او انجام داده «نقد» است نه تصحیح. بدیهی است؛ همزمان به تدوین تفسیر وزین المیزان مشغول بود، که اساساً وقتی برای تصحیح به معنی اصطلاحی نداشت و ثانیاً بهترین رویّه را انتخاب کرده که آن چه می نگارد مطالب مهم و اساسی باشد».
🔸 ایشان توضیح میدهند که علامه در 92 مورد پاورقی زده و حاشیه نوشته است؛ دو مورد آن، توضیحی است که دربارۀ حدیث داده و چند مورد نیز مخاطبش بزرگانی چون شیخ صدوق(ره) است، مابقی همه نقد است بر نظریههای علامه مجلسی. نقدهای مهمی که نیازمند دقّت و بررسی است.
🔹 مطالعه این نظرات و نقدها همراه با توضیحات و قضاوت های نویسنده، این اثر را به کتابی جذاب و ارزنده تبدیل کرده است که می تواند برای اغلب فرهیختگان حوزوی و علاقه مندان به مباحث حدیثی مفید باشد.
📖 مطالعه و دانلود
#️⃣ #معرفی_کتاب #نقدهای_علامه_طباطبائی_بر_علامه_مجلسی
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب
✅ بحثی میان فخررازی و علامه طباطبائی دربارۀ خدای ارسطوئیان
🔺 بحارالانوار، ج4 ص98 🔺
🔹 آیه مورد بحث: آیه 64 سوره مائده: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» یهودان گفتند: دست خدا بسته است.
🔸 متن سخن فخررازی: رازی در تفسیر این آیه پنج وجه آورده است و در وجه چهارم می گوید: الرابع لعله كان فيهم من كان على مذهب الفلسفة و هو أن الله تعالى موجَب لذاته و أنّ حدوث الحوادث عنه لا يمكن إلاّ على نهج واحد و سنن واحد و أنه تعالى غير قادر على إحداث الحوادث غير الوجوه التي عليها يقع فعبّروا عن عدم الاقتدار على التغيير و التبديل بغلّ اليد.
🔹 متن سخن علامه طباطبائی(ره): هذا من النسب التى يتبرء منها أهل الفلسفة و انما هى ناشئة من سوء الفهم في المقاصد البرهانية.
🔸 ترجمۀ سخن فخررازی: چهارم: ممکن است در میان یهودان کسانی در مذهب فلسفه (مراد فلسفه ارسطوئی است) بوده اند و در نتیجه معتقد بودند که:
1️⃣ خداوند ذاتاً موجَب است.
2️⃣ حدوث حوادث از خدا، امکان ندارد مگر بر نهج واحد و سنّت های واحد.
3️⃣ خداوند قادرنیست حوادث را در وجهی غیر از وجوهی که بر آن ها واقع می شوند، احداث کند.
🔹 یهودان مورد نظر، از این عدم قدرت خدا بر تغییر و تبدیل، با «بسته بودن دست» تعبیر کرده اند.
🔸 ترجمه سخن علامه طباطبائی(ره): این (سخنان رازی) از نسبت هائی است که اهل فلسفه از آن برائت می جویند. و این نسبت ناشی از بدفهمی مقاصد برهانی است.
بررسی:
1️⃣ در مباحث گذشته به طور مستدل، گذشت که خدای ارسطوئیان، موجَب است یعنی بی اراده، بدون قدرت انتخاب و بی اختیار است.
2️⃣ برائت جوئی محض، بدون استدلال، کافی نیست. و این اصل اساسی ارسطوئیان است که از زمان ارسطو تا به امروز، کوس آن بر بام علم و دانش و اندیشه جهان، کوبیده شده و میشود. و اولین نوازنده این کوس خود ارسطو است که نو افلاطونیون وارث آن شده و اعلام کرده اند. فخررازی و امثالش از نوازندگان بعدی این طبل هستند، و ارنست رنان و نیز ویل دورانت در قرن بیست بر آن کوبیده اند که: بیچاره خدای ارسطو لمیده بر سریر خود و تنها به صدور اشیاء از وجود خود نظاره می کند.
3️⃣ مقاصد برهانیه، یعنی چه؟ هر برهان مقدمات دارد و یک نتیجه. بدیهی است مراد از مقاصد، یا نحوه و جهت تنظیم و جریان برهان است و یا خود نتیجه. و آن کدام برهان است که ویل دورانت لائیک، ارنست رنان مسیحی، فخررازی سنّی، و هشام بن حکم و این همه دانشمندان شیعی پیرو اهل بیت(ع)، و همۀ دانشمندان و اندیشمندان دنیا در طول 2300 سال آن را ندیده اند-؟ نه تنها مقاصد، بل مبانی برهانهای ارسطوئیان بر اصل علیّت خدا مبتنی است و هیچ علت تامه ای نمی تواند از پدید آوردن معلول معین، خود داری کند. یا راه دیگری را اختیار کند. هم خود خدای ارسطوئیان و هم کار او، دقیقاً و کاملاً لوله کشی شده است و نمی تواند از آن خارج شود. مگر این بدیهی، قابل انکار است؟
🔹 اما فخررازی: رازی در این سخنش اصل و اصول ارسطوئیان را رد می کند. و از جانب دیگر اصل «بداء» را که از اصول تشیع است رد می کند. اما معلوم نیست با این وضع، چه اراده و چه اختیاری برای خدایش میماند.
🔸 مطابق بینش اشعری او، کارهای خدا نه قانون دارد و نه قاعده حتی (نعوذ بالله) به اندازه یک انسان نیز وقارِ کاری، و نظام فعلی، و اصول رفتاری ندارد.
🔹 ارسطوئیان، قانون علت و معلول (که خدا آن را پدید آورده است) را بر خود خدا حاکم می کنند و باصطلاح به حدّی قانونمند میاندیشند که خدا را مشمول قوانین و محکوم به قواعدی میکنند که خود خدا آن ها را به وجود آورده است.
🔸 رازی و هممسلکهایش، به حدّی به بی قانونی و بیبرنامگی و بیوقاری معتقدند که حتی سزاوار یک انسان عاقل نیست تا چه رسد به خداوند متعال.
🔹 ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً. و خدائی که آن همه در قرآن مردم را به عقل و تعقل، به نظم و نظام، به وقار و متانت، دعوت میکند، خودش (نعوذ بالله) هیچ کاری با برنامه و قانون، ندارد.
🔸 آنان از آن طرف دیوار و اینان از این طرف، سقوط می کنند.
📖 مطالعه و دانلود
#نقدهای_علامه_طباطبائی_بر_علامه_مجلسی
#برشی_از_یک_کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی