فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام على (ع) :
رسول خدا (ص) مرا براى قضاوت به يمن فرستاد. عرض كردم:
اى رسول خدا! مرا كه هنوز جوانم و قضاوت نمى دانم مى فرستى؟
فرمود:
خداوند بزودى دل تو را هدايت خواهد كرد و زبانت را استوار.
هر گاه دو خصم در مقابل تو نشستند، از قضاوت كردن خوددارى كن مگر آن گاه كه همچنان كه به سخنان اوّلى گوش كرده اى سخنان نفر دوّم را نيز بشنوى؛ زيرا در اين صورت كار داورى براى تو روشن تر مى شود.
امام على (ع) فرمود: پس از اين رهنمود، من پيوسته درست قضاوت كردم يا [فرمود:] ديگر در هيچ قضاوتى دچار شك نشدم !
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺گاهی اندیشه ی داشتن یک دوست خوب
🌼بهترین دلگرمی زندگیست
🌺و تو همان اندیشه ای دوست من
🌼تقدیم به شما دوستانی که شادی
🌺و عشق به ارمغان می آورند
اوقاتتون خوش☺️❤️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚 داستان کوتاه
"کرامت امام رضا در حق دزد"
تو "تبریز" و قبل انقلاب یه گروه تصمیم گرفتن برن "پا بوس امام رضا" علیه السلام.
رئیس کاروان چند روز قبل حرکت تو خواب دید که امام رضا فرمودند داری میای "ابراهیم جیب بر" رو هم باخودت بیار.
"ابراهیم جیب بر کی بود؟!"
از اسمش معلومه "دزد مشهوری" بود تو تبریز که حتی کسی جرأت نمی کرد لحظه ای باهاش همسفر بشه چون سریع جیبشو خالی می کرد!
حالا امام رضا در خواب بهش گفته بودند اینو با "خودت بیارش مشهد!"
رئیس کاروان با خودش گفت:
خواب که "معتبر" نیست تازه اگه من اونو بیارم کسی تو "کاروان" نمیمونه همه "استعفا" میدن میرن یه کاروان دیگه پس بیخیال!
اما این خواب دو شب دیگه هم تکرار شد و رئیس چاره ای ندید جز اینکه بره "دنبال ابراهیم."
رفت "سراغشو" بگیره که کجاس، بهش گفتند؛ تو فلان محله داره میچرخه برو اونجا از هر کی سوال کنی "نشونت" میده.
بالاخره پیداش کرد!
گفت: ابراهیم میای بریم مشهد؟
(ولی جریان خوابو بهش نگفت)
ابراهیم گفت: من که پول ندارم تازه همین ۵۰ تومن هم که دستم میبینی همین الان از یه "پیرزن دزدیدم! "
رئیس گفت: عیب نداره تو بیا من "پولتم میدم."
فقط به این شرط که حین سفر "متعرض" کسی نشی بعد که رسیدیم مشهد، "آزادی!"
ابراهیم با خودش گفت؛ باشه اینجا که همه منو میشناسن نمیشه دزدی کرد بریم مشهد یه خورده پول "کاسب" شیم.
کاروان در روز معینی حرکت کرد وسطای راه که رسیدن "دزدای سر گردنه" به اتوبوس "حمله کردن" و "جیب" همه و حتی ابراهیم که جلوی اتوبوس نشسته بود رو "خالی کردن" و بعدم از اتوبوس پیاده شدن و رفتن!
اتوبوس که قدری حرکت کرد و در حالی که همه گریه میکردن که دیگه پولی برای برگشت ندارن، ابراهیم یکی یکی همه رو اسم میبرد و بهشون میگفت؛ از شما چقدر "پول دزدیدن" و بهشون میداد!
رئیس گفت:
"ابراهیم تو اینهمه پول از کجا آوردی؟!"
ابراهیم خندید و گفت:
وقتی "سر دسته دزدا" داشت از ماشین پیاده میشد همون لحظه جیبش رو "خالی کردم" و اونم نفهمید و از اتوبوس پیاده شد!
همه "خوشحال" بودن جز رئیس کاروان که زد زیر گریه و گفت:
"ابراهیم میدونی واسه چی آوردمت؟"
چون "حضرت به من فرمودن،"
حالا فهمیدم "حکمت" اومدن تو چی بوده؟
ابراهیم یه لحظه دلش تکون خورد گفت:
یعنی "حضرت" هنوز به من "توجه" داره؟
از همونجا "گریه کنان" تا "مشهد" اومد و یه "توبه نصوح" کنار قبر حضرت کرد و بعدم با "تلاش و کار حلال،" پولایی رو که قبلا "دزدیده بود"" میفرستاد تبریز و حلالیت می طلبید."
و در آخر هم در مشهد الرضا (ظاهرا مکانش نامعلومه) به رحمت خدا رفت...
مشهد...
روبروی ایوان طلا...
خیره به گنبد طلا...
اللهم صلي عليٰ عليِ بْنِ موسَي الرِضَا المرتضي....
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
زندگى مثل يک 🧶كامواست
از دستت كه در برود
مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد
میپيچد به هم، گره گره مى شود
بعد بايد صبورى كنى،
گره را به وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود،
کورتر مى شود
يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد،
بايد سر و ته كلاف را بريد
يک گره ى ظريف و كوچک زد،
بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد
محوكرد، جورى كه معلوم نشود.
#يادمان_باشد
گره هاى توى كلاف🧶
همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند
همان كينه هاى چند ساله
بايد يک جايى تمامش كرد
سر و تهش را بريد.
زندگى به بندى بند استْ به نام
#حرمت كه اگر پاره شودتمام است...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴 محبتت را به امام زمانت ابراز کن...
به او بگو چقدر دوستش داری!
بگو قلبت را خانهٔ او کردهای!
بگو دوستیاش را بر همه چیز ترجیح میدهی!
🌕 رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمودند: «إذا أحَبَّ الرَّجُلُ أخاهُ فَليُخبِرهُ أنَّهُ يُحِبُّهُ»
«هرگاه کسی را دوست داشتی او را باخبر كن كه دوستش مىداری!»
و قطعا پاسخ امام زمان علیهالسلام به این ابراز محبت و دوستی، به بهترین وجه خواهد بود:
«وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها»
«هرگاه به شما تحيّتى گويند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهيد!» (نساء/۸۶)
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐پروردگارا تو آگاهی از تمامی آنچه که
⭐در نهان است و عالمی بر آنچه که
⭐در ظاهر و فقط در ظاهر آشکار است .
⭐پروردگارم ، آینده برای من مبهم است و پنهان .
⭐فرداها همیشه برایم شگرف و شگفتند .
⭐من ناتوان از دیدن راهم ، لیک تو راه را میدانی
⭐و میبینی و من تو را میبینم...
⭐عظمتت را...رحمتت را...بخشایشت را...
⭐فرداهایم را روشنایی بخش...الهی آمین🙏
⭐شبت در پناه پرودگار دوست مهربان🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴واکنش عجیب امام زمان به حضور آیت الله خامنه ای در یک مجلس
ازآیتالله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند، ناگهان آیتالله خامنهای وارد شدند در این لحظه امام زمان(عج) ...🔰
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
واکنش امام زمان به حضور رهبر👆
کپی بنر حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سلام صبح زیباتون بخیر ☕
🌸یه صبح زیبای دیگه آغاز شد
🌸آرزو میکنم قلبتون پر باشه از
🌸مهـر و محبت , روحتون آروم
🌸و خیر و برڪت بشه مهمون تون
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ميخواهم هر صبح كه🌺
پنجره را باز ميكني🍀
آن درخت روبرو من باشم
فصل تازه من باشم🌺
آفتاب من باشم🍀
استكان چاي من باشم
من باشم ، تو باشي🌺
و چقدر شيرين است
كه با تو روز را آغاز كنيم🍀
بفرمایید صبحانه😊☕️
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍حریمت قبله ی جانم
💖بود حب تو ایمانم
🤍تو را هر لحظه می خوانم
💖رضا جانم، رضا جانم
🤍منم مست ولای تو
💖گدایم من گدای تو
🤍نهادم سر به پای تو
💖رضا جانم، رضا جانم
🤍پیشاپیش فرخنده میلاد با سعادت
💖امام رضا علیه السلام
🤍مبارک باد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
خدا در جاده های 🍃🌸
تنهای بی انتها نیست..
آنجا به دنبالش نگرد!
خدا در قلبی است
که برای او می تپد..
خدا در دستی است
که به یاری می گیری
در قلبی است که شاد می کنی ...
و در لبخندی است که
برای شـاد کردنِ
دلی به لب می نشانی...
خدا را در کوچه
پس کوچه های درویشی
و دور از انسان ها
جست و جو مکن
خدا در قلب توست...🍃🌸
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚استمداد طلبی #گنجشک از امام رضا (ع)
سلیمان جعفری که از نسل حضرت ابی طالب است، می گوید: در میان باغ در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که ناگاه گنجشکی آمد با حال اضطراب جلوی آن حضرت نشست و مرتب داد می زد و فریاد می کشید.
حضرت به من فرمود:
فلانی می دانی این گنجشک چه می گوید؟
گفتم: خیر!
فرمود: می گوید؛ماری در خانه می خواهد جوجه های مرا بخورد.
سپس فرمود:
این عصا را بردار و حرکت کن و در فلان خانه مار را بکش!
سلیمان می گوید:
من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم دیدم ماری به سوی جوجه ها در حرکت است او را کشته و به خدمت امام برگشتم.
📚منبع :بحار الانوار : ج 49، ص 88، و ج 64، ص 302.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸میلاد عالم آل محمد
💖هشتمین حجت سرمد
🌸نگین درخشان وطن
💖السلطان ابا الحسن
🌸حضرت رضا(ع)مبارک باد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
از عارفی پرسیدند:
از این همه دعا و مراقبه به درگاه خداوند، چه بدست آورده ای ؟
عارف گفت :هیچ ! اما بعضی چیزها را از دست داده ام !
خشم ، نگرانی ، اضطراب ، افسردگی ، احساس عدم امنیت ، ترس از پیری و مرگ .
همیشه با بدست آوردن نیست که حالمانخوب می شود، گاهی با از دست دادنها ، خیال آسوده تری داریم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
✍🏻داستانهایی از امام رضا (ع)
📚ابرهای سیاه
راوی: حسین بن موسی
از شما چه پنهان شک داشتم. نه به شخص امام رضا علیه السلام ؛ نه!... فقط باورم نمی شد که واقعا امامان معصوم، بتوانند قبل از اتفاقات از همه چیز اطلاع داشته باشند.
آن روز صبح به همراه امام رضا علیه السلام از مدینه خارج شدیم. در راه فکر کردم که چقدر خوب می شد اگر می توانستم امام را آزمایش کنم.
در همین فکرها بودم که امام پرسیدند: «حسین!... چیزی همراه داری که از باران در امان بمانی؟!»
فکر کردم که امام با من شوخی می کند، اما به صورتش که نگاه کردم، اثری از شوخی ندیدم. با تردید گفتم: «فرمودید باران؟! امروز که حتی یک لکّه ابر هم در آسمان نیست...».
هنوز حرفم تمام نشده بود که با قطره ای باران که روی صورتم نشست، مات و مبهوت ماندم. سرم را که بالا گرفتم، زبانم بند آمد. ابرهای سیاه از گوشه و کنار آسمان به طرف ما می آمدند و جایی درست بالای سرِ ما، درهم می پیچیدند. بعد از چند لحظه آن قدر باران شدید شد که مجبور شدیم به شهر برگردیم.
📚گنجینه معارف
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با صدا ببینید فوق العاده آرامشبخش🔈
🌧کاش بارانی ببارد قلب ها را تر کند
⭐بگذرد از هفت بند ما ، صدا را تر کند
🌧قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
⭐رشته رشته مویرگ های هوارا تر کند
🌧بشکند در هم طلسم کهنه ی این باغ را
⭐شاخه های خشک و بی بار دعا را تر کند
🌧از خدای مهربون میخوام
⭐بارونش فقط برای شستن غم هاتون باشه
🌧الــــهــــی آمـــیــــن🙏
⭐شبت آرام و در پناه خداوند مهربان🌙
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴واکنش عجیب امام زمان به حضور آیت الله خامنه ای در یک مجلس
ازآیتالله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند، علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند، ناگهان آیتالله خامنهای وارد شدند در این لحظه امام زمان(عج) ...🔰
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed
واکنش امام زمان به حضور رهبر👆
کپی بنر حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صدای پای زندگی است
🌺در خلوت کوچه های صبح
🌸می شنوی؟
🌺تو نیز ز کلبهٔ شب بیرون آی
🌸و بر روشنایی سر فرود آر
🌺بگذار شعاع لبخند تو
🌸سلامی بر این رسیده ز راه باشد
🌺همچون چراغانی صدها نگاه باشد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷درود و صد سلام ، روزتون در پناه خدا🌷
نیایش صبحگاهی :
خدای مهربانم ، مهربانیت مانند امواج دریا پی در پی ساحل وجودم را در برمیگیرد و به دستِ قدرت تو،تمام تیرهای بلا شکسته میشود.تو هر زمان در کنار من بودهایی من در گهواره ی محبتت چه آسوده آرام گرفتهام...پس ای خداے مهربانم به ذکر نام زیبایت و نیایش لحظههایت، وجود زمینیَم را ملکوتی گردان تا آنچه تو میخواهی باشم و از آنچه من هستم رها شوم ، که تو بی نیاز و من غرق نیازم.الهی آمین🙏🏻
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴امام رضا(ع) و عاقبتِ شنیدنِ صدای جن!
در«شیعه نیوز»، در کتاب گرانسنگ الکافی اثر شیخ کلینی آمده است:
محمدبن جحرش میگوید حکیمه دختر امام موسی کاظم(علیه السلام) به من گفت دیدم امام رضا (علیه السلام) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن میگوید و من هیچکس را نمیبینم. گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن میگویید؟» فرمود: «ابنعامر زهرایی (از جنّیان) است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.» گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.» فرمود: «اگر صدایش را بشنوی، یکسال تب میکنی.» گفتم: «آقای من! دوست دارم بشنوم.» فرمود: «بشنو.» در این حال، من صدایی شبیه سوت شنیدم، تب به سراغم آمد و یکسال تب کردم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🟣کپی بدون ذکر منبع جایز نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز یکی از مشتریا میگفت
صبح یادم رفت
به مرغ عشق هام غذا بدم
شب آخر وقت که برگشتم خونه دیدم
یکی از مرغ عشق ها مرده،
نر مرده بود و ماده زنده بود
گفت فکر کنم نر غذا نخورده بود
تا ماده بخوره و زنده بمونه.
نمیگم واقعا این اتفاقی که
اون میگفت افتاده
ولی یه چیز رو امروز یاد گرفتم
اینکه چرا به اون پرنده ها میگن
مرغ عشق.....♥️
حواسمون بیشتر به دور ورمون باشه🌸
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلت را به دلِ خیابان بزن
با بیخیالیِ جاده همراه شو ...
فراموش کن روزهایت چطور گذشت ،
مهم نیست قرار است چه اتفاقاتی بیفتد ،
و مهم نیست چقدر مشغله رویِ هم تلنبار شده
روزهایِ رفته را به بادِ فراموشی بسپار
و روزهایِ نیامده را به خدا ...
چای ات را کمی آرام تر و سرخوش تر از همیشه بنوش ،
جوری که سقفِ دنیا هم اگر ریخت ؛
آب در دلِ لحظه هایت تکان نخورَد .
آدم نیاز دارد گاهی عینِ خیالش نباشد .
آدم نیاز دارد برای یک روز هم که شده ؛
به خاطرِ خودش نفس بکشد .
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
سلام تابستان !
فصلِ خوبِ خاطره انگیزِ من ؛
نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،
بویِ فراغت می دهد ...
بادهایِ لطیف و ملایمِ بعد از ظهرت ؛
مرا یادِ بازی و شیطنتِ کودکی ام می اندازد ...
یادِ روزهایی که آمدنت ؛
پایانِ درس و مشغله ها بود ...
نامِ تو تداعیِ کوچه هایی شلوغ ،
و هیاهویِ کودکانِ بازیگوش است ...
تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛
من به حرمتِ لبخندِ کودکی ام ؛
تو را دوست دارم ...
آغوشِ آرام و بی دغدغه ات ؛
جان می دهد برای تفریح ،
برایِ سفر ،
برایِ فراموشی ... !
با این که تحملِ هوایِ گرمت سخت است ولی ؛
نمی شود تو را دوست نداشت ،
تو بخشنده ترین فصلِ سالی ...
دستانت پر است از میوه هایِ آبدار و رنگارنگ ،
و خورشیدِ آسمانت ؛
بی وقفه می تابد !!!
چیزی از بهشت ، کم نداری ،
به جز ابرهایی ؛
که بر سرِ این دل هایِ بیقرار ؛
"باران" ببارد ... !!!!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚پینهدوز و آهنگری که دو تا زن داشت
پينهدوزى بود که دو تا زن داشت. روبهروى دکان او آهنگرى بود که کار و کاسبى خوبى داشت. آهنگر، هر روز مىديد پينهدوز از جيب خود دستمالى که نان و گوشت در آن پيچيده درمىآورد و نان و گوشت را مىخورد. روزى به او گفت: تو که دو تا زن داري، با اين کسب ضعيفت چطور هر روز نان و گوشت مىخوري؟ پينهدوز گفت: زنهايم از لج يکديگر هر کدام سعى مىکند از من بيشتر پذيرائى کنند، اين است که من هر روز نان و گوشت دارم. تو هم برو يک زن ديگر بگير، ببين چطور از تو پذيرائى مىکنند.آهنگر رفت و يک زن ديگر گرفت. زن آهنگز متوجه شد مدتى است که شوهر او دير به خانه مىآيد. او را تعقيب کرد و فهميد که زن گرفته است. او را از خانه بيرون کرد. آهنگر رفت به خانهٔ زن دوم خود آنجا هم زن فهميده بود که آهنگر زن داشته است او را راه نداد. آهنگر ناچار راه افتاد و رفت به ديزىپزى و يک ديزى گرفت و خورد. گوشت کوبيدهٔ اضافى را هم لاى نان گذاشت و پيچيد توى دستمال خود.جائى نداشت برود. ناچار رفت به مسجد که آنجا بخوابد. داخل مسجد ديد گوشهاى چراغى سوسو مىزند. به آن طرف رفت. ديد مرد پينهدوز آنجا نشسته است. به او گفت: اين چه بلائى بود به سر من آوردي؟ پينهدوز گفت: من شش ماه است که در اينجا تنها زندگى مىکنم، خواستم رفيقى داشته باشم و تنها نباشم. حالا نان و گوشتت را آوردي؟ آهنگر گفت: بله، گفت: خوب صبح بنشين آن را بخور، ببين چه کيفى دارد!آهنگر گفت: تو که اين بلا به سرت آمده بود، ديگر چرا مرا دچارش کردي؟ صبح تا شب زحمت بکشم، آن وقت بيايم در خانهٔ دائىکريم بخوابم؟ پينهدوز گفت: حالا چند شب با هم هستيم تو که پول داري، مهر يکى از زنهايت را بده و راحت شو. اما من بيچاره که پولى ندارم تا زنده هستم بايد شبها در خانهٔ دائىکريم بخوابم
📙قصههاى مشدى گلينخانم ـ ص ۳۵۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸کمترین مهربانی
⭐️میتواند این باشد؛
🌸که در انتهای شب
⭐️برای آرامش یکدیگر
🌸دعـــا کـنــیــم🙏🏻
🌷شبـ🌙ـتون به لطافت گل🌷
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴خواب عجیبی که آیت الله بهجت برای رهبر و آینده انقلاب دیدند!
از آیتالله بهجت نقل کرده اند که ایشان در خواب یا مکاشفهای خطری را نسبت به انقلاب پیشبینی کرده بودند لذا سریعا به مقام معظم رهبری پیغام داده و توصیه کردند که ....🔰
https://eitaa.com/joinchat/4043833365C3d3968f492
توصیه عجیب آیت الله بهجت به رهبری👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹درود به چهارشنبه ۲ تیرماه خوش آمدید🌹
صبح مبارک🌺☀️
سرتـون سـبــز🌸🌼
لبــتون گـــل🌺☀
چشماتون نور🌸🌼
کامتون عسل🌺☀
لحنتون مهر🌸🌼
حرفاتون غزل🌺☀
حستون عشق🌸🌼
دلتــون گــرم🌺☀
لبتون خـندان🌸🌼
حالتون خـوب🌺☀
خوب، خوب🌸🌼
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺درود بر شما دوستان و عزیزان با وفا
🌺امـروز قلمویت را بردار
☀دنیایت را رنگارنگتر از همیشه نقش بزن
🌺روی صورتت لبخندی بکش به بلندی افق
☀روی مشکلاتت تیکهای بزرگ سبز بزن
🌺دور اهدافت را دایـرههای زرد بکش
☀و آدمهای نصفه و نیمه زندگیات را
🌺یکبار و برای همیشه به ضربدرهای قرمز مهمان کن
☀امروز قلمویت را بردار و جهانی نو ترسیم کن
🌺آدمی تازه خلق کن ، تنها نقاش زندگی تو
☀خودت هستی و بوم صحنهی روزگار . . .
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹روزت سرشار از انرژی مثبت کائنات🌹
دریافت انرژی کائنات:
خدای من خواندمت، پاسخم گفتی؛از تو خواستم، عطایم کردی؛ به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛ به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛ به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛خدای من چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیهگاه منی. ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش،آنچنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده نگاه خود را از ما مگیر.الهی آمین
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴امام رضا(ع) و عاقبتِ شنیدنِ صدای جن!
راوی میگوید دیدم امام رضا (علیه السلام) بر درِ انبار هیزم ایستاده، آهسته با کسی سخن میگوید و من هیچکس را نمیبینم!!
گفتم: «آقای من، با که آهسته سخن میگویید؟» فرمود: «ابنعامر زهرایی، از جنّیان است. آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.»
گفتم: «آقای من! دوست دارم صدایش را بشنوم.»
فرمود: «اگر صدایش را بشنوی...
ادامه این حکایت عجیب در لینک زیر🔰
https://eitaa.com/joinchat/371195984Cc861b12aed