eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
908 ویدیو
633 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆در آستانه میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔹🔹🔹 Bonyadtarikhbook-ir 🔸🔸🔸 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
⚫️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻به مناسبت شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! ▫️آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر ▪️جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر ▫️عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر ▪️جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر ▫️گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر ▪️ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر ▫️ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر ▪️ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر ▫️ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر ▪️وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر ▫️نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر ▪️و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر ▫️این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر ▪️این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور ▫️شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر ▪️آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر ▫️جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر ▪️عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر ▫️آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در ▪️یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر ▫️آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر ▪️گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور ▫️فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر ▪️دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر ▫️دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر ▪️آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر ▫️آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر ▪️آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر ▫️آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر ▪️لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر ▫️آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر ▪️چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور ▫️آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر ▪️تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر ▫️قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر ▪️آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور ▫️خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر ▪️عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر ▫️زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر ▪️خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر ▫️گر که شنیدندی‌ این قصیده هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور ▪️آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر ▫️وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆به مناسبت میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆به مناسبت میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به‌مناسبت روز دختر/19 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db