eitaa logo
(🌼بوی باران🌼)
87 دنبال‌کننده
234 عکس
151 ویدیو
41 فایل
مذهبی،عقاید(پرسش و پاسخ)،احکام،داستانک،خانواده،انگیزشی. ارتباط با خادم کانال: @M_Ramazanghasem
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مرسلات مدیا
✅💠یادگاری" فاطمه چادر گلداری که مادربزرگ برای جشن تکلیف به او هدیه داده بود را سرش کرد و با مادربزرگ راهی مسجد شد. 🥛بعد از نماز آقای مصلحی سینی شیرگرم و خرما را روی میز دم درِ مسجد گذاشت. فاطمه موقع برداشتن شیر گرم از آقای مصلحی تشکر کرد و آقای مصلحی از فاطمه پرسید: دختر آقای شهیدی هستی؟ - فاطمه: بله - چندساله روزه می‌گیری؟ اولین روزِ که روزه گرفتم. 💴آقای مصلحی دست کرد تو جیبش و دو تا اسکناس دو هزارتومانی بیرون آورد و به فاطمه داد و گفت: آفرین دخترم قبول باشه. الان از اون روز سالها می‌گذرد و فاطمه با دخترش زینب یک شب ماه رمضان از مسجد محله‌ی مادربزرگ بیرون آمدند و باز آقای مصلحی با یک سینی پر از شیرهای داغ به استقبال روزه‌داران می‌آمد فاطمه به آقای مصلحی که حسابی شکسته شده بود سلام کرد و پرسید: من رو می‌شناسین؟ نه دخترم، آقای مصلحی دیگر آن هوش و حواس جوانی را نداشت. - فاطمه: دختر آقای شهیدی‌ام که سالها پیش روزه اولی بودم بهم جایزه دادین. آقای مصلحی فکری کرد و گفت :آها یادم اومد خدا رحمت کنه مادر بزرگت رو. - فاطمه: اون هدیه‌تونو هنوز دارمش. 🔆آقای مصلحی گفت: اونا هدیه‌ی مادربزرگ‌تون بود نه من. ✍️ به قلم: مریم رمضان قاسم @taaghcheh