eitaa logo
🇮🇷غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند🇮🇷
108 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
44 ویدیو
4 فایل
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم سر قبرم چو بخوانند دمی روضه‌ی شام سر خود با لبه‌ی سنگ لحد می شکنم ملا شدن چه اسان آدم شدن محال است...
مشاهده در ایتا
دانلود
به نظر من امثال محمد از موقعیت‌هایی که برای‌شان به‌وجود آمد نهایت استفاده را بردند. جوان‌ها هم فرصت زیاد دارند. اگر محمد الان بود از فضای مجازی به خوبی استفاده می‌کرد. امثال محمد از هر فرصتی برای ارتقای خودشان و جامعه‌شان استفاده می‌کردند. نقطه رهایی نسل امروز رفتن به سمت خداست. یعنی همان کاری که امثال محمد انجام می‌دادند و خودشان را به خدا وصل کرده بودند
در دفاع مقدس خیلی از دوستانم شهید شدند. محمد مصطفی‌پور، شهید اسماعیل مرادی، شهید نیما سرمد، شهید فیروزجایی، همگی‌ از همرزمان من بودند. من در گردان بهداری بودم با خیلی از بچه‌ها رفیق بودم مثل شهید مجید سعادتی، علی اوصیا، مهدی نصیری، مجید شیرازی، صمد مهدی‌پور، مهدی حقیقیان و... همیشه یاد و خاطره‌شان را گرامی می‌دارم.
مقصد قدس است جوان‌ها باید بدانند این انقلاب راحت به دست نیامده است. شهدا یقیناً مورد عنایت قرار گرفتند. به جایی رسیدند که وصل بودند. امامان برای وصل شدن ما به خدا آمدند. نورانی بودن شهدا از وصل بودنشان به خدا بود. شهید یوسف‌ پورتقی در وصیتنامه‌اش نوشت امام زمان فرموند در قنوت‌تان دعای فرج بخوانید. یا شهید مهدی عباسی و... همه می‌دانستند که اتصال به خدا نقطه رهایی است. شهدا توانستند پرده حجاب را کنار بزنند و به حق تعالی برسند. ما هم اگر می‌خواهیم رستگار شویم باید به دستگیره محکم الهی چنگ بزنیم.
باید به منبعی برسیم که آرزو و مقصد است. امام مشخص می‌کرد که این انقلاب وصل به امام زمان است. امام خمینی فرمودند راه قدس از کربلا می‌گذرد و حتماً خواهد گذشت. شهدا مقصدشان شهادت بود. به شهید مجید سعادتی گفتم نرو دنبال شهادت. گفت رضاجان از خدا خواستم آن‌قدر کار کنم که عاقبت من شهادت شود، آنهایی که به ولایت حضرت آقا ایمان دارند مانند مدافعان حرم همپای جلودار هستند و ان‌شاءالله مقصد نهایی ما قدس است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شهید_دفاع_مقدس #زمینه_ساز_ظهور #شهید_رضا_چراغی #شهید_شهادت
زندگینامه سردار شهید رضا چراغی چند روزی می شد که پدر از سفر کربلا برگشته بود. هنوز در حال و هوای زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به سر می برد. در کربلا، دوست عربی داشت به نام عبدالرزاق که علاقه شدیدی به او داشت. همواره یاد او با عطر کربلا همراه بود. صبح یکی از روزهای سال ۱۳۳۶ شور و شعف، خانه ای کوچک در روستای بستق از توابع شهرستان ساوه را فرا گرفت. شیون کودک تازه متولد شده ازخانه محقر چراغی بلند بود.  پدر که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید، بی اختیار نوزاد را در آغوش کشید و گفت: قربانت بروم عبد الرزاق. کسانی که در اتاق نشسته بودند، با تعجب به او نگاه کردند.
بله، عبدالرزاق، اسمش را می گذاریم عبدالرزاق…. چندی بعد، پدر به اداره ثبت احوال ساوه رفت تا برای کودکش شناسنامه بگیرد. وقتی مامور ثبت از او پرسید که اسم کودک چیست؟ خندان گفت: عبدالرزاق. چند روز بعد که برای گرفتن شناسنامه رفت، در کمال تعجب دید در شناسنامه، نام کودک را رزاق چراغی نوشته اند. با ناراحتی علت را پرسید، مامور گفت:حالا شده….دیگر عوضش هم نمی شود کرد! این مساله، همه را ناراحت کرد. از آن به بعد او را رضا صدا کردند
رضا در خانواده ای مذهبی و دوستدار اهل بیت (ع) زاده شد. در شش سالگی قدم به مدرسه گذاشت و با استعداد خوبی که داشت، همواره در درسهایش موفق بود. او علاوه بر تحصیل، به مطالعات و فعالیت های مذهبی علاقمند بود و در مجالس مذهبی، با شور و اشتیاق حضور می یافت. پس از گذراندن دوره ابتدایی، وارد دبیرستان شد و در آن مقطع با برخی مسائل مذهبی و سیاسی آشنا شد. او در شروع انقلاب اسلامی، در سال آخر دبیرستان تحصیل می کرد.
فعالیت های شهید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی  رضا در راه تحصیل، عنصری فعال و پر تلاش بود. در میان همسالان و همشاگردانش از نظر اخلاق، ادب و علم، ممتاز بود. با شروع انقلاب اسلامی، فعالانه وارد عرصه های مبارزه شد و در حرکت ها و تظاهرات، همدوش و همراه مردم انقلابی به فعالیت پرداخت. با اوج گیری انقلاب، حضور او در صحنه های مختلف آن، پر شور و هیجان و جدی تر شد و در توزیع اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) در میان دوستان و بستگان، نقش موثری ایفا کرد.
چراغی در روزهای پیروزی انقلاب، خستگی ناپذیر و عاشقانه، شب و روز خود را وقف تحقق انقلاب کرد و در تسخیر مراکز نظامی و دولتی رژیم، پر تلاش حضور داشت.
فعالیت های شهید در کردستان و دفاع مقدس  رضا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با شوقی فراوان در حراست از آرمان های آن، با جان و دل کوشید. هر جا که به او نیاز بود، خود را به آن جا رسانده و خدمات شایسته ای را انجام می داد. او پس از شروع غائله کردستان توسط ضد انقلاب، فوری همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروهک های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد.