فرهاد خوشهبر» سومین شهید مدافع حرم استان گیلان در بامداد روز شنبه ۹ اسفند ماه ۱۳۹۳ در استان درعا، شهر الهباریه، منطقه تل قرین با تیر مستقیم دشمن به سرش در ۳۳ سالگی به شهادت رسید. هنگامی که او را پیدا کردند، به حالت سجده روی زمین افتاده بود و لبخند رضایتی بر لب داشت. از شهید ابوحامد ۲ فرزند به نام محمد و فاطمه به یادگار مانده است.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
حالا هفت سال بعد از شهادت پدر، روز گذشته (یکشنبه نهم آبان ماه) یاد گرفت با دست خودش بنویسد: بابا.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
فاطمه که ۶ ماه بعد از شهادت پدر به دنیا آمد و هیچ گاه آغوش گرم پدرش را حس نکرد. اما گویی در تمام بهار زندگیاش با پدرش زیسته است.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
شهید فرهاد خوشهبر بخش سوم زندگیاش با حضور در سوریه و در دفاع از حرم عمه سادات رقم خورد. بسیجی پایگاه مقاومت کوشال شاه لنگرود و پاسدار تیپ دوم میرزا کوچک که در سوریه او را به «ابوحامد» میشناختند. در سوریه و در میدان رزم دمشق سعی کرده بود همه آنچه را که در سرزمینهای خونین جنوب روایت کرده بود، از عشق، اخلاص، ارادت، علاقه به اهل بیت (ع) و در یک کلام فرهنگ دفاع مقدس را برای آنجا سوغاتی ببرد.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
سردار مرتضى قربانى : اگر لشكر كربلا چهار ستون داشت، يكى از اين ستونها سردار عسگرى بود.
🌷 معرفی #شهید_محمدرضا_عسگری
💠 ارائه : خادم الشهدا یازینب (س)
📆 چهارشنبه ۱۴۰۰.۰۸.۱۸
⏰ ساعت ۲۱:۰۰
🕊گروه جامانده از شهدا
eitaa.com/joinchat/2098397195Cd150cbd0c1
کانال غواص ها بوی نعنا می دهند👇🍃
eitaa.com/booyenaena
شهید محمدرضا عسگری دهم تیرماه 1365 در عملیات کربلای1 در دشت مهران به شهادت رسید.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
محمدرضا عسگرى، در 6 مهر 1337 در روستاى ليوان غربى - از توابع شهرستان گرگان - در خانواده على اكبر عسگرى و صديقه بهرامى به دنيا آمد. خانواده عسگرى در زمان تولد محمدرضا شرايط دشوارى داشت و مادر او در دوران باردارى مجبور بود در كنار رسيدگى به امور خانه به صحرا رفته و در كار جمع آورى محصول نيز كمك كند. هنگامى كه درد زايمان آغاز شد او در صحرا مشغول كار بود.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان
محمدرضا، در هفت سالگى وارد دبستان دادگر در روستاى محل تولد خود شد و دوران ابتدايى را در همين روستا به پايان رساند. خواهر بزرگش درباره اين دوران از زندگى محمدرضا مى گويد: در همان كودكى به خاطر علاقه به قرآن، قرائت آن را به خوبى فراگرفت. بچه فعال و زرنگى بود و از همان دوران، احساس مسئوليت مى كرد. كمتر به فكر بازى بود و هميشه در اين انديشه بود كه بتواند كمكى به خانواده بكند. به پدر و مادرش علاقه شديدى داشت و به آنها احترام مى گذاشت. تكاليف مدرسه را به موقع انجام مى داد و پس از آن براى كمك به پدر و مادر به صحرا مى رفت. به خاطر كمك به پدر و مادر، خود را به آب و آتش مى زد. خواهر بزرگش را محرم اسرار خود مى دانست و مسائل و مشكلاتش را با او در ميان مى گذاشت.
#دفاع_مقدس
#زمینه_ساز_ظهور
#گردان_153_حضرت_قاسم_تویسرکان