eitaa logo
ساهور؛انجمن علمی«ادبیات تاریخی»
176 دنبال‌کننده
284 عکس
19 ویدیو
2 فایل
📩ساهور؛ انجمن علمی "ادبیات‌تاریخی" دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام استاد راهبر سرکار خانم دکتر زهرا روح‌اللهی امیری #ادبیات_تاریخی #بررسی_رمان‌های_تاریخی #برگزاری_نشست_های_تخصصی #برگزاری_کارگاه_های_تخصصی
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️امیرالمومنین علیه السلام در جنگ صفین معاویه نوشت: قوم من کسانی هستند که در غیبتم مدافعم هستند همان گونه که من نیز در غیبت قوم خود مدافعشان بوده‌ام؛ رزمجویانی که سرافکنده نیستند و پدرانشان مردمی به راستی سربلندبودند که فرزندان برومند پرورده‌اند. ✅ این بیان امیرالمومنین است در ستایش یارانش. مردانی که دلاورانه کنار او جنگیدند و جهاد کردند. امروز تداوم آن مردان، که در راه ولایت شهد شهادت نوش کردند بر دست های یاران شان تشییع شدند. تداوم این مردان از آن روز تا اکنون ،مایه ی عزت اسلام است . مردان و زنانی که کمر همت برای دفاع از اندیشه‌ و مرام امیر المومنین علیه السلام بسته‌اند. 🌐https://eitaa.com/bouath
*تصور غلط بسیار رایجی که درباره معنای "عاشورا و تاسوعا" وجود دارد!* اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون *"عشر و عاشر"* از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند! اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است. آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌های دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً ، آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد ؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟ آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شدند آنگاه، تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثنا پذیر نیستند. به طور مثال ، در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول – ثانی - ثالث - رابع ... و یا اولاً – ثانیاً - ثالثاً - رابعاً و ... چنان چه تاسوعا و عاشورا در زمره اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند ؛ یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد؛ مثل تاسوعا – عاشورا – ثامونا – سابوعا .... *اما* می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند. لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. *عاشورا* روز معاشرت با امام(ع) عشر به کسر عین و عشرت ، به معنای معاشرت و مصاحبت است. معاشر به ضم میم، یعنی مصاحب و عاشر ، اسم فاعل عشر است که خودش ثلاثی مجرد اسم مصدر عشرت است. خداوند می‌فرماید: «وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» (نساء/۱۹) با زنان آن گونه که شایسته آنان است معاشرت کنید . عشیر یعنی همدم و رفیق «وَ لَبِئْسَ الْعَشِیر ُ» (حج/۱۳) چه بد دوستی انتخاب کرده‌اند و چه بد معاشر و رفیقی است. العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که ، معاشرت خصلت او باشد. پس *العاشوراء؛* جائی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند، و *عاشورا* مبالغه است از میل به معاشرت یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام (ع) به شدت بالا می‌رود. *تاسوعا* روزی برای وسعت ظرفیت. با خارج شدن عاشورا از سلسله اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی *نهم* را از دست می‌دهد. *اتسع* به فتح الف یعنی ، گروه‌های ۹ نفره شدند. اما *اتسع* به کسر الف یعنی، وسعت پیدا کرد(گشاد شد) و فراخ شد. *اتساع* یعنی گسترده شدن و گشاد شدن وبالا رفتن ظرفیت. اتساع شرائین یعنی ، رگ‌ها گشاد شدند و ظرفیت شان برای عبور خون زیاد باشد. *التاسوع* یعنی چیزی که فراخی و گستردگی و ظرفیت اش زیاد باشد. و بالاخره *التاسوعا* یعنی جائی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و *تاسوعا* این معنی را پیدا می‌کند؛ *روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد* این دو نام از ابداعات *امام سجاد (علیه‌السلام) است* و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (ص) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنی‌امیه، برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است. اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (ع) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از *عاشورا و تاسوعا* خیلی عاشقانه است... منبع: کتاب «سفری از عاشورا تا اربعین» تألیف عبدالله مستح(به اشتراک گذاشته شده توسط سرکار خانم فراهانی زید عزها ،مسوول ادبیات مقاومت کتاب جمکران ) 🌐https://eitaa.com/bouath
السلام علیک یا باب حکمة رب العالمینپاسخ به یک پرسش در باره معنی کلمات تاسوعاء و عاشوراء ـ از دو قسمت 🖌دکتر الویری.‌مدیر گروه تاریخ دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام برخی از دوستان در روزهای اخیر با ارسال متن زیر، در باره درستی آن پرسیده‌اند. چند جمله‌ای در این باره قلمی شده است. متن ارسال شده:  "معنای دقیق کلمات عاشورا و تاسوعا چیست؟ اکثر قریب به اتفاق اهل لغت این تصور را داشته‌اند که چون عشر و عاشر از یک ریشه‌اند و واقعه کربلا هم در دهم ماه محرم اتفاق افتاده است پس عاشورا یعنی دهم محرم، و بر همین قیاس تاسوعا را نیز که با تسع و تاسع شباهت ظاهری دارند روز نهم ماه محرم گفته‌اند. اما این معنا به دلایل زیر اشتباه است: ـ آیا واژه عاشورا برای دهم ماه‌ها دیگر نیز به کار می‌رود؟ مثلاً آیا شنیده شده است که کسی به دهم ماه رجب هم عاشورا گفته باشد؟ یا این مفهوم مختص دهم ماه محرم است؟! ـ آیا اگر امام حسین(ع) مثلاً در یازدهم محرم شهید می‌شد، آنگاه تاسوعا با عاشورا عوض می‌شد و عاشورا واژه دیگری داشت؟ ـ در ریاضی اعداد قاعده خود را دارند و هر قاعده‌ای که بر شمارش اعداد حکم کند بر سلسله‌ی اعداد هم حاکم خواهد بود. اعداد بر خلاف کلمات استثناپذیر نیستند؛ به طور مثال در کلام عرب اعداد این گونه شمارش می‌شوند: اول، ثانی ، ثالث ، رابع ... و یا اولاً ، ثانیاً ، ثالثاً ، رابعاً و... چنانچه تاسوعا و عاشورا در زمره‌ی اعداد باشند باید قاعده‌پذیر باشند، یعنی باید بتوان بقیه اعداد را هم به همان سیاق تلفظ کرد، مثل تاسوعا ، عاشورا ، ثامونا ، سابوعا ... اما می‌بینیم که بقیه اعداد از این قاعده پیروی نمی‌کنند، لذا نمی‌توانیم دلیلی داشته باشیم که تاسوعا و عاشورا عدد هستند تا از قاعده‌ی شمارش پیروی کنند و این دو روز هیچ ربطی به اعداد ندارد بلکه معنای دیگری دارند. عاشورا؛ روز معاشرت با امام(ع) عشر به کسر عین و عشرت، به معنای معاشرت و مصاحبت است ... (دو جمله حذف شده است) العاشور از ریشه عشر به کسی گفته می‌شود که معاشرت خصلت او باشد. العاشوراء جایی که میل به معاشرت و رفاقت و مصاحبت نمایان می‌شود و افراد میل معاشرت خود را با کسی که مورد نظر است عرضه می‌کنند و عاشورا مبالغه است از میل به معاشرت، یعنی روزی که میل معاشرت و رفاقت با امام(ع) به شدت بالا می‌رود. تاسوعا؛ روزی برای وسعت ظرفیت با خارج شدن عاشورا از سلسله‌ی اعداد، عدد بودن تاسوعا نیز مورد تردید قرار می‌گیرد و معنی نهم را از دست می‌دهد. ... (دو جمله حذف شده است) و بالاخره التاسوعا یعنی جایی که بتوان ظرفیت را بالا برد و فراخی ایجاد کرد؛ و تاسوعا این معنی را پیدا می‌کند: روزی که ظرفیت بالا می‌رود و در سینه‌ها فراخی ایجاد می‌شود و به جای تنگی، وسعت می‌یابد. این دو نام از ابداعات امام سجاد (علیه‌السلام) است و اگر در بعضی از روایات از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) از عاشورا گفته شده است، اکثرا جعلیات بنی‌امیه برای کم کردن اثرات عاشورای امام حسین (علیه السلام) است، اما در مورد تاسوعا تقریباً نداریم که قبلاً از امام سجاد (علیه السلام) لغت تاسوعا به کار برده شده باشد و این معنا از عاشورا و تاسوعا خیلی عاشقانه است. "  پایان متن ارسال شده چند نکته و ملاحظه در پاسخ به متن ارسال شده در باره این اظهار نظر، چند ملاحظه شایسته ذکر است. پیش از بیان ملاحظات، یادآور می‌شود یکی از متون ارسال شده دارای ذکر منبع البته به صورت ناقص است، ولی چون فرصت تطبیق با متن سند دست نداد، سه ملاحظه زیر و پنج نکته مقدماتی صرف نظر از این که نویسنده متن فوق کیست بیان می‌شود:  نکته اول که پانزده واژه بر این وزن در قرآن به کار رفته است، در زبان عربی سه کاربرد دارد:  ـ برای نام ابزارها مانند شاقول، تابوت، ناقوس، فانوس، ساطور، طاحون، ماعون، ناعور، کافور و صابون  ـ برای صفت مبالغه مانند طاغوت، جاسوس، طاعون، فاروق ـ برای نامهای عَلَم مانند هارون، یاجوج و ماجوج (در صورت تلفظ بدون همزه)، قارون، جالوت، داود. واژگان متفرقی مانند طاووس، قاموس، قانون، ناموس و یاقوت هم در یکی از سه دسته بالا جای می‌گیرند. در زبان عربی معاصر هم کلماتی مانند صاروخ (موشک) و حاسوب (رایانه) به عنوان اسم ابزار کاربرد دارد. (ادامه دارد...) @MohsenAlviri 🌐https://eitaa.com/bouath
◾️پاسخ به یک پرسش در باره معنی کلمات تاسوعاء و عاشوراء ـ از دو قسمت 🖌دکتر الویری.مدیر گروه تاریخ اسلام دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام نکته دوم  در باره اصالت در زبان عربی سه دیدگاه وجود دارد: عربی بودن، بودن (از سریانی یا آرامی یا عبری)، عربی بودن ولی دارای مشابه در دیگر زبان‌های سامی بودن نکته سوم  در باره قیاسی یا سماعی بودن این واژه نیز دو دیدگاه متفاوت وجود دارد.  نکته چهارم  بر اساس آن چه در کتاب‌های لغت عرب ذکر شده، با وجود اختلاف نظر در باره عربی یا وام‌واژه بودن این واژه و نیز قیاسی یا سماعی بودن آن، آن دو را علَم برای روزهای نهم و دهم شمرده‌اند (به عنوان مثال: النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج ۳، ص ۲۴۰، المصباح المنیر، ج ۱،ص ۷۵) نکته پنجم اگر این کلمات ریشه سریانی داشته باشند، برخلاف مواردی که پس از ورود به زبان عربی الف انتهای آن‌ها حذف شده است (مانند تبدیل ناقوشا به ناقوس، شاقولا به شاقول) حرف الف در پایان آن دو باقی مانده است. برخی بر این باورند که (با الف مقصوره) و عاشوراء (با الف ممدوده) هر دو درست هستند (المخصص، ج ۱۶، ص ۱۴، باب ما یمد و یقصر) و به باور بصریون تنها واژه‌ای که در زبان عربی بر وزن فاعولاء داریم همین کلمه عاشوراء و ملحق به آن تاسوعاء است. (جمهرة اللغة، ج ۲ ، ص ۲۷۲) ملاحظه اول  در باره کلمه عاشورا ضمن این که ریشه ع ـ ش ـ ر دو معنی متفاوت به معنی هم‌نشینی داشتن (مصدر معاشرت) و عدد دَه دارد، ولی همان طور که گفته شد اصولا وزن فاعول برای اسم مکان به کار نمی‌رود و پیش‌فرض این عبارت مؤلف (العاشوراء جایی که ... و... یعنی روزی که ...) قیاسی بودن این وزن و معنی ظرف زمانی برای آن است که هیچ گواهی در زبان عربی ندارد و بنا بر این نمی‌توان آن را پذیرفت.  ملاحظه دوم دو اشکال به کار نرفتن کلمه عاشورا برای دیگر ماه‌ها و قاعده‌مند بودن اعداد در ریاضی که در متن بالا بیان شده است، با توجه به دیدگاه‌ها در باره اصالت و قاعده‌مندی این کلمه درست نیست، زیرا اگر کلمه عاشوراء وام‌واژه باشد که این استدلال از اساس وارد نیست و اگر عربی باشد به دلیل بودن باز هم این قیاس و استدلال درست نیست. اشکال دوم هم افزون بر این که مشمول همین حکم است، به دلیل ذکر کلمه "یازدهم" در آن، از اساس مبهم و نارساست. ملاحظه سوم در باره کلمه تاسوعا نیز افزون بر آن چه گفته شد، این اشتباه شگفت وجود دارد که در کلمه عاشورا سه حرف اصلی آن، ع ـ ش ـ ر شمرده شده ولی در تاسوعا ریشه آن وسع گرفته شده است که این کار یا باید بر فرض قلب حرف "واو" به "تاء" در ابتدای کلمه باشد که مطلقا با قواعد سازگار نیست و یا با فرض این که کلمه تاسوعا بر وزن تافعلا باشد که باز هم بسیار دور از ذهن و بر خلاف کلیه معاجم لغت عربی و یک فرق نهادن بدون دلیل بین روش تعیین ریشه دو کلمه عاشورا و تاسوعاست.  هر کس حق دارد که در باره هر کلمه‌ای برداشتهای ویژه خود را داشته باشد، ولی این برداشت‌های شخصی را نمی‌توان به دنیای وضع کلمات و مدلولات و معانی آن‌ها کشاند. آن چه در این نوشته در باره معنی حقیقی عاشورا و تاسوعا آمده است، همان طور که در پایان آن ذکر شده یک برداشت عاشقانه است و از ضوابط عمومی کشف و فهم معانی واژگان عربی پیروی نمی‌کند.  در باره وزن فاعولا و مسائل مربوط به آن کتابی به قلم کتاب عبدالله الجبوری با عنوان "فاعول؛ صیغة عربیة صحیحة: دراسة و معجم" در سال ۲۰۰۱ م. و مقاله‌ای به قلم خانم دکتر رجاء عبدالرحیم خاشع با عنوان "دلالة صیغة فاعول فی القرآن الکریم" نگاشته شده است که مقاله اخیر به پیوست در اختیار قرار می‌گیرد.  ۷ شهریور ۱۳۹۹ @MohsenAlviri 🌐https://eitaa.com/bouath
نور چشمی زمین خداوند مرغوب‌ترین نفت جهان را زیر خاک غرب آسیا پنهان کرد. جایی که پل اتصال شرق و غرب عالم بود. دریا دریا، عمان و فارس و سرخ را بر این پل حساس ریخت با تنگه‌هایی که دشمن گیر باشند. این جغرافیا برای خلق حماسه‌ای که می‌خواست تنها گهواره بود. اینجا برای یک تاریخ ویژه خلق شده بود. رسولانش نوح و ابراهیم و موسی و داوود و سلیمان و یحیی و زکریا را در دامن همین منطقه گذاشت. خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم گل سرسبد خلقت را هم در همین حوالی مبعوث کرد. تا بر نور چشمی بودن اینجا افزوده شود. گرچه چشم یزیدان و زیاده‌خواهان تاریخ همیشه به دنبال اینجا بوده اما اینجا سید الشهدا(ع) هم داشت. خداوند خون اباعبدالله(ع) را بر دستان اشقیا تازه نگه داشت تا درس آزادگی و مقاومت در قلب این مردمان تا ابد زنده بماند. خونی که هر سال عاشورا از ایوان کربلا سرچشمه می‌گیرد و جهان را به جوش و خروش می‌آورد. اینجا همچنان چشمگیرترین نقطه عالم برای حریص‌ترین و خبیث‌ترین های دنیا بوده و هست. این جغرافیا را با تاریخش می‌خواهند، آن هم تکه تکه، شرحه شرحه، بی نفس، بی‌رگ، بی عزت. اما بی‌خبرند که بر پیشانی این جغرافیا و تاریخ، پرشکوه‌ترین فردای دنیا نیز مقدر شده است. پس باید زنده بماند، باید نفس بکشد. اینجا پرچمی بلند می‌شود که نه از ابریشم است نه حریر، پرچمی بهشتی که دنیا را از ظلم و پستی پاک خواهد کرد و به عدالت و تعالی خواهد رساند. ✍سبزه‌ای 🌐https://eitaa.com/bouath
جنگ تمدن‌ها تفاوت حضرت یوسف با انبیای دیگر این بود که ایشان حاکمیت توحیدی ایجاد کردند. وقتی فرهنگی ایمانی، حاکمیت پیدا می‌کند تازه غنای آن آشکار می‌شود. روزی نظریه پردازان غربی پیش بینی می‌کردند، پایان تمدن‌ها محقق شده و تمدن بشریت با فرهنگ غربی به نهایتش رسیده است و دیگر جنگی به عنوان جنگ تمدن‌ها در کار نخواهد بود. آن‌ها می‌گفتند: 《تمدن غربی آخرین و کامل‌ترین دستاورد بشری است که کمونیسم نیز در مقابل آن شکست خورد.》 پس از اینکه انقلاب اسلامی پیروز شد همان کسانی که این پیش بینی را کرده بودند دوباره تحلیل جدیدی ارائه دادند و گفتند: 《آنگونه که فکر می‌کردیم نیست بلکه چالش و جنگ دیگری در پیش است.》 زیرا حاکمیت اسلام بر ایران باعث شده بود فرهنگ اسلامی خودش را به جهانیان معرفی کند. حالا آن‌ها از لای زرورق خارج شده‌اند و پنجه پولادین خود را که در دستکش مخملین پوشانده بودند آشکار کرده‌اند. از آثار ظهور فرهنگ حاکم بر غرب اخبار امروز است که می‌گوید: 《۵۰ هزار زن باردار و شیرده در غزه چندین روز است غذا نخورده‌اند.》 بر اساس کتاب سیره‌ی پیامبران 🌐https://eitaa.com/bouath
. 🔺در سیره النبویه ابن هشام در مورد بیعت عقبه ثانی آمده:ذانصار در آن شب تصمیم مهمی گرفتند که در تقابل میان یهود و قریش از جان و مال خودشان بگذرند و حتی با از دست دادن اموال و کشته شدن بزرگان، پیامبر را تسلیم نکرده و‌ دست از حمایت او بر ندارند، این تصمیم مهم و عزم راسخ انصار، موجب شد پیامبرص، مدینه را برای هجرت و تشکیل حکومت اسلامی برگزینند... 🔻قبول تعهد در دفاع از رسول خدا ص به معنای دفاع از تمامیت اسلام و نقطه‌ی مهم در بیعت تلقی می‌شد. به همین دلیل پیامبر ص در پاسخ به بیعت آن‌ها فرمودند« ذمه‌ی من ذمه‌ی شما و حرمت من حرمت شماست، شما از من هستید و من از شما هستم، با دشمن شما خواهم جنگید و با دوست شما دوستی خواهم کرد» 🔺امروز هم اگر ما با گذشتن از جان و مال از رهبرمان در مقابل تمامیت کفر و یهود دفاع می‌کنیم، به معنای نوعی بیعت با حجت‌حی و حفظ اسلام و تشیع است و زمینه سازی ظهور و حکومت امام زمان را فراهم کرده‌ایم، مگر نه با عجل فرجهم گفتن‌ها هیچ اطمینان و تعهدی، برای حضور امام حی وجود ندارد، باید به همه جهان ثابت کنیم که برای ما « دفاع از رهبر بمثابه دفاع از اسلام است و ما اجازه نمی‌دهیم کوچک‌ترین آسیبی به رهبری که پرچم‌دار حکومت شیعه در جهان است برسانند.» ✍: وجیهه حیدری 🌐https://eitaa.com/bouath
⚡️از آهنگری تا هسته‌ای قوم بنی اسرائیل زیردست بودند و تنها کارهای سنگین و سخت را انجام می‌دادند. آن‌ها اجازه نداشتند در نظام تکنولوژی یا فناوری فعالیت کنند. حق آهنگری نداشتند. با اینکه کار سختی بود اما می‌ترسیدند مخفیانه شمشیر بسازند. حتی حق نجاری هم نداشتند زیرا ممکن بود به این وسیله مسلح شوند. حق معماری و بنایی هم نداشتند مگر به عنوان کارگری ساده. فرعونیان بسیار می‌ترسیدند. چون بنی اسراییل قومی با همت بودند و طعم حاکمیت را چشیده بودند. اگر فرعونیان امروز می‌گویند: دستاوردهای هسته‌ای خود را کنار بگذارید. اگر ما را از پیشرفت در علم و تکنولوژی نهی می‌کنند رخداد تازه‌ای نیست. فرعون‌های این زمان هم ‌می‌دانند، تکنولوژی‌های پیشرفته قدرتی است که اگر کشوری به آن مسلح شود، دیگر زیر بار ظلم و ستم نمی‌رود. 💫بر اساس کتاب سیره تربیتی پیامبران(ص) 🌐https://eitaa.com/bouath
تعجیل‌ها و تاخیرهای تاریخی موسی هنوز در دوران تقیه بود. فرعون کم کم به او اعتماد پیدا کرده بود. آنقدر که به سعایت و بدگویی‌های درباریان گوش نمی‌کرد. موسی سرزده به شهر می‌رفت و به کار مستضعفان رسیدگی می‌کرد اما یک بار مردی قبطی و مردی از بنی اسرائیل را در حال نزاع دید. طبق برخی از روایت‌ها شخصی که تازیانه می‌خورد سامری بود. سامری از موسی کمک خواست چون خبر داشت که او منجی است. در حالی که: اولاً سامری نباید در دوران تقیه درگیری ایجاد می‌کرد. ثانیاً نباید از حضرت موسی کمک می‌خواست. موسی به عنوان ولیعهد فرعون داشت اوضاع را آرام و بی‌صدا آماده می‌کرد تا تشکل مومنین قوی‌ شود، شاید اگر همینطور پیش می‌رفت با مرگ فرعون حضرت موسی به عنوان ولیعهد به صورت نرم حاکم مصر می‌شد؛ اما این درگیری جریان بنی‌اسرائیل را ۵۰ سال به تاخیر انداخت. پیش از انقلاب ما هم خیلی‌ها نزد امام خمینی می‌رفتند و می‌گفتند: مبارزه مسلحانه داشته باشیم. امام مبارزه مسلحانه را تایید نکرد؛ زیرا می‌دانست که راه نزدیک‌تری وجود دارد. می‌دانست آن مرحله، مرحله‌ی مبارزه‌ی مسلحانه نیست. گاهی باید خودمان را برانداز کنیم تا تعجیل ساده‌لوحانه‌ی یک نفر تاخیری تاریخی برای یک قوم به بار آورد. بر اساس کتاب سیره تربیتی پیامبران(ص) از آقای محمدرضا عابدینی 🌐https://eitaa.com/bouath
🟢از تعریف رمان تاریخی تا ویژگی‌های آن 🟡بازی با رویدادهای تاریخی و پرواز بر بال تخیل در این عرصه - مثل بازی با قوانین علمی در داستانهای علمی - تخیلی از دیر باز برای بشر گیرائی داشته و وسوسه انگیز بوده است. 🔺 رمان تاریخی از نظر تقسیم بندی یکی از زیر مجموعه های ادبیات داستانی است و حدفاصل دقیق و مشخصی با آن ندارد هر دو فیکشن» یا زادهٔ تخیل انسانند و هر دو از امتیازات یکدیگر سود می برند. 🔻 رمان تاریخی با استفاده از عناصر ادبیات داستانی به ماجراهایش شکل می‌دهد و ادبیات هم در بسیاری موارد داستان را در بطن حوادث تاریخی توصیف می‌کند. 🔺 بر این اساس اگر رمان تاریخی را خلق یک داستان در یک دکور تاریخی تعریف کنیم، بی‌شک ریشه در حماسه ها و افسانه ها دارد و قدمتش به چند هزار سال می‌رسد، یعنی حماسۀ جنگ تروآ یا تراژدی «اتللو» هم رمان تاریخی است. یکی از نمونه های برجسته و نزدیک‌تر «بینوایان ویکتور هوگوست که اگرچه یک اثر ادبی مهم محسوب میشود اما از نظر بافت و ساختار داستان، دقیقاً یک رمان تاریخی است. 🔷مقاله رمان تاریخی به مثابه ژانر ادبی 🌐https://eitaa.com/bouath