eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
710 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
454 ویدیو
30 فایل
📌| هیئت خادم‌المهدی؛ @muqheiat 📌| کاروان راحیل؛ @arbaeenqom 📌| گروه جهادی سفیران سلامت؛ @safiran_muq 📌| با ستاره‌ها؛ @basetareha_muq 📌|صعود؛ @muq_soud 📌| ویترین کتاب؛ @vitrine_ketab ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸ارتباط با ادمین؛ @bsj_muq_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
#روز_بیست_وششم 🌹شهید محمود کاوه #رفقای_یکساله #عقلهای_عاشق_شده #۲۹بهمن_یادت_بمونه
: دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به‌ انقلاب‌ ما خدشه‌ وارد شود بدانید که‌ به‌ مسلمانهای‌ جهان‌خدشه‌ وارد شده‌ است‌ و اگر به‌ انقلاب‌ ما رونق‌ داده‌ شود آنها پیروز شده‌اند. ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
من بسیار به سجادم وابسته بودم❤️ و هر مرتبه‌ای که ایشان می‌خواست از شهادت به طور جدی برایم صحبت کند ناراحت می‌شدم😔 و می‌خواستم بحث را عوض کند. اما سجاد با خنده و شوخی کار خودش را می‌کرد😁😒. همسرم واقعاً عاشق شهادت بود و هروقت دلش می‌گرفت یا بالعکس خیلی خوشحال بود من را به گلزار شهدا می‌برد🌹. خوب به یاد دارم همیشه از در اصلی به  گلزار شهدا می‌رفتیم. همین که وارد گلزار شهدا می‌شد حس و حال خوب و عجیبی به سجاد دست می‌داد🍃 @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
ظهر یک روز شهید بابایی آمد قرارگاه تا به اتفاق هم برای نماز جماعت به مسجد قرارگاه برویم. ایشان موی سر خود را چون سربازان تراشیده و لباسی خاکی بسیجی پوشیده بود. وقتی وارد مسجد شدیم به ایشان اصرار کردم به صف اول نماز برویم ولی ایشان قبول نکرد و در همان میان ماندیم، چرا که ایشان سعی می کرد ناشناخته بماند. در نماز حالات خاصی داشت مخصوصا در قنوت. در برگشت از نماز رفتیم برای نهار. اتفاقا نهار آن روز کنسرو بود و سفر ساده ای پهن کرده بودند. ایشان صبر کرد و آخر از همه شروع به غذا خوردن کرد. وی آنچنان رفتار می کرد که کسی پی نمی برد که با فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش، عباس بابایی روبه روست. بیشتر وانمود می کرد که یک بسیجی ساده است. (راوی: سرلشگر رحیم صفوی) ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی. خندید و گفت روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم. و وقتی خانم صدرزاده گفت تیر به گلویش خورده مقداری احساس سبکی کردم که مرتضی در آن دنیا شرمنده امام حسین(ع) نخواهد بود ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
شیوه خاصی هم در جذب جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به سید می گفتم : اینها کی هستند می اوری هیئت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و ...ول کن بابا ! میگفت :نه! کسی که در این راه اهل بیت(ع) هست که مشکلی ندارد اما کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت(ع) و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم برنمیگردد اما وقتی او را تحویل بگیرید او را جذب این راه کرده اید. برنامه هیئت او اول با سه چهار نفر شروع شد اما بعد رسیده بود به سیصد چهارصد جوان عاشق اهل بیت(ع) که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص سید بود. ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
🔴چرا به شهید نوروزی لقب شير سامرا داده بودند؟! شجاعت و دليری‌های مثال‌زدنی مهدی، دليلی شد تا او را با نام «شير سامرا» بشناسند. در عمليات‌هايی كه در سامرا و نواحی آن انجام می‌شد، هر‌جا بچه‌ها تحت فشار قرار می‌گرفتند و به تنگنا می‌رسيدند، از مهدی می‌خواستند تا با نيروهايش به كمک آن‌ها برود و غائله را ختم كند. مهدی خط‌شكن بود، هميشه در وسط ميدان معركه بود. می‌گفت: ما بايد اولين نفر در جلو و خط‌ مقدم نبرد باشيم تا هر زمان به بچه‌ها گفتيم بيايند ما را ببينند و بدانند كه ما نيز در معركه نبرد حاضريم. حضورش هم همواره با شجاعت و دلاوری همراه بود. ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq|بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
زخم ستاره💔 چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند . گفته بودند آزادت نمی کنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!. او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بودکه ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد. از روز ربوده شدن او یازده ماه می گذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف روستای هشمیز پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند. ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq|بسیج دانشجویی🇮🇷
خدایا عشق به انقلاب اسلامی و رهبر کبیر انقلاب چنان در وجودم شعله ور است که اگر تکه تکه ام کنند یا زیر سخت ترین شکنجه ها قرار گیرم ، او را تنها نخواهم گذاشت. سالروز شهادتت ای خوشنام ترین مصادف شد با اینکه ما ثابت کنیم پای عهدی که بسته ایم می مانیم✌❤️🌹... #۲۲_بهمن #روز_سی_و_چهارم #شهید_ابراهیم_هادی #رفقای_یکساله #یادت_بمونه ⬅️#٢٩_بهمن #یکی_مثل_من_یکی_مثل_تو @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
عاشق حضرت رقیه(س) بود. چند روز آخر اقامتش در دمشق، مکرر به زیارت حضرت رقیه(س) می‌رفت. شب آخر، چند ساعت قبل از آن انفجار هم به زیارت حضرت رقیه(س) رفته بود. شاید هم حاجت بیست و پنج ساله‌اش را از دختر سه ساله امام حسین(ع) گرفت. در همان روزهای شهادت حضرت رقیه (س) هم شهید شد. آن شب، با ما جلسه داشت. موضوع جلسه هم کمک به گروه‌های مقاومت فلسطین بود. کلا سال‌های بعد از جنگ ۳۳ روزه را به همین موضوع اختصاص داده بود. مثل همیشه خوش لباس و نورانی بود، اما این دفعه حالتش فرق می‌کرد. خداحافظی کرد و رفت. شاید به یک ساعت هم نکشید که صدای انفجار را شنیدیم. بعد از انفجار، اولین کسی که رسید بالای سرش من بودم. زانوهایم می‌لرزید. در آن تاریکی شب، خوب نگاه کردم دیدم سجده کرده و در همان حال شهید شده است. برگرفته از کتاب ابوجهاد(روایت فتح) 🔸عماد مغنیه در روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ میلادی (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) در دمشق توسط موساد ترور شد و به رسید ⬅️#٢٩_بهمن 💗 @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
او در رفت و آمد نه محافظی داشت و نه دفتر و دستک آنچنانی. پروژه های لبنان دیگر به اتمام رسیده بود، آخرین بار شهید خوشنویس(شاطری) به من گفت کم کم عازم تهران هستیم؛ کار ما در لبنان تمام شده است. این موضوع چند ماه قبل مطرح شد. دیگر ایشان را کم می دیدم تا اینکه خبر شهادت ایشان شنیدم. بله تازه کار شهید خوشنویس برای آوارگان و مردم ستم دیده سوریه آغاز شده بود... از زبان دوستان سردار... ⬅️#٢٩_بهمن @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم
🔴 همه کاره خداست اخلاص هادی زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می‌کرد، خیلی بدش می‌آمد. وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می‌کرد، می‌گفت: خرمشهر را آزاد کرد. یعنی ما کاری نکرده‌ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست. من شنیدم که دوستانش می‌گفتند: هادی این سال‌های آخر، وقتی ایران می‌آمد بارها روی صورتش چفیه می‌انداخت و می‌گفت: اگر به نامحرم نگاه کنیم راه بسته می‌شود. خیلی دوست داشت به سوریه برود. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت زینب(س) نوشته شده بود. می‌گفت نباید بگذاریم حرم، دست تروریست‌ها بیفتد. یکبار پرسیدیم درس و بحث را می‌خواهی چه کنی؟ گفت اگر شهید نشدم درسم را ادامه می‌دهم، اگر شهید شوم که چه بهتر، خدا می‌خواهد این‌گونه باشد. @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷
🏴از شام بلا شهید آوردند... ▪️مراسم تشییع پیکر مطهر ٢ شهید مدافع حرم از لشکر زینبیون و تکريم شهدای مظلوم حجاز و اعلام انزجار از جنایت جدید آل سعود ملعون در اعدام تعداد زیادی از شیعیان عربستان 🗓 شنبه ١۴ اردیبهشت 🕐 ساعت ١٧ از مسجد امام حسن عسکری(ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه و سپس تدفین در قطعه ٣١ شهدای مدافع حرم بهشت معصومه(س) #کرامتنا_الشهادة #یکی_مثل_من_یکی_مثل_تو @bsj_muq |بسیج دانشجویی🇮🇷