فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ¹
🔰کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| تولید علم در منطقه [ رستاخیز علمی ]
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
____________________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ²
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| رتبه علمی #ایران در رشتههای مادر [ رستاخیز علمی ]
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
____________________________
🌐 @bsquran_qom
هدایت شده از BSO_QOM
أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْني وَ فُرادي (سبأ۴۶)
#قیام_تشکیلاتی_برای_خدا
#اطلاعیه
🌟 دوره آموزشی سفیران تمدن ساز
⌛زمان ثبت نام:
۱۰ لغایت ۲۲ بهمن ماه سال ۹۹
⏰شروع و اتمام آموزش دوره:
۲۲ بهمن لغایت ۲۲ اسفند ماه سال ۹۹
👌نحوه آموزش دوره:
از طریق ارسال بسته های📚 آموزشی مجازی و آنلاین
📝 ثبت نام👇:
ارسال نام و نام خانوادگی و استان به شماره 09050599790
🚩 سال۹۹؛ سال #جهش_تولید
🌍 @Bso_Qom
هدایت شده از ریحانه
🌸 رهبر انقلاب: "روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟
فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن."
➡️ ۹۵/۱۲/۲۹
#سبک_زندگی
#مادرانه_ریحانه
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
🌸 @khamenei_reyhaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ³
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| ثبت #اختراع در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
___________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁴
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| کیفیت پایین مقالات ایران؟!!
♨️ نقدی بر پروژه ایران۲۰۴۰ #دانشگاه_استنفورد
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
_______________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁵
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| بیش از نیمی از دنیا، حامی صدام در #جنگ هشت ساله
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
_________________
🌐 @bsquran_qom
رواج اخلاق فاضله،یکی از ارزشها بود.
#چرا_انقلاب_کردیم؟
____________________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁶
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| روند عجیب افزایشی امکانات نظامی عراق در طول #جنگ
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
______________________
🌐 @bsquran_qom
در این هیچ شکی نیست که نظام جمهوری اسلامی،مردمی است.
#چرا_انقلاب_کردیم؟
________________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁷
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| پیچیدهترین و عجیبترین عملیات هوایی جنگهای جهان
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
________________________
🌐 @bsquran_qom
هدف انقلاب در درجه اول این بود که ...
#چرا_انقلاب_کردیم؟
____________________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁸
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| ایران حداقل دوبرابر زمان #جنگ ، برای برگشتن به جایگاه اولش زمان نیاز دارد
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
____________________
🌐 @bsquran_qom
آن چیزی که مردم را وارد میکرد حساسیت نشان دهند...
#چرا_انقلاب_کردیم؟
____________________________
🌐 @bsquran_qom
سلام و عرض ادب✋🇮🇷
با آرزوی موفقیت در امتحانات گذشته و پیشِرو🌹
قصد داریم ..
📆 فردا، سهشنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۹
🕕 ساعت ۱۸
در کانال بسیج دانشکده علوم قرآنی قم؛ همخوانی بخش اول #کتاب_ارتداد رو داشته باشیم. 📚
📌 منتظرِ حضورِ مجازیِ شما عزیزان هستیم .. 📱
🔰 دوستانِتون رو هم به این همخوانی مجازی دعوت کنید✌🏻
________________________
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| ⁹
🔰 کـجـا بـــودیمــ ؟! کـجـا هســــتــیمــ ؟!
🎬| امنترین کشور در ناامنترین نقطه دنیا
حجت الاسلام راجی🎙️
#گام_دوم_انقلاب 🇮🇷
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
🌐 @bsquran_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صداقت آمریکایی
"آمریکای دیروز،آمریکای امروز،دشمنی هر روز..."
#موشن_گرافیک
#سیاسی_طور
____________________________
🌐 @bsquran_qom
"سلام و رحمتالهی"
با عرض تبریک و تهنیت ایام الله فجر🇮🇷
همخوانی #کتاب_ارتداد را آغاز میکنیم.
____________________________
🌐 @bsquran_qom
Ezel Eyşan.mp3
1.89M
🎧کتاب و موسیقی بیکلام و چای...
☕🎶📚
#ارتداد
________________________
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
میدانی دخترکم،آرزوها متولد میشوند؛بعضیهایشان قد میکشند و میوه میدهند و بعضیهایشان،نه،دود میشوند و گاهی بر باد میروند.
تو تنها آرزوی بر باد نرفته منی،تنها رودِ خشک نشده،تنها درختِ تبر نخورده،تنها شهرِ ویران نشده،تنها سیبِ کِرم نخورده...
بیست ساله شدهای و من سالهاست در شب تولدت این قطعه تکرار نشده تکراری را برای تو سرودهام.اگر کنارت بودهام،آن را بلندبلند خواندهام و در سالهای سرد فاصله ،آن را بی کم و کاست برایت نوشتهام،در نامههایی که حالا میفهمم کمتر از نصف آن به دست تو رسیده است.
________________________________1
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
راستی خواستی بدانی حاصل چه اتفاقی بودهای؟
ما میجنگیدیم،تمرّد میکردیم،مخفی میشدیم،میدویدیم،از دیوار بالا میرفتیم،شعار مینوشتیم،و گاهی لابهلای کوچههای پرتلاطم شهر،حادثه عشق رخ میداد.
مثل همان صبح زمستانی سرد،که من و احمد پس از یک سال و نیم،از زندان قصر آزاد شدیم و آس و پاس،قدمزنان،تا پل چوبی پیاده رفتیم که کلید خانهای را از یک دختر جوان تحویل بگیریم؛دخترکْ میانهقامت،قلمی،با یک روسری سبز.
او را همان جا که باید میبود،دیدم.
________________________________2
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
دریا،وقتی که میخندید،آرام موج بر میداشت،ولی وقتی به هم میریخت،میتوفید و خودش را به صخرهها میکوبید.
دریا بود دیگر.اما آن اواخر از یک ماه مانده به آن نیمه شب لعنتی،هرشب متلاطم بود.همه کشتیهای مرا غرق کرده بود.نمیشد در ساحلش ایستاد.من با فاصله از او،از بلندای یک صخره،با اضطراب نگاهش میکردم.کم حرف شده بود و کم خوراک.با او حرف میزدم ولی به من نگاه نمیکرد.
من به تغییر فرصت داده بودم،به فاصله،به سکوت.
تو گریه میکردی ولی دریا تو را در آغوش نمیگرفت.به وضوح خود را با چیزی سرگرم میکرد تا طاقتش در مقابل گریههای تو طاق نشود.
________________________________3
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
همه چیز لک شده بود.هیچ چیزی رنگ واقعی خودش را نداشت.همه دمغ و به هم ریخته بودند .ناگهان همه رشته ها پنبه شده بود.از سرنوشت بچه ها خبر نداشتیم.از نزدیکترین دوستانمان حتی.
آن صبح ناجور بدترکیب زهرماری،دریا به شوق دیدار دوباره امام،رفته بود تا پست حفاظت از مدرسه رفاه را تحویل بگیرد.دیده بود هیچ چیز عادی نیست.کوچهها سوتوکور است و قدمبهقدم جیب ارتشی و ماشینهای دراز آمریکایی کاشتهاند.به بهانه خرید به مغازه نزدیک مسجد رفته بود.فروشنده به او فهمانده بود که سریع برگردد چون هر کس آن حوالی آفتابی شده بود را گرفته بودند.ساواکیها مثل کِرمهای متعفن،لابهلای کوچهها میلولیدند...
________________________________4
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
شب پیش،ما شاد بودیم و هیجان زده.دریا بلند میخندید.گونههایش گل انداخته بود.تو را درآغوش میفشرد و تو هم میخندیدی.ده روز از دوازدهم بهمن،از برگشتن امام،میگذشت.ده شب،هر شب بوی اسپند و عود کوچهها را معطر میکرد.اما صبح روز بعد،آن صبح بارانی،با ابرهایی که بوی حادثه میداد،بلورهای ما تکه تکه شد. همان صبحی که دریا سراسیمه به خانه وارد شد و گفت امام را شبانه از مدرسه رفاه دزدیدهاند و هر کسی را که آن اطراف بوده با خود بردهاند.همان صبح وحشتناک،صبح بیستودوم بهمن پنجاهوهفت،که در فاصله چهارراه سرچشمه تا پل چوبی و از آنسو تا توپخانه و سیروس ،و سرتاسر خیابان شهناز هر جنبندهای را با تیر میزدند.
ماجرا برای ما تمام شده بود.پیروزی،درست در کوتاهترین فاصله،از دستهای ما سُر خورد و افتاد در چاهی که انتهایش ناپیدا بود.خبر آنقدر تکاندهندهبود که ناپدید شدن دهها نفر از دوستانمان را از یاد برده بودیم.
حادثه،پرحجم،بزرگتر از حجم درک ما،حتی بزرگتر از فهم تاریخ،رخ داده بود.
دریا از همان روز دیگر آرام نشد.اما هنوز دریا بود و من او را میشناختم و او هنوز طاقت شنیدن گریه تو را نداشت و تو را در آغوش میفشرد.تا خردادماه؛تا آن نیمهشب لعنتی...
________________________________5
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
سالهای پنجاهوشش و پنجاهوهفت نگرانی و شک در چشمهای همه دودو میزد.از همه بیشتر من آن را در چشمهای متلاطم دریا میدیدم.اما آن اواخر بعد از فرار شاه،اشتیاق بر نگرانی غلبه کرده بود و دلهره و اشتیاق درهم میآمیخت.دریا،گاه سر بلند میکرد و درباره آینده چیزهایی میپرسید؛درباره آینده دور حتی؛درباره نقطه اتصال نهضت خمینی با ظهور موعود.کلافه بود که چرا نمیتوان از روی تاریخ پرید و مقدمات را زودتر و فشردهتر محقق کرد.
چرا تاریخ این قدر تنبل است؟
________________________________6
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
حادثه بزرگتر از توان درک من است.
یخ کردهام.
پیشانیام به عرق نشسته.
بر میخیزم و آرزو را در آغوش تو رها میکنم.
صدای تیر میپیچد و هیچ صدای دیگری نیست جز صدای کلاغهایی که بالاترین شاخه چنار را برای دید زدن خانه ها انتخاب کردهاند.
سرما تا مغز استخوان فرو میرود.زمین لکهلکه خشک و تر است و هوا عمیقاً ابری.
بوی حادثه و بوی خون باهم درهم میآمیزد.زنی شتابان از پیچ کوچه میگذرد و نگاهی به من میاندازد.
-جوان، برگرد.امروز روی شیطان است.این خدانشناسها دارند کشتار میکنند.برگرد...
آنچه میبینم باورکردنی نیست.کف خیابان پوشیده از جسد است.
________________________________7
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
-یا مرگ با خمینی...
شعار،فقط شعار نبود.آنها که شعار میدادند گویا رفتن امام را مرگ خود میدانستند؛چنان که گویی امروز آخرین فرصت برای نگه داشتن تمام چیزهایی است که در سالهای مبارزه به دست آمده بود.همه آنها که اینجا هستند مثل من اخباری مبهم از یک حادثه تکاندهنده باورنکردنی شنیدهاند.نهضت نباید اینگونه به پایان برسد؛شکست در متن پیروزی،فروافتادن از قلهای که به دشواری فتح شده بود،فروریختن برجی که آجربهآجر چیده شده بود،و شوک که گروهی را به افسردگی و گروهی را به جنون کشانده بود.
تلاش برای بقا و انگیزه برای ادامه حیات،دلیل میخواهد و امروز برای مردن دلیلی به مراتب بزرگتر جلوی چشمان من است،و گویا جلوی چشمان همه آنها که اینگونه خود را به میدان گلولهباران میاندازند.فردای بدون خمینی،فردا نیست؛جزئی از تاریخ است که نباید به وجود بیاید.همه در جنگی میان ذهن و عین در رفتوآمد بودند...
________________________________8
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
رگبارهای بیانقطاع دیوار روبهرویم را سوراخسوراخ میکند.پیش از آنکه رو بچرخانم ضربهای ناگهانی سرم را به دیوار میکوبد.درد از گونهها به شقیقههایم میخزد و در پیشانیام میپیچد.چشمهایم سیاهی میرود و سیاهی چون موجی که خود را روی شنهای ساحل میپاشد،در تمام تن و روی سلولهایم پاشیده میشود.
مرد با موهای کمپشت جوگندمی و عینکی با قاب مشکی صورتم را میان دستهای خیسش گرفته و در چشم هایم خیره شده.
دردی از پشت سرم دوباره میخزد تا توی چشمهایم.ناخودآگاه دستم را به سوی منبع درد میبرم.دستم آغشته به خون و خاک میشود.
مرد بر میگردد و بهارامی میگوید:میشناسمت جوان! تو رفیق احمدی.چند باری تو را دیدهام.
________________________________9
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom
________________________ارتداد_____
دریا،چه ظهر ناجوری است امروز!ظهر بیستودومین روز از یازدهمین ماه از پنجاهوهفتمین سال قرن چهاردهم؛روزی که قرار بود آغاز تاریخ جدیدی باشد.روزی که فکر میکردیم روز لبخند است و روز غریو تکبیر پیروزی.
_______________________________10
#ارتداد
🌐 @bsquran_qom