eitaa logo
🌷به یاد شهدا🌷
683 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
21 فایل
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست. کپی مطالب با ذکر صلوات آزاد است. ارتباط باخادم الشهدا👇 @Mehrabani1364 🔽تبادل داریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹 🔰کسانیکه فکر می کنند، باید گوشه‌ای بخوابند تا امام_زمان (عج) ظهـور بفرماید و جهان را از عدل و قسط پر کند، سخت در اشتباهند. 🔰 مردم ما باید، بیشتر بکوشند، بیشتـر مبارزه کنند، و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نمایند ، تا باعث تسریع در ظهور حضرت شوند... 🔰اگر جوانان ما در اعتقـادشان به خود بقبولانند امام_زمان (عج) در میان آنها زندگی می‌کند و شاهد اعمالشان است، رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می‌کند و چه بسا جهش بزرگی درحرکت تکاملی جوانان ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود... #شهید_مصطفی_چمران 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عقده ای کیه؟؟!! ‌. چرا تو ادارات انگلستان دست دادن یا دست زدن به زنان ممنوع شد؟؟؟ ‌پ‌ن:اینجاست که میگن بعضیا خودشونو به جاهلیت مدرن زدن #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 _اردلان اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی‌حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ😳 _صداشو کلفت کرد و گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با داد و بیدادهام😲 نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ🚗 منتظرم زود باش _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم👀 ماشیـݧ‌هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلا فردا بلہ برونتہ💞 باید خوشحال باشے چرا انقد پکرے❓ _نکنہ از تصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده‌ها❓ آهے کشیدم و گفتم چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم.😔 _داشتم میرفتم کهف و الشهدا🌹 باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ، صاف نشستم و گفتم ݧ ݧ _برو، کهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت.🍃 نیم ساعت داخل کهف بودم خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما.😐 اردلاݧ اومد کنارم نشست اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا😞 _آهے کشیدم و گفتم نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدی‌ام یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما...😔 اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقعا احتیاج داشتم..🙏 یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ، بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود👥👥 همہ مشغول حرف زدݧ و باهم بودݧ ماماݧ هم اینور و و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ _از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت🛌 ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بود و مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست😊 سجادے و حالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم😍 غرق در افکارم بودم کہ یدفعه.... بابا وارد اتاق شد بہ احترامش بلند شدم إ اسماء بابا هنوز آماده نشدے❓ _الاݧ میخوام بهت بگم بابا مـݧ تا آخر پشتتم اصلا نگراݧ نباش مامانتم همینطور دستم و گرفت و گفت: چقد زود بزرگ شدے بابا😊 _بغضم گرفت و بغلش کردم و زدم زیر گریہ😭 نمیدونم اشک شوق بود یا اشک غم اشکامو پاک کرد و گفت إ اسماء مـݧ فکر کردم بزرگ شدے دارے مث بچہ‌ها گریہ میکنے❓ 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا ▫️تو چه دانی ڪه چه ها ڪرد فراقت با من؟ ▫️داند این آنڪه از این غـــــم بود او را قـــدری... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 هیچ وقت دین خدا رو ، دستور خدا رو ، وظایف شرعیتون رو باهیچ چیزی معامله نکنید. #سردار_شهید_احمد_کاظمی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
4_5769500620360779474.mp3
3.67M
🎙عمل کردن به دین آسان است... حجت‌الاسلام عالی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
#خاطره_شهــید📃 بایڪي ازرفقایش براے خریدناڹ بہ سمت نانوایی محلہ میرفتنـدکہ چندنفراراذل و اوباش بہ نانوایے حملہ ڪردندوباکتڪ زدڹ شاطرمیخواهندداخل راخالے ڪننـــ😱ـــد. ترس ووحشت عجیبے بیڹ مردم افتاده بود.😥 ڪسے جرات نداشت،ڪارے کنـد. محمدرضاسریع خودراوارد معرڪہ کردتامانع شـود.🙅♂ امایکے ازاراذل شیشہ نوشابہ خالے کہ آنجابودرابہ میزڪوبیده وباته بطرے شکستہ بہ اوحملہ میکنـد. پشت گردنش میشکافد،زخمے بہ عمق یڪ بندانگشت . خلاصہ سروگردنش بیش ازهجده بخیہ خورد. آڹ موقع فقط چهارده سالش بودکہ میخواست امربہ معروف ڪندوجانش راهم بہ خطرانداخت. 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
ویل دورانت: "حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه ی طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند." مسئله حجاب، شهید مطهری، ص 63 #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 _دستام میلرزید و احساس ضعف داشتم عاقد از بزرگترها اجازه گرفت کہ خطبہ عقد و جارے کنہ💞 علے قرآن و گرفت سمتم و در گوشم گفت: بخونید استرستوݧ کمتر میشہ قرآن رو باز کردم🍃 _"بسمِ اللہ الرحمـݧ ارحیم" یــــس_والقرآن الکریم... آیہ‌هاے قرآن و تو گوشم میپیچید احساس آرامش🍃 کردم تو حال و هواے خودم بودم کہ با صداے حاج اقا بہ خودم اومدم _براے بار آخر میپرسم خانم اسماء محمدے فرزند حسیـݧ آیا وکیلم شما را بہ عقد آقاے علے سجادے فرزند محمد با مهریہ معلوم در بیاورم❓آیا وکیلم❓ همہ سکوت کرده😐 بودند و چشمشوݧ بہ دهـݧ مـݧ بود چشمامو بستم خدایا بہ امید تو _سعے کردم صدام نلرزه و خودمو کنترل کنم با اجازه‌ے آقا امام زماݧ، پدر مادرم و بقیہ‌ے بزرگتر ها "بلہ"🎊🎉🎊 _صداے صلوات و دست باهم قاطے شد و همہ خوشحال بودݧ علے اومد نزدیک و در گوشم گفت: مبارکہ خانوم😍 از زیر چادر حریر نگاهش کردم خوشحالے و تو چهرش میدیدم. حالا نوبت علے بود کہ باید بلہ میگفت. با توکل بہ خدا و اجازه‌ے پدر مادرم و پدر مادر عروس خانوم و بزرگترهاے جمع "بلہ"🎊🎉🎊 _فاطمہ انگشتر💍 نشونو داد بہ علے و اشاره کرد بہ مـݧ دستاے علے میلرزید و عرق کرد دست منو گرفت و انگشترو دستم کرد سرشو آورد بالا و چادرمو کشید عقب و خیره بہ صورتم نگاه کرد👀 حواسش بہ جمع نبود همہ شروع کردݧ بہ دست زدݧ و خندیدن دستشو فشار دادم و آروم گفتم: زشتہ همہ دارݧ نگاهموݧ میکنن👀👀 _متوجہ حالت خودش شد و سرشو انداخت پاییـݧ مامانینا یکے یکے اومدݧ با ما روبوسے کردݧ و براموݧ آرزوے خوشبختے میکردݧ🌸🍃 اردلان دستم و گرفت و در گوشم گفت دیدے ترس نداشت خواهر کوچولو دیگہ نوبتے هم باشہ نوبت داداشہ خندیدم😁 و گفتم:انشا اللہ علے و رو در آغوش کشید و چند ضربہ بہ شونش زد و گفت خوشبخت باشید💞 _بعد از محضر رفتم سمت ماماݧ اینا کہ برگردیم خونہ مادر علے دستم رو گرفت و رو بہ مامانینا گفت خوب دیگہ با اجازتوݧ ما عروسموݧ👰 رو میبریم... علے هم کنار مـݧ وایساده بود و سرش رو انداختہ بود پاییـݧ 🙂 ماماݧ هم لبخند زد و گفت خواهش می‌کنم دختر خودتونہ😊 از بابا خجالت میکشیدم و نگاهش نمیکردم _پدر مادر علے و خواهرش با ماشیـݧ🚙 خودشوݧ رفتـݧ ماهم با ماشیـݧ علے در ماشیـݧ رو برام باز کرد و گفت بفرمایید اسماء خانم لبخند زدم☺️ و نشستم خودش هم نشست و همینطورے چند دیقہ بهم زل زده بود😳 دستم و جلوے صورتش تکوݧ دادم و گفتم: بہ چے نگاه میکنید❓ لبخند زد و گفت: بہ همسرم، ایرادے داره❓ دستم و گرفتم جلوے دهنم و گفتم. نه چہ ایرادے ولے یجورے نگاه میکنید کہ انگار تا حالا منو ندیدید😳 خوب ندیدم دیگہ چشمهام گردو شد و گفتم: ندیدی❓ خندید و گفت دروغ چرا ولے ݧه انقدر دقیق خوب حالا میخواید حرکت کنیم❓مامانینا رفتن ها... _خوب برݧ ما کہ خونہ نمیریم.😳 پس کجا میریم❓ امروز پنجشنبه‌است ها فراموش کردے❓ زدم رو دستم و گفتم: وااااے آره فراموش کرده بودم بہ خودش اشاره کرد و گفت: معلوم نیست کے باعث شده فراموش کنے حتما خیلے هم برات مهم بوده...😍😁 خندیدم و گفتم بلہ بلہ خیلے جلوے گل فروشے وایساد و دو تا دستہ گل یاس گرفت.💐💐 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
❤️زندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است، سلامت تن زیباست، اما پرنده عشق تن را قفسی می‌بیند که در باغ نهاده باشند ... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷 @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 #فرازی_از_وصیتنامه 🇮🇷 ◽️هر خانمی که چادر به سر کند و عفت ورزد و هر جوانی که نماز اول وقت را در حد توان شروع کند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین(ع) خواهم کرد و او را دعا می‌کنم؛ باشد تا مورد لطف و رحمت حق تعالی قرار گیرد. #مدافع_حرم #شهید_حسین_محرابی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
دزد ناشي.mp3
488.8K
سخنرانی #کوتاه #استاد_عالی دزدی که عاقبت بخیر شد... دزد ناشی که به کاهدون زده بود... عنایت آسید مهدی قوام به یک دزد 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 گوش کنید : خود شهید با شما حرف می زند !!! صدا و تصاویر شهید مهدی رضاخانلو #شهدا_شرمنده_ایم 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پویش #نه_به کلاه ایمنی اجباری اری یا خیر #پویش_حجاب_فاطمے
🇮🇷 🇮🇷 _إ علے آقا چرا دوتا دستہ گل گرفتید؟ دستش و گذاشت رو قلبش❤️ و گفت آخ... إ وااا چیشد؟ اسممو اینطورے صدا میکنے نمیگے قلبم وایمیسہ إ خوبہ بگم آقاے سجادے❓ هموݧ علے خوبہ ایݧ دستہ گلم گرفتم براے عروسم👰 _رسیدیم بهشت زهرا رفتیم بہ سمت قطعہ سرداراݧ بے پلاک مثل همیشہ دوتا قبرو شستیم و گلهارو گذاشتیم روش اسماء❓ بلہ❓ میدونے از شهیدت🌷 خواستم کہ تو رو بهم بده❓ خوب چرا از شهید خودتوݧ نخواستید❓ از اونم خواستم ولے میخواستم شهیدت پارتے بازے کنہ برام😳 خندیدم😂 و گفت ایشالا کہ خیره. یہ ماه از محرم شدنموݧ میگذشت و هروز بیشتر عاشقش😍 میشدم علے خوابیده بود.کنارش نشستہ بودم و نگاهش میکردم بہ ایݧ فکر میکردم چطور تونستم بہ همیݧ سرعت عاشقش😍 بشم. _واے کہ تو چقد خوبے علے دستم گذاشتہ بودم زیر چونمو بهش خیره شده بودم😳 یکم سرجاش تکوݧ خورد و چشماشو باز کرد و با لبخند و صداے خش دار گفت:سلام خانم کے اومدے؟ سلام نیم ساعتہ إ پس چرا بیدارم نکردے❓ آخہ دلم نیومد...😊 _آخ علے بہ فداے دلت حالا دستمو بگیر بلندم کݧ ببینم دستشو گرفتم و با تمام قدرت کشیدم سمت خودم علے نمیتونم خیلے سنگینے إ پس مـنم بیدار نمیشم😐 باشہ بیدار نشو منم الاݧ میرم خونمون خدافظ✋ دستم و گرفت و گفت کجا؟ دلت میاد برے❓ سرمو بہ نشونہ‌ے تایید تکوݧ دادم باشہ باشہ بلند میشم تو فقط حرف از رفتݧ نزݧ بخدا قلبم میگره دوتاموݧ زدیم زیر خنده😄 _در اتاق علے بہ صدا در اومد فاطمہ بود داداش زنداداش ماماݧ معصومہ میگہ بیاید پاییݧ شام.🍽 _علے دستش و گذاشت رو شکمشو گفت آخ کہ چقد گشنمہ بریم دستشو گرفتمو گفتم بدو پس از پلہ‌ها اومدیم پاییݧ باباے علے کہ بهش میگفتم بابا رضا اومده بود خونہ رفتم سمتش سلام بابا رضا خستہ نباشے پیشونیمو بوسید😘 و گفت سلامت باشے دختر گلم با اجازتوݧ مݧ برم کمک ماماݧ معصومہ فاطمہ دستم رو گرفت و گفت:کجااااا❓ مـݧ خودم همہ چیو آماده کردم شما بشیـݧ آقاتوݧ فردا نگہ از خانومم کار کشیدید😁 _دوتاموݧ زدیم زیر خنده علے انگشتش و بہ نشونہ‌ے تحدید بہ سمت فاطمہ تکوݧ داد و گفت: باشہ عیب نداره نوبت تو هم میرسہ فاطمہ از خجالت صورت سفیدش قرمز شدو رفت آشپزخونہ😊 بابا رضا و اردلاݧ زدݧ زیر خنده آروم زدم بہ پهلوے علے و گفتم خبریہ؟؟؟ ݧه خانومم همینطورے گفتم چپ چپ بهش نگاه کردم😒 و گفتم حالا دیگہ ما غریبہ شدیم؟؟باشہ علے آقا باشہ... إ اسماء بخدا شوخے کردم باشہ حالا قسم نخور آخہ آدمو مجبور میکنے خب ببخشید نمیبخشم😬 إ علے إ اسماء فاطمہ اومد پیشموݧ .دستش و گذاشت رو کمرشو وگفت:دارید پشت سر مݧ غیبت میکنید؟؟.بسہ دیگہ بیاید سفره رو آماده کردم.🍽🍲 آخر هفتہ عقد اردلاݧ بود .نمیدونم بہ زهرا چے گفتہ بود کہ هموݧ جلسہ اول قبول کرده بود😍 با علے دنبال کارهاے خودموݧ و مراسم اردلاݧ بودیم... 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا اهل بلا که باشی زیباتر می‌شوی با این سربند ... #ســــــلامــ #صبحتون_حسینـی #رزقتـــــون_کربلایــــی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
♥️(شهیدابراهیم هادی)♥️ پائيز سال 1361 بود. بار ديگر به همراه ابراهيم عازم مناطق عملياتي شديم. اينبار نَقل همه مجالس توســل هاي ابراهيم به حضرت زهرا (ع) بود.☺️😍 هر جا ميرفتيم حرف از او بود! 😌🙃خيلي از بچه ها داستان ها و حماســه آفريني هاي او را در عملياتها تعريف ميكردند.😇 همه آنها با توسل به حضرت صديقه طاهره(س) انجام شده بود😎💞به منطقه سومار رفتيم. به هر سنگري سر ميزديم از ابراهيم ميخواستند كه براي آنها مداحي كند و از حضرت زهرا(س) بخواند.🕊☺️ شــب بود. ابراهيم در جمع بچه هاي يكي ازگردانها شروع به مداحي كرد. 🗣🌹صداي ابراهيم به خاطر خستگي و طولانی شدن مجالس گرفته بود!😣😶 بعد از تمام شــدن مراســم، يكي دو نفر از رفقا با ابراهيم شــوخي كردند و صدايش را تقليدكردند.😐😕 بعد هم چيزهائي گفتند كه او خيلي ناراحت شد.😞😒آن شــب قبل از خواب ابراهيم عصباني بود وگفت: من مهم نيستم، اينها مجلس حضرت را شوخي گرفتند. براي همين ديگر مداحي نميكنم! 😤😠هــر چه ميگفتم: حرف بچه ها را به دل نگير، آقا ابراهيم تو كار خودت را بكن، اما فايده اي نداشت. آخر شب برگشتيم مقر، دوباره قسم خورد كه: ديگر مداحي نميكنم!ساعت يك نيمه شب بود. خسته و كوفته خوابيدم.😴 قبل از اذان صبح احساس كردم كسي دستم را تكان ميدهد. 😟چشمانم را به سختي باز كردم. چهره نوراني ابراهيم بالاي سرم بود. 😊من را صدا زد و گفت: پاشو، الان موقع اذانه.🔈 من بلند شدم. با خودم گفتم: اين بابا انگار نميدونه خستگي يعني چي!؟😒 البته ميدانســتم كه او هر ساعتي بخوابد، قبل از اذان بيدار ميشود ومشغول نماز.📿😍 ابراهيم ديگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا كرد.🙃🌱 بعد از نماز و تسبيحات، ابراهيم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحي حضرت زهرا(س) !! 😳😍 اشعار زيباي ابراهيم اشك چشمان همه بچه ها را جاري كرد.😭 من هم كه ديشب قسم خوردن ابراهيم را ديده بودم از همه بيشتر تعجب كردم!🙄 ولي چيزي نگفتم.بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتيم. بين راه دائم در فكر كارهاي عجيب او بودم.ابراهيم نگاه معني داري به من كرد و گفت: ميخواهي بپرسي با اينكه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! 🤗☺️ گفتم: خب آره، شــما ديشب قســم خوردي كه... پريد تو حرفم و گفت: چيزي كه ميگويم تا زنده ام جايي نقل نكن.🙂💞 بعــد كمي مكث كرد و ادامه داد: ديشــب خواب به چشــمم نمي آمد، اما نيمه هاي شــب كمي خوابم برد. يكدفعه ديدم وجود مقدس حضرت صديقه طاهره(س) تشريف آوردند و گفتند: نگو نميخوانم، ما تو را دوست داريم. هر كس گفت بخوان تو هم بخوان😊😭 دیگر گریه امان صحبت كــردن به او نميداد. ابراهيم بعد از آن به مداحي كردن ادامه داد.😌💕 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️توصیه تکان دهنده در ارتباط با نامحرم #حاج_احمد_كافي 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بعد از دیدن این کلیپ ببینیم آیا رواست بجای بزرگداشت فرهنگ ایثاروشهادت در پی حذف آن باشیم؟!فرهنگی که با دست خالی در مقابل همه دنیا ایستاد! تا در سایه امنیتی که ایجاد شد! حالا عده ای ثروت مملکت رو خانوادگی و بارانت بازی بالا بکشند!!نون خوردن و سفره پاره کردن مرام چه کسانی است؟! #استاد_رحیم_پور_ازغدی #کوچه_شهید #حذف_نام_شهید برگرفته از کانال محرم ۱۴۳۹ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
👆👆👆پژوهشها نشان می دهد، زنان با حجاب ، رضایت جسمانی و عزت نفس بالاتر ، احساس قدرت ، امنیت و آرامش بیشتر و تمایل کمتری به استفاده از لوازم آرایشی و جراحی های زیادی دارند. اسلاملو، جواهرانه ،ص ۱۰۲ 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 🇮🇷 تولد امام رضا نزدیک بود🎊🎉 و قرار بود عقدمونو تو حرم بخونݧ و همونجا هم ثبتش کنیم📝 لحظہ شمارے میکردم براے اوݧ روز حلقہ‌هامونو💍 یہ شکل سفارش دادیم علے انگشتر عقیق خیلے دوست داشت اما بخاطر مـݧ چیزے نگفت😐 مراسم اردلاݧ تموم شد و از هموݧ بعد عقد دنبال کارهاے عروسے بودݧ.درس زهرا کہ تموم شده بود اردلاݧ بخاطر تحصیلاتش راحت تو سپاه استخدام شد و مشکلے نداشتند.😊 اما مـݧ و علے بخاطر درسموݧ مجبور بودیم عروسیموݧ و عقب بندازیم بلیط قطار🚞 واسہ ۸صبح بود مشغول آماده کردݧ ساک لباساموݧ بودم علے یہ گوشہ نشستہ بود با لبخند😊 نگاهم میکرد علے جاݧ چیہ باز اونطورے نگاه میکنے؟؟باز چہ نقشہ‌اے تو سرتہ، ها❓ از جاش بلند شد و همونطور کہ میومد سمتم با خنده😁 گفت هیچے یاد این شعره افتادم: "دوست دارم خنده‌ات را چادرت را بیشتر هست زیبا سادگی از هرچه زیبا بیشتر ما دوتا-ماه عسل-مشهد-حرم صحن عتیق عشق میچسبد همیشه پیش آقا بیشتر" خندیدم و گفتم حالا بزار ما عقدکنیم💞 ماه عسل پیشکش بعدشم اخمے کردم و گفتم:نکنہ میخواے ایـݧ سفر و ماه عسل و یکے کنے؟؟آره علے؟؟ نه خانومم .ماه عسل جاے خود مـݧ از الاݧ ب اوݧ روزها فکر میکنم.🤔 لبخندے از روے رضایت زدم و بہ کارم ادامہ دادم😊 اسماء؟؟ جانم علے؟؟ یعنے فردا میشے مال خود خودم؟؟ مـݧ الانم مال خود خودتم.حالا هم برو استراحت کـݧ از سرکار اومدے خستہ اے.😞 کمک نمیخواے؟؟ ݧه دیگہ تموم شد منم ساک رو ببندم میخوابم😴 کارهام و تموم کردم اما خوابم نبرد بہ فردا فکر میکردم، بہ روزهایے کہ خیلے زود گذشت و روزهایے کہ قرار بود در کنار علے بگذره ولے اے کاش نمیگذشت. وقتے پیشش بودم دلم❤️ میخواست زمان متوقف بشہ و زمیـݧ از حرکت بایستہ هیییییی... تو حال هواے خودم بودم کہ یکے دستشو گذاشت روشونم برگشتم علے بود إ بیدار شدے؟؟😊 آره دیگہ اذانہ🍃 خانوم تو نخوابیدے نه؟؟ نه داشتم فکر میکردم🤔 بہ چے؟؟ بہ تو علے همیشہ پیشم میمونے؟؟😳 معلومہ کہ میمونم .دستش و گذاشت رو قلبش❤️ گفت و تو صاحب قلب علے هستے مگہ میتونم بدوݧ قلبم نفس بکشم؟؟ حالا هم پاشو نمازموݧ قضا میشہ‌ها.🍃 سجاده هامونو پهݧ کردم و چادر نمازم سرم کردم. آقا شما شروع کنم مݧ بہ شما اقتدا کنم با لبخند نگاهم کرد و گفت :آخ چہ حالے بده ایݧ نماز🍃✨ اللہ و اکبر... واقا هم چہ نمازے شد اوݧ نماز انگار همہ‌ے فرشتہ‌ها🍃✨ از آسموݧ براے تماشاے ما اومده بودݧ . "السلام و علیکم و رحمہ اللہ برکاتُ" بعد از تموم شدݧ نمازش دستشو آورد بالا و با صداے تقریبا بلندے دعا کرد خدایا شکرت کہ یہ فرشتہ ے مهربوݧ و نصیبم کردے🙏 قند تو دلم💖 آب شد .صاحب قلب مردے بودم کہ قلبم رو بہ تسخیر درآورده بود. سوار قطار🚞 شدیم پدر مادروها تو یہ کوپہ نشستـݧ مـݧ و علے و اردلاݧ و زهرا هم تو یہ کوپہ فاطمہ هم بخاطر امتحاناتش نیومد تقریبا ساعت ۸شب بود کہ رسیدیم از داخل کوپہ گنبد طلا معلوم بود 🕌 دستم و گذاشتم روسینمو زیر لب زمزمہ کردم "السلام و علیک یا علے بن موسے الرضا" بغضم گرفت .موبہ تنم سیخ شد و یہ قطره اشک از گوشہ ے چشمم روے گونہ هام چکید 😢 علے دستش رو گذاشت رو سینشو با بغضے کہ داشت شروع کرد بہ خوندݧ.واے کہ چہ صدایے.دل آدمو بہ آتیش🔥 میکشوند. "آمده ام آمدم اے شاه پناهم بده" خدایا🍃 صداے مرد مݧ، حرم آقا مگہ میشہ بهتر از ایـݧ دیگہ چے میخوام از ایـݧ دنیا؟ بغض همموݧ ترکید و اشکاموݧ جارے شد😭😭 قطار🚞 از حرکت وایساد بابا رضا اومد داخل کوپہ ما إ چیشده چرا گریہ کردید😳😭 بہ احترامش بلند شدیم هیچے بابا رضا پسرتوݧ دلامونو هوایے کرد إ کہ اینطور.فقط براے خانومش از ایـݧ کارا میکنہ ها... خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین ..😔 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ خانم علی‌آبـــــادی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
هوایت مے زند بر سر، دلم دیوانہ مے گردد! چہ عطرے در هوایت هست؟! نمیدانم...نمیدانم... #شهید_ابوالفضل_نیکزاد #دلاتون_کربلایی #صبحتون_شهدایی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 کلام شهدا 🇮🇷 آیا مگر ما نیستیم و نبودیم که سالها بر سر و سینه‌ی‌ خود می‌زدیم که‌ ای‌ حسین‌ جان‌ کاش با شما بودیم ، ای‌ کاش حسین‌(ع) فرمانده می‌شد و جان‌ خود را در راه‌ خدا برای‌ رضای او هدیه می‌کردیم !؟ مگر نه‌ اینکه‌ اگر در کربلای‌ حسین بودیم ، همه چیزمان را برای اسلام‌ فدا می‌کریم‌ و به‌ یاری او می‌شتافتیم !؟ اگر اکنون‌ نیز بر این‌ عقیده‌ هستیم ، حالا ایران کربلاست‌ و امروز عاشورای‌ دیگر و نواده‌ پاک خاندان رسول‌الله ، حسین زمان‌ امام‌ خمینی‌ است ؛ آن طرف هم‌ صدام‌ یزید‌ کافر‌ از نواده‌ کثیف‌ ابوسفیان‌ و دیگر طاغوت‌ها ! اگر ایمانی استوار‌ داشته‌ باشیم از برترین و بالاترین ملت‌ها خواهیم بود... 🌷  http://eitaa.com/joinchat/2810445824Ccd6c931df1 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت یک عکس ماندگار در دفاع مقدس 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 ✍داشت توی محوطه پادگان قدم میزد و هر از گاهی آشغالهای افتاده روی زمین رو جمع می کردکه یه دفعه وایساد. مثل اینکه چیزی پیدا کرده بود.رفتم نزدیکتر دیدم یه حلب خرماست که روش رو خاک و سنگ گرفته بنظر میومد یکمی ازش خورده بودند و انداخته بودنش اونجا.عصبانیت آقا مهدی رو اولین بار بود که میدیدم. با همون حالت غضب گفت: بگردید ببینید کی اینو اینجا انداخته؟یه چاقو هم بهم بدید. چاقو رو دادیم و نشست روی اون رو ذره ذره برداشت. 🌷 @byadshohada🌷