eitaa logo
بین الحرمین
1.7هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
5.9هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام هشتم ماه صفر سال ۳۶هجری قمری مطابق با هفدهم مرداد سال ۳۵هجری شمسی حضرت سلمان علیه السلام در سن ۳۵۰سالگى در مدائن به ملکوت اعلی پیوست. بسیارمورد توجه معصومین بودند. راوی میگوید امام صادق علیه السلام فرمودند: "لاتقل سلمان الفارسي ولكن قل سلمان المحمدي أتدري ماكثرة ذكري له؟" نگوسلمان فارسی بلکه بگوسلمان محمدی، ؟ گفتم نه، فرمودند بخاطرسه خصلت یکی خواست اميرالمؤمنين رابرخواست خودترجيح میداد. دوم فقرا رادوست داشت وبراهل ثروت ترجيح میداد. سوم به علم وعالم محبت داشت. 📚بحارالانوار ج۲۲ص۳۲۷ امالی طوسی ص۱۳۳ امام صادق عليه السلام فرمودند: سلمان علم اول وآخررادرک كرد ودريائى است كه هركس رابهره اى ازآن نيست واو ازما است. عليه السلام فرمودند: سلمان ازكسانى بودكه بر نمازخواند. 📚اختصاص ص۴-۸ روزی حضرت سلمان چشمش به شتری افتاد وبالگد به آن شتر زد. دیگران به اوگفتند یاسلمان چه میکنی؟ فرمود: "ما هذاالبهیمه هذا عسکربن کنعان الجنی لاتنفق جملک هاهنا..." این حیوان نیست بلکه جنی بنام است که عایشه بااو به جنگ جمل میرود. واین را امام مجتبی پی کردند. 📚سفینةالبحار ج١ص۶۵۸ وقتی سلمان درسفرمدائن به رسید، فرمود "هذه مصارع إخوانی وهذامناخ رکابهم..." اینجاقتلگاه برادرانم است، خیام آنهااینجاست واینجا پسربهترین اولین وآخرین شهیدمیشود... 📚رجال کشی ج۱ص۷۴ بحارالانوار ج۲۲ص۳۸۶ معجم الرجال ج۹ص۲۰۴ خدمتکار سلمان درلحظه آخر پرسید: پس ازشما چه کسی غسلتان میدهد؟ سلمان فرمودهمان کسی که پيامبرراغسل داد. پرسيد: اودرمدينه وشما درمدائن؟ فرمودوقتی مُردم اومی آید. زاذان گويد پس ازجان دادن سلمان ناگه ديدم امیرالمؤمنین وقنبر نزدسلمان آمدند. حضرت روپوش راکنارزد، سلمان زد وپایش راجمع کرده ودوباره زنده شد ونشست. حضرت فرمود بحالت قبلی برگرد. خوشا بحالت وقتی حضورپيامبر رسيدی بگوبامن چه کردند. سپس اوراغسل وکفن کرده ودوبيت شعرروی کفنش نوشتند "وفدت علی الکريم بغيرزاد من الحسنات والقلب السليم وحمل الزادأقبح کل شیء إذاکان الوفودعلی الکريم" 📚الوقایع ج۵ص۳۲۵ سپس همراه و۷صف ازملائکه که درهرصف ۷۰هزار ملک حضورداشت، برسلمان نمازگزارده واو رابخاک سپردند. به پيامبرعرضه داشته بودکه اشتياق بهشت به سلمان بيشترازاشتياق اوبه بهشت است. 📚نفس الرحمن فى فضائل سلمان سلمان بن الاسلام @bynolharamyn
🔴 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه سال ۳۸ه.ق ، لشکر علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا حیله نمود و دستور داد تا ها را بر سر نیزه کنند. 📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸ صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : «لا حُکم إلاّ لِله» ! مانند ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : «اگر ناچار هستیم، ، و الّا نخعی حَکَم باشد». اشعث و جماعت قُرّاء ( و ) که بعداً جزء شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط یعنی ». منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « » (قلعه ای بین و ) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با و عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل و بوده ای و در و بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم ! ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت : من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت : «مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» ! حَکَمین برای عوام فریبی و بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به پناهنده شد. 📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴ همه این مطالب در حالی بود که صلّی الله علیه و آله در دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند : «حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند». 📚 الایضاح ص۶۲ امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز و سه نفر دیگر را این گونه می فرمودند : «اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و وَ أبا مُوسی الأشعَری». 📚 الایضاح ص۲۳۴ از جمله منافقینی بود که در شب (بعد از غدیر) قصد قتل صلّی الله علیه و آله را داشتند. 📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه و ۲۸محرم) @bynolharamyn
🔴 ۲٤صفر طلب کتف توسط پیامبر صلّی الله علیه و آله و جسارت در این روز یا در روز ۲۸صفر پیامبر صلّی الله علیه و آله و طلبیدند تا بنویسند و برای امّت بیان کنند که خلافت بلا فصل بعد از ایشان برای علیه السلام است، ولی با کلامی که أحدی به صلّی الله علیه و آله نگفته بود مانع از این کارشد و به ساحت اقدس نبوی صلّی الله علیه و آله جسارت کرد و گفت : «إنَّ الرَّجُلَ لَیَهجُر» : «این مرد هذیان می گوید» ! 📚 این مطلب از کلام که گفت : «یوم الخمیس و ما یوم الخمیس، ما حال بین رسول الله صلّی الله علیه و آله و بین کتابه» استفاده شده است. خاصه و عامّه این کلام را از ابن عبّاس نقل کرده اند. روز های آخر عمر صلّی الله علیه و آله (پس از مسمومیت ایشان بدست زنان نابکار) بود. مهاجرین و انصار در اطراف بستر آن حضرت بودند، صلّی الله علیه و آله نظری به آنان فرمود در حالی که می دیدید بعد از آن حضرت فِتَن، گمراهی ها، انحرافات فکری، بین مسلمین که از ظلم به آن حضرت و خلیفه بلافصل الهی علی بن ابی طالب علیه السلام پیش می آید، چه می کند ؟ لذا برای حفظ امّت از لغزش ها و هرج و مرج فرمود : «ایتونی بدواة و بیاض اکتب لکم ما لن تضلّوا بعدی ابداً» : «کاغذ و دوات برای من بیاورید تا مطلبی برای شما بنویسم که هرگز بعد از من گمراه نشوید »؛ در این هنگام عمر گفت : ان الرجل لیهجر (العیاذ بالله) حسبنا کتاب الله یا به عبارت های دیگر : انّ رسول الله یهجر و ... همانا این مرد (رسول خدا صلّی الله علیه و آله) می گوید، کتاب خدا ما را بس است. با این کلام اختلاف و سر و صدا بین به وجود آمد، عدّه ای از (منافقین) گفتند : قول، قول عمر است. عدّه دیگر گفتند : کاغذ و قلم بیاورید . در این هنگام رسول خدا صلّی الله علیه و آله صورت مبارک از آنها برگرداندند و فرمود : از نزد من دور شوید نزاع و سروصدا نزد من جایز نیست. آنان رفتند و شیطان کار خودش را کرد و شد در امّت آنچه نباید می شد. 📚 کتاب سلیم بن قیس رَحِمَهُ الله ج۲ ص۷۹٤ @bynolharamyn
ناگهانی امام مهدی... (عج): فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا میرسد و در آن زمان و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از کسی را نجات نمیبخشد. 📚بحارالانوار ج۵۲ ص۱۷۶ (ع): نهمین فرزند من، نشانی از حضرت یوسف و نشانی از حضرت موسی ابن عمران دارد. او قائم ما است که خداوند امر ظهورش را در یک شب فراهم میکند. 📚محجة البیضا ج۲ ص۳۳۳ @bynolharamyn