eitaa logo
کانال کمیل
1.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
3 فایل
امروزفضیلت زنده‌نگھداشتن‌یادوخاطره‌شھدا کمترازشھادت نیست امام‌خامنه‌ای #شهدایی #اخبار_مقاومت #جهاد_تبیین نظرات و پیشنهادات خودتون را به صورت ناشناس با ما در میان بگذارید👇 https://daigo.ir/secret/1633967234
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 مرا با شال عزایم در قبر بگذارید درهنگام دفن و مراسم بعد آن حتماً روضه‌ی وداع (ع) و روضه‌ی (س) را بخوانید و شال عزای من را که در این سالها با آن در مجالس روضه شرکت می‌نمودم و اشکهایم را با آن پاک می‌کردم همراه من در قبر بگذارید. از خانواده و مادر عزیزتر از جانم و خواهران گرامیم و دوستانم تقاضا دارم فقط برای مصائب اهل بیت علیه السلام بگریند و در فراق من بیتابی ننمایند. 🌹فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم محسن فرامرزی 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🍂 از بس عاشق (س) بود که می خواست با یکی از سادات ازدواج کند تا محرم حضرتش شود. 🍃کارت های دعوت عروسی اش را آماده کرده بود. اول از همه (ع) را دعوت کرده بود. یک کارت برای (ع) به مشهد، کارتی برای (عج) به و کارتی هم به نیابت از حضرت زهرا (س) انداخت داخل ضریح (س) ▫️پیش از مراسم، حضرت زهرا (س) آمده بودند به خوابش. فرموده بودند: «چرا دعوت شما را رد کنیم، چه کسی بهتر از شما. ببین همه آمدیم. شما عزیز ما هستی». کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س) 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
⊰•🕊🍃•⊱ 🌱شهید سیدمرتضی آوینی: بچه‌ها سفره‌های جبهه را سفره ی (س) می خوانند و من نمی دانم چرا؟! اما با تمام جانم اين حقيقت را احساس می كنم نان خشک و پنير و خرما اين سفره‌ها سفره ی قناعت است، سفره ی حضرت زهراست و ما ميهمان او هستيم... 🕊 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
بهشتی که قبل از شهادتش دید 🔹حمیدرضا مقدم‌فر، همرزم شهید نقل می‌کند: یک هفته قبل از شهادتش گفت: خواب دیدم مردم، من را داخل قبر گذاشتند، یک‌ دفعه نگاه کردم، تاریکی محض همه اطراف من را گرفته بود. تمام بدن من می‌لرزید. دیدم ملائک سؤال و جواب آمدند، در همان فضای تاریک و رعب‌انگیز به من گفتند: چه چیزی با خودت آورده‌ای از آن دنیا؟ ▫️من فکر کردم که حالا چه باید به این‌ها بگویم که نجات پیدا کنم. می‌لرزیدم و تعریف هم که می‌کرد با همین تعابیر. می‌گفت: فکر کردم بگویم، من جنگ رفتم، خب! پاسدار بودی، وظیفه و تکلیفت بوده که باید برای امنیت مردم کار می‌کردی. فلان خدمت را انجام دادم، خیریه داشتم، چه و چه و همین‌طور به یادم آمد که کارهای خوب من این‌ها بوده، دیدم که هر چه فکر کردم، وظیفه بوده، موشک درست کردم، وظیفه بوده، پاسدار این انقلاب بودی، وظیفه‌ات بوده از امنیت مردم دفاع کنی و موشک درست کنی. ▫️دیدم خدایا من هیچ‌ چیز ندارم، چه بگویم. یک‌ دفعه به ذهنم رسید که بگویم من هیأت می‌روم و برای (ع) اشک می‌ریزم، در روضه‌ها شرکت می‌کنم، برای (س) اشک می‌ریزم، من خیلی حضرت زهرا (س) را دوست دارم. ▫️می‌گفت تا این‌ها را گفتم، این‌ها به زبانم آمد، یک‌ دفعه نگاه کردم، این تاریکی محض تبدیل شد به یک خرمی و نور و یک بهشتی را مقابل خود دیدم. 🌹 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
⊰•🕊🍃•⊱ جوانی که دل حاج قاسم را با نوآوری‌اش نرم کرد ▫️وقتی خبر نبش قبر حجر بن عدی در سوریه توسط تکفیری‌های داعش را شنید، بسیار برآشفته شد و آرام و قرار نداشت. با این وجود زمانی که مطمئن شد رهبر انقلاب از حضور مدافعان حرم در میدان نبرد راضی است، عزمش را بیش از پیش جزم کرد که از طریق سپاه قدس به سوریه و عراق برود. به من اصرار می‌کرد پا در میانی کنم. وقتی از طریق واسطه پیگیر شدم، گفت: «ما نیرو زیاد داریم.» اما آقا مرتضی می‌دید که نیروها از جاهای مختلف می‌روند. ▫️باز پیش من آمد. گفتم: باباجان! باید یک کاری انجام دهی که حاج قاسم دوست دارد. گفت: چه کار کنم؟ گفتم: برو از دوستانت بپرس. برای همین غواصی، پاراگلایدر و راپل را در جنوب یاد گرفت. حتی تیراندازی را هم عالی یاد گرفت. به گونه‌ای که استادش به او گفته بود دیگر با تیراندازی می‌توانی نقاشی بکشی. بعد از این آموزش‌ها باز شانسش را برای اعزام امتحان کرد، اما گویا به در بسته می‌خورد. با اختراعش جواز مدافع حرمی‌اش را گرفت ▫️باز پیش من آمد و به او گفتم: برو چیزی بساز که در کشورهای مقصد بدون اینکه نیاز به ایران داشته باشند، بتوانند از آن بهره ببرند. البته یک کمی هم راهنماییش کردم و به بچه‌هایی که مرتبط با این موضوع بودند، آشنایش کردم. تا اینکه یک روز با من تماس گرفت و گفت: بابا امروز به محل کار شما می‌آید. سفارش من را بکن! تعجب کردم و گفتم: تو از کجا می‌دانی، در حالی که من خبر ندارم. گفت: بماند! وقتی حاج قاسم آمد، به او گفتم: پسرم می‌خواهد به سوریه برود. این هم نوآوری‌اش که با آن می‌شود در آنجا عملیات کرد. حاج قاسم،‌ بعد از شنیدن سخنانم نامه‌ای نوشت و تأکید زیادی کرد که آقامرتضی جذب شود، چون به او نیاز داریم. بعد از این نامه، زمینه جذب و استخدام آقامرتضی فراهم شد و به این ترتیب مدافع حرم شد. ▫️از آن شهدایی بود که خیرش به همه می‌رسید. از قبل شفاعت‌نامه‌ای برای برخی از بستگانش نوشته بود. از خانواده‌اش خواسته بود، وقتی خبر شهادتش را شنیدند، جمله «لا یوم کیومک یا اباعبدلله» را تکرار کنند. سه روز بعد از شهادت آقا مرتضی، حاج قاسم اعلام کرد که پاکسازی شهر بوکمال به پایان رسیده است. در شامگاه سه‌شنبه ۲۳ آبان ماه در دیرالزور سوریه در سن ۳۰ سالگی به شهادت رسید. او قبلاً در وصیتی مزارش را مشخص کرده بود و نمی‌خواست سنگ مزار داشته باشد و می‌گفت: به دلیل بازگشت پیکرم شرمنده (ع) هستم، دیگر نمی‌خواهم شرمنده (س) باشم. مزار این شهید پاسدار دفاع حرم در قطعه ۲۶، ردیف ۷۹ میعادگاه عاشقان ایثار و شهادت است. 🕊 🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🖤 (س) ارادت عجیبی به حضرت زهرا ( ص ) داشت . در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را بر پا می کرد . ● اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت بودیم . در حین عملیات به سختی مجروح شد و ترکش به سرش خورد . او را به بیمارستان صحرایی بردیم ، اصرار داشت کسی نفهمد زخمی شده که روحیه نیروها خراب نشود . ● از شدت خونریزی مدتی بی هوش بود . یک دفعه از جا پرید! گفت بلند شو ، باید برویم خط ! هرچی اصرار کردیم بی فایده بود ● در طی راه از ایشان پرسیدم : " شما بیهوش بودی ، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ... ● خیلی آرام گفت : وقتی توی اتاق خوابده بودم ، یک باره دیدم خانم (س) آمدند داخل اتاق !" به من فرمودند چرا خوابیدی !؟ گفتم : سرم مجروح شده ، نمی توانم ادامه دهم ! (س) دستی به سر من کشیدند و فرمودند : بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست ، برو به کارهایت برس ... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
"حدیث کسا" یکی از منابعی هست که به ما کمک میکنه شخصیت «س» رو بهتر بشناسیم و بیشتر با فضلیت های بانو آشنابشیم یکی از فضیلت های این حدیث شریف توجه ویژه امام زمان (عج) به مجالس خوندن حدیث هست! 🏴 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🖤 (س) ● دوستانش روایت کرده‌اند که قصد داشتند تابلوهایی با عنوان «یا فاطمة الزهرا (س)» بنویسند و به اتاق‌های دانشکده نصب کنند. بعضی از دانشجوها می‌گفتند: «این کارها جاش اینجا نیست.» اما موافق نبود و می گفت: «اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با (ع) ضمانت کنیم.» ● دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که از تمام لحظات برای تدریس استفاده کند. اما روزهایی که به نام اهل بیت (علیهم السلام) گره خورده بود، قاعده‌اش فرق می‌کرد. روز شهادت (س) چند کتاب عربی و فارسی همراه خود می‌آورد و نیم ساعت درباره اهل بیت (علیهم سلام) صحبت کرد. ● یکی از روزها نمی دانم در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. دکتر های‌های گریه می‌کرد و ما هاج و واج او را نگاه می‌کردیم. 🖤 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم علامه مصباح یزدی؛ من ندیدم کسی مانند مقام (س) را شناخته باشد و در هیچ حالی از توسل به آن بزرگوار غافل شود. بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می کشم. : هروقت در سختی‌های جنگ، فشارها بر ما حادث میشد و هیچ‌کاری از ما برنمی‌آمد پناهگاهی جز زهرا نداشتیم.. 🏴 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🖤 (س) ◇ ارادت عجیبی به (س) داشت و هر وقت روضه حضرت زهرا (س) را می‌شنید به هم می‌ریخت. می‌گفت: تنها چیزی که طاقتش را ندارم روضه حضرت زهرا(س) است. ● شب عملیات والفجر هشت، وقتی غواص های لشکر برای اعلام وضعیت به طرف جزیره ام‌الرصاص رفتند؛ چند دقیقه گذشت اما خبری از آنها نشد، علی اصغر پیش قدم شد تا خبری از آنها بیاورد. اما آخرین خبری که آمد، خبر شهادت خودش بود. ▪️با دشمن درگیر شده بود و صدایش از توی بی سیم می‌آمد. آخرین کلامش سه بار سلام به (س) بود. 🏴 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
🕊 🕊 همیشه به ما سفارش می‌کرد، می‌گفت:«اگه می‌خواید قیامت جلوی علیه‌السلام رو سفید باشین نباید گوش به حرف دیگران بدید و روی مد رفتار کنین. نباید بگید عرف جامعه فلان حرف رو می‌گه یا فلان چیز رو می‌خواد. باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا علیه‌السلام ببینی اونها چی می‌گن، همون کار رو بکنین...» 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
▪️مجیدقبل از اعزام خوابی دیده بود. توی خواب _زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی. روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزار شهدای یافت آباد. آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه ام. دو هفته دیگر جای من هم همین جاست. وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان ها و خط نمی بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ . اگر نبردی شکایتت را به (س) می کنم. خودت می دانی و حضرت فاطمه (س). روزی هم که می خواست با خواهرش عطیه خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می شوند. همین هم شد. از یک گردان ۱۸۰ نفره چهارده نفر شدند که یکی اش مجید بود. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
زیبایی تقارن تشییع شهدای گمنام با ایام فاطمیه از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای به مناسبت تشییع شهدای گمنام در دی ماه ۱۴۰۰ در روز شهادت (س) پیامی صادر کرده و به توصیف شهدای گمنام پرداختند. تقارن تشییع پیکر این مسافرانِ به خانه‌ برگشته، با روز شهادت صدیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها مبشّر ابدیّت یاد و خاطره‌ی آنان و مژده‌بخش خیر کثیری است که از ناحیه‌ی آنان برای کشور امام زمان روحی‌فداه فراهم خواهد آمد ان‌شاءالله. شب شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) میهمان عزیزی داشتیم شهید گمنام سلام،خوش اومدی،مسافر من ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊 ● محمد حسین پسر 3 ساله شهید سامانلو هنگامی که با تمثال پدر خود در نمایشگاه مواجه می‌شود با شور و حال عجیبی به سوی آن می‌رود و با دیدن این تمثال تصور می‌کند که پدر شهیدش را مشاهده کرده و گریه می‌کند. ● شهيد سامانلو در زمستان سال 94 با رشادت و فداکاری خود و هم رزمانش سبب آزادی منطقه شیعه نشین نبل الزهرا شد و فاتح الزهرا لقب گرفت همسر شهید می‌گوید : احترام بسیاری برای سادات قائل بود و خیلی به من احترام می‌گذاشت. می‌گفت: ساراجان تو را با هدف از خدا گرفتم. دوست داشتم با حضرت زهرا (س) محرم شوم...» سعید عاشق حضرت زهرا (س) بود. حتی در دست نوشته‌هایش می‌دیدم که وقتی با خدا گفت‌وگو می‌کند اینگونه ابراز کرده بود که: « خدایا دوست دارم نحوه شهادت خانم (س) را درک کنم. یاریم بده.. 🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
کانال کمیل
به بهانه فرا رسیدن ششمین روز #محرم، روزی که به نام آقازاده‌ای مزین است که در حلقه دشمنان گرفتار آمد
سالگرد شهادت شهید حدادیان و سه تن از ماموران مظلوم نیروی انتظامی توسط دراویش اسرائیلی.... پدر شهید حدادیان: ● در آن شب حادثه ما در مراسم عزاداری حضرت فاطمه(س) حضور داشتیم که متوجه شدیم این آشوب‌ها آغاز شده است. محمد حسین با شنیدن این موضوع به‌صورت داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت. من نیز همراه او تا ساعت 3 بامداد در محل این حادثه حضور داشتم. ● در همان لحظات بامداد، محمدحسین در ابتدا با اسلحه شکاری مجروح شد و سپس توسط یک اتومبیل سمند زیر گرفته شد. این خودرو دوبار از روی پسرم رد شد و او را به‌شهادت رساند. ● پدر شهید حدادیان با ابراز اینکه "پسرم سینه‌زن و خادم ائمه اطهار(ع) بود"، گفت: ما خوشحالیم که پسرم در شب شهادت (س) به فیض شهادت نائل شد و محمد حسین را به حضرت زهرا(س) تقدیم کردیم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
روایت شهید غواصی که سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود ● در خاطرات «محمدباقر برزگر» یکی از نیرو‌های غواص باقی مانده از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا آمده است:یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت می‌کرد، بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخم‌هایش می‌رفت. من صدای (ع) و (س) او را می‌شنیدم. او از طرفی بخاطر دردی که می‌کشید، (س) را صدا می‌زد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمی‌دانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود. ●شدت جراحت و خونریزی ، طوری بود که نمی‌توانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیم‌خاردار‌های خورشیدی بردم و لباسش را به سیم‌خاردار‌ها بستم. شب سوم دی ماه غواصان زیادی از گروهان یک شهید شدند و پیکرشان در آب ماند. 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
کانال کمیل
✧ سردار نیساری، پایه‌گذار و فرمانده گردان زرهی تیپ ۳۳ المهدی (عج) و تنها فرد ایرانی بود که برای شناس
روایت سردار نیساری از شناسایی و تحویل پیکر ✧ بعد از شهادت محسن حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و 2 شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. ● به من گفتند:«می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه‌‌چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. ● پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج‌سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت:«این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرصمون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خش‌دارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریب‌مان بدهد. در دلم متوسل شدم به (س) گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمک‌مون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر . از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
12_Narimani_fadaeian-shahadat_hazrat_zahra9702_(4)_(www.rasekhoon.net).mp3
16.51M
- آرامـش‌عـلـی آخه‌کجا‌میخوای‌بری...💔 🖤 💔 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرنگار: عده‌ای می‌گویند ایران از حمایت لبنان دست کشیده پاسخ شما چیست؟ 🔸لاریجانی: فکر می‌کنم شما حرف‌‎های شوخی را هم جدی می‌گیرید. (س) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبرنگار: حامل پیامی از رهبر انقلاب به نبیه بری(رئیس پارلمان لبنان) بودید؟ 🔸لاریجانی: بله. (س) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱ @canale_komail
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم تشییع پیکرهای مطهر 300 شهید والامقام گمنام دفاع مقدس فردا همزمان با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) ساعت 9 صبح در سراسر کشور برگزار می گردد. شهید گمنام سلام 🥀 🖤 ◻️◼️◽️◾️▫️▪️ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 @canale_komail
Hossein Taheri - Madar Salam.mp3
4.74M
ســـلام‌ ای‌ مـــــادر...💔 🥀 🖤 ◻️◼️◽️◾️▫️▪️ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 @canale_komail
تصویری از ورود حضرت آقا به حسینیه امام خمینی(ره) ❤️ (س) ◻️◼️◽️◾️▫️▪️ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 @canale_komail
- ‏در زیارت س خدا آن بزرگوار را ‎ممتحنة معرفی میکند. ممتحنة سوره قرآن است که درباره تبری از دشمنان خدا و دوری از پذیرش ولایت آنهاست. آن بانو الگوی تمام عیار دشمنی با دشمنان خداست که در این راه رنج بسیار کشید؛ اما صبر کرد و هستی خود، جان، مال و فرزندان، همه را فدا کرد. ◻️◼️◽️◾️▫️▪️ با کانال کمیل همراه باشید 🌹 @canale_komail