دلم آنروزها را میخواهد...
همان روزهایی که مادرم با #مادر اکرم در کتاب #آش می پخت، #حبوبات را از #شب قبل نم میکرد و کشک ها را می سابید... رشته ها و یا #لخشک ها رو درست میکرد و #سبزیها را پاک و آخر سر ریز ریز میکرد...
روزی که آش می پخت، توی چند کاسه #چینی میریخت و حتما باید به در و #همسایه هم میداد...
چه روزهایی بود آن روزها...
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
میگن قدیما حیاطها درب نداشت، اگر درب داشت هیچوقت #قفل نبود ...
میدونید چرا قدیمیا اینقدر #مخلص بودند؟
چرا اينقدر شاد بودن؟
چرا اينقدر احساس تنهايی نمیكردند؟
چرا زندگیها #بركت داشت؟
چرا عمرشون طولانی بود؟...
چون تو کتابها دنبال #ثواب نمیگشتند
که چی بخونند #ثواب داره،
دنبال #عملکردن بودند.
فقط یک کلام میگفتند:
#خدایا به دادههایت #شکر
نمیگفتند #تشنه رو آب بدید #ثواب داره
میگفتند #آب بدید به بچه که #طاقت نداره
موقعی که #غذا میپختند، نمیگفتند بدیم به #همسایه #ثواب داره، میگفتند بو بلند شده، #همسایه میلش میکشه ببریم اونا هم بخورن.
موقعی که یکی #مریض میشد نمیگفتن
این #دعا رو بخونی خوب میشی، میرفتن خونهی طرف ظرفاشو میشستن #جارو میزدن، غذاشو میپختن که بچههاش #غصه نخورن
اول و آخر کلامشون #رحم و مهربانی بود.
به بچه #عیدی میدادند، میگفتن دلشون #شاد میشه.
به #همسایه میرسیدن میگفتن #همسایه
از خواهر و #برادر به #آدم نزدیکتره ...
خدایا #قلب ما را جلا بده که تو کتابها
دنبال #ثواب نگردیم خودمان را #اصلاح کنیم و با عمل کردن به ثواب برسیم نه فقط با خواندن #دعا...
#مهربان باشیم
#محبت کنیم بیمنت...
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیاد سخت گرفتهایم!
زندگی چیزی به جز گرفتنِ یک #استکان #چای لب سوز از دستان مهربان #مادر بود؟ که بنوشی و نفس آرامی بکشی و غرق شوی میان گلهای سرخِ پیرهنش؟
یا کنار پنجرهی چوبی بنشینی و انتظار بکشی برای آمدنِ بابا؟ برای شنیدنِ صدایِ امنِ پاهایش؟ که به دستان مردانهاش خیره شوی و دنبال دلخوشیهای کوچکی برای ذوق کردن و بالا و پایین پریدن بگردی؟
زندگی مگر چیزی به جز تماشای گلدانهای سفالیِ کنارِ #باغچه بود؟! یا که استشمام #عطر کاهگل و یاسی که دیوارهای آجریِ #حیاط را بغل کرده بود؟!
#زندگی جز شنیدن صدای آواز جغدها و جیرجیرکها و لالایی شبانهی قورباغههای کنار #رودخانه بود ؟!
جز اینکه در دل #گرگ و میش #صبح، با صدای آوازِ #خروس #همسایه بیدار شوی و اولین منظرهی مقابل چشمانت بخار کتریِ روی #چراغ باشد؟!
که ببینی و گوش کنی و ایمان داشته باشی که زندگی در کمال سادگی اما پر شورتر از همیشه، ادامه دارد...؟
ما از زندگی چه میخواستیم که از دل این سادگیهای #اصیل و بی بازگشت به این پیچ و خمهای ملال آور رسیدهایم ؟!
✍🏻 نرگس صرافیان طوفان
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم ميخواد به كودكي برگردم ؛
همان زماني كه دست در دستان #مادربزرگ به كوچه هاي باريك و شلوغ قدم ميگذاشتيم ، در راه با شهلا خانوم كه در حياط با #همسايه ها ي ديگر #سبزي پاك ميكرد احوال پرسي ميكرديم ، به بقالي سر كوچه ميرسيديم و از اكبر آقا خريد ميكرديم #چادر #مادربزرگ را ميكشيدم كه براي من هم #بستني بخر و بعد مسير بقالي تا خانه را لي لي كنان طي ميكردم ...
دور از هياهوي #جهان ؛ دلم يك #كودكي ميخواهد ...
#نوستالژی
🙈 @cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آره میدونم مونده به ماه رمضون ، ولی بعضی خاطرات یهو میکوبه تو گوش آدم..
امروز اول #رجب و چشم رو هم بزاری ماه رمضون هم اومده..
نیاز دارم دوباره بچگی زندگی کردن رو
اونم زمستونی که ماه رمضون باشه و مامان برا #سحری خوردن بیدارت کنه و صدای دعای #سحری که تو خونه پیچیده
سرمای تو #حیاط و نور کم سوی خونه #همسایه ها
و هول هولکی خوردن #سحری
قبول داری روزهای #قشنگ هیچ وقت از ذهن #آدم بیرون نمیره🥹
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊