eitaa logo
🇮🇷 لبیک یا خامنه ای 🇮🇷
228 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
6.3هزار ویدیو
43 فایل
لینک کانال خودمون 🇮🇷لبیک یا خامنه ای🇮🇷👇👇👇 https://eitaa.com/cfghjv و اشتراک با ادمین اصلی کانال 👈 @Putrhgh خادم تبادل 👈cfghjvo@ این کانال مذهبی است
مشاهده در ایتا
دانلود
دریا شده مجنون و پریشان سر تو امواج همه بی‌سر و سامان سر تو   دشت و دمن و شور نیستانی نیزار مضمون کتابی‌ست به عنوان سر تو   نام تو شده شاه‌کلید درِ فطریۀ ما باد به قربان سر تو   کور است در این مرحله چشمان دل من از دیدن بی‌تابی چشمان سر تو   لنگ است کمیت غزل محتشمان هم در وصف کرامات فراوان سر تو   یک عمر تفأل زده خورشید به چشمت آری خود مولاست غزل‌خوان سر تو   از داغ سرت موی سرم گشته چنان برف یعنی منم از پیر غلامان سر تو   سردار، من بی‌سر و پا دل نگرانم از اینکه دمی از نظرت دور بمانم   @cfghjv
« رَبَّنـــا » مال تو ای زاهد پاکیزه سرشت دم ، همین ذکرِ « (ع) » ما را بس ... @cfghjv
اول یا ☀️امام باقر عليه‌السلام: در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان سپس افطار کن مگر اینکه همراه عده‌ای بودی که منتظر افطار بودند اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن و در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟ فرمود: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: و پس با چیزی شروع کن، که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است‌ سپس فرمودند: تو روزه داری پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است 📚وسائل الشیعه ج۱۰ص۱۵۰ @cfghjv
🚨ما منتظر بودیم! 💠 برای قضیه ، ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستانِ دفتر، به نمازِ رفتیم. بعد از نماز، آقا فرمودند: چطور شما این موقع (موقع افطار) در دفتر هستید؟ گفتیم: برای استهلال مانده‌ایم. فرمودند: خیلی خب، را برویم منزل ما. ما هم دلمان می‌خواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی هم می‌کردیم. گفتیم: نه آقا در دفتر غذا تهیه کردند. فرمودند: بیایید برویم! ما هم رفتیم. این آقای که پذیرایی می‌کند، مقداری و و و آورد. ما مقداری نان و پنیر یک مقدار هم حلوا خوردیم ولی بودیم که غذا را بیاورند بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار نشسته بودیم ایشان چشمشان توی چشم ما نمی‌افتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که می‌آمد ، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه؟ که اگر ادامه ندارد ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد خب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم و ایشان گفت: نه ادامه ندارد. ما هم همان نان و حلوا و نان و پنیر را خوردیم، ولی اگر دفتر می‌آمدیم ، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودند، برای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتند از غذای حضرت آقا بود. 💠 بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟! اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما می‌دادند. ایشان گفت که خانواده حضرت آقا مشرف شدند و قبل از رفتن، یک قابلمه بزرگ از این حلواها درست کردند. به اندازه این سه چهار شب، افطارمان هرشب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا می‌خوریم. گفتم چه کار می‌کنید؟ ایشان گفت: برای سحر، ما درست می‌کنیم و به اندازه ، برای حضرت آقا آبگوشت می‌دهیم و بقیه اش را هم خودمان می‌خوریم. 🌐 به نقل از حجت الاسلام والمسلمین 🆔 @cfghjv