💕💕💕💕💕
#عـاشقـانـہ_شہدا🌹
پـس ازشروع زنـدگـے مشترکـماݧ💞یـڪ میهمانے گرفتـیم وعده اے ازاقوام رابہ خانہ مـــاݧ🏠دعوت ڪردیم
ایݧ اولین مهـمانے بودکـہ بعداز ازدواج مے گرفتیم وبـہ قولے؛هـنـرآشپزے عـروس خانـم مشخص مـے شد|😊😻|
اولیـݧ قاشق غـذاراکـہ چشیـدم شـورے آݧ حلقم راسوزاند!|😖😑|
ازایݧ کـہ اولین غذاے میہمانے ام شورشده بود،خیلے خجالت ڪشیدم|😓🙈|
سفره راکـہ پہݧ ڪردیم،محمدروبہ مہمان هـاگفت:قبل ازاینڪـہ غذاروبخورید،بـایـدبگویـم ایݧ غـذادست پخت دامـاداست|☺️🏻|
البتـہ بـایدببخشیدکـہ کمے شورشده اسـت|😅😐|
آݧ وقت کمے نـاݧ پنیرسـرسفـره آوردوبـاخنده ادامہ داد:البتـہ اگـہ دست پختم رانمے توانید،بخورید،نـاݧ وپنیرهم پیـدامے شـود|😉💚|
#شهیدسیدمحمدعلےعقیلے🌺
@chaadorihhaaa
🐟🍃
#تلنــگــــــــــــــر 🔔🔔
💢شـنـیـده ام که این روزها حال و هوای #جهاد دلتـ❤️ را زیـر و رو کـرده.از دلتـنـگـی هایت بر روی صـفـحـه ی کاغذ📝 دیده بودم...❗️
💢از نوشته های #شهید_مشلب
دختران حواستان باشد 👌
#حجاب حجاب حجاب
حواستان به #فضای_مجازی باشد...
💢دخترانی را میبینیم که عکسهایشان را با #نامحرمان به اشتراک میگذراند
من منظورم با همه نیست❌
من هم از #فیسبوک استفاده میکنم
⚡️اما تاکنون همچین اتفاقاتی رخ نداده😊....
💢 #دلنوشته_هایت را خـوانـده ام ⚡️امـا
آنـلاین📱 ک میـشوی #هـشـدارها♨️ را جدی بگیر؛عکس پروفایلش را ک دیدی!!! انگشتانت را برای تایپ ب تـبـعیـد ببر...✔️
💢مبادا پروفایل #نامحرم را مجـوز ورود بدانی📛 هر چند اگر عکسش #چادرخاکی کوچه های #مدینه باشد...
💢 #بـرادر،آرزوی #شـهـادتت رابا #نامحرم قسمت نکن❌ .آری ... درد ودل کردن تو را امیدوار میکند✌️ .⚡️اما یادت نرود این گفتگو تو را از خاک #سوریه و شام...به سواحل آنتالیا میکشاند..
💢رفته رفته آرزوی #شهادتت به رابطه ی پنهانی تبدیل میشود😔. اندک اندک جای عکس دوستان شهید، عکس #نامحــرم جایگزین میشود🚫
💢طرز فکرت عوض میشود😔
تا جایی ک میگویی: #جهاد برای خودشان ما در داخل دفاع👊 خواهیم کرد ،اگر دفاعی درکار باشد...
💢بـرادر هوشـیار باش🚨؛دلـسـرد شدنت را احساس میکنی..⁉️
🚫فـــــقــــــط یـــــادت بــــــاشـــــــد🚫
جلو جلو عواقب #چت 📱کردنت را ب تو یادآوری کـردم ؛روز #مـحـشـر نگویی که ندانسته وارد پـرتـگاه شدم
💢من آنروز به آگاهیت شهادت میدهم یادت باشد☝️ شیرینی شهادت که #کمرنگ شود غلظت #شهوت بالا میرود
💢راسـتـی اول مـاجـرا را بـیـاد داری⁉️
اولین پی ام ات #سـلام_خـواهـر بود...
از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊 😔
♨️فــقــط یــک ســوال
هنوز هم #نامحــرم را خواهرصدا میزنی⁉️😔
#التـمـاس_کـمـی_تـفـکـر😭
#شهید_احمد_مشلب
🖊 @chaadorihhaaa
✨✨
✨
📝 #پارت_سی_ام
#فرشته
میخواستم منوچهر رو از اونجا ببرم...
دکتر که سماجتم رو دید، یه نامه نوشت،📝 گذاشت روی آزمایش های📑 منوچهر و ما رو معرفی کرد به دکتر میر، جراح غدد بیمارستان جم و منوچهر رو روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم...
اذان که گفتند، با این که سرم داشت، بلند شد ایستاد و نماز خوند. خیلی گریه کرد. سلام نمازش رو که داد، رفت سجده و شروع کرد با خدا حرف زدن: خدایا? گله دارم. من این همه سال جبهه بودم. چرا منو کشوندی اینجا، روی تخت بیمارستان؟ من از
این جور مردن متنفرم ".
بعد نشست روی تخت و گفت: یه جای کارم خراب بود. اونم تو باعثش بودی. هر وقت خواستم برم اومدی جلوی چشمم سد شدی. حالا دیگه برو ...
همه ی بی مهری وسرسنگینیش? برای این بود که دل بکنم. می دونستم...
گفتم:منوچهر خان همچین به ریشت چسبیدم و
ولت نمی کنم...حالا ببین.
ما روزای سخت جنگ رو گذرونده بودیم. فکر میکردم این روزا هم میگذره...
ناهار بیمارستان رو نخورد. دلش غذای امام حسین (علیه السلام) رو می خواست.
دکترش گفت: هرچی دلش خواست بخوره. زیاد فرقی نداره...
به جمشید زنگ زدم و از هیئت غذا وشربت? آورد. همه ی بخش رو غذا دادیم...
دو تا بشقاب موند برای خودمون. یکی از
مریضا اومد، بهش غذا نرسیده بود. منوچهر بشقاب غذاش رو داد به اون و سه تایی از یه بشقاب خوردیم.
نگران بودم? دوباره دچار انسداد روده بشه، اما بعد از ظهر که از خواب بیدار شد حالش بهتر بود.
گفت:از یه چیزی مطمئنم. نظر امام حسین روی منه. فرشته، هربلایی? سرم بیاد صدام در نمیاد...
《تاصبح? بیدار ماند...
نماز میخواند، دعا میکرد،? زل میزد به منوچهر که آرام خوابیده بود، انگار فردا خیلی کار دارد. از خودش بدش آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بود. کاری که هرگز فکر نمی کرد بتواند. این چند روز تا آنجا که توانسته بود، پنهانی گریه کرده بود و جلوی منوچهر خندیده بود. دکتر تشخیص🔬 سرطان روده داده بود. سرطان پیشرفته ی روده که به معده زده بود.
جواب کمیسیون سپاه ✉️ هم آمده بود: جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد...
با این همه باز بنیاد گفته بود بیمار های منوچهر مادرزادی است. همه عصبانی بودند، فرشته، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید که از وقتی به دنیا آمدم بدنم پر از ترکش بود!
خب راست می گویند...!
هیچ وقت نتوانسته بود مثل او سکوت کند...》
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
✨✨
✨
📝 #پارت_سی_و_یکم
#فرشته
صبح قبل از عمل تنها بودیم دستم رو گرفت و گذاشت روی سینش...
گفت: "قلبم دوست داره بمونی، اما عقلم میگه این دختر از پونزده سالگی به پای تو سوخته. خدا زیبایی های زندگی رو برای بنده های خوبش خلق کرده. اونم باید ازشون استفاده کنه.شاد باشه..."
لباش میلرزید...
گفتم: "من که لحظه های شاد زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هات، زنده بودنت، نفسهات، همه شادی زندگی منه... همین که میبینمت شادم..."
گفت: "من تا حالا برات شوهری نکردم. از این به بعد هم شوهر خوبی نمیتونم باشم. تو از بین میری."
گفتم: "بذار دوتایی با هم بریم ."
همون موقع جمشید و رسول اومدن. پرستارا هم برانکارد آوردن که منوچهر رو ببرن. منوچهر نذاشت. گفت پاهام سالمه میخوام راه برم هنوز فلج نشدم..
جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت جمشید و رسول رو بوسید. دست من رو دو سه بار بوسیدگفت این دستا خیلی زحمت کشیدن. بعد از این بیشتر زحمت میکشن...
نگاهم کرد و پرسید: "تا آخرش هستی؟"
گفتم: "هستم."
و رفت...
حتی برنگشت پشتش رو نگاه کنه...
《نکند برنگردد؟ .......
لبه ی تخت منوچهر نشست، مثل ماتم زده ها.
باید چه کار کند؟......
فکرش کار نمی کرد. همه ی بدنشدگوش شده
بود بیایندخبر بدهند منوچهر...
دکتر با یک درصد امید برده بودش اتاق عمل. به فرشته گفته بود به توسل خودتان برمی گردد...
چند بار وضو گرفت اما برای دعا خواندن تمرکز نداشت. حال خودش را نمی فهمید...
راه می رفت،می نشست. چادرش را برمیداشت، دوباره سرش میکرد. سر ظهر صداش زدند.
پاهایش را همراه خودش کشید تا دم اتاق ریکاوری. توی اتاق شش تا تخت بود. دو تا از مریض ها داد می زدند. یکی استفراغ می کرد. یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند. تخت آخر دست چپ منوچهر بود. به سینه اش
خیره شد. بالا و پایین نمی آمد. برگشت به دکترش نگاه کرد و منتظر ماند....
دکتر گفت: موقع بیهوشی روح آدم ها خودش را
نشان می دهد. روحش صاف صاف است.
گوشش را نزدیک لب های منوچهر برد که داشت تکان می خورد. داشت اذان می گفت....》
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
••••●❥JOiN👇
🆔 @chaadorihhaaa
✨
✨✨
.
.خــواهــــ👭ـــرانـه...
.دخـتـریک گـنـجـه، خیلی با ارزش تراز #گنج های توی #قصه ها...💰💱
.اخه آفــریــدگــاری دارندکه فوق العاده عــاشــ😍ـــ😙ـقـــشونــه... .باظـرافـت و لـطـافـتـی که توخلقتشون به خرج داده حسابی نورچشمی خداوباارزش شدن...👀💫
.پس یادت نره تواز #زیــبـاتـریـن خلقت های خداوندی...👑👝
.که قطعا #ارزش توروفقط خدامیدونه...💲💵
.ودرصورت #بـکــر موندن...💍💎
.خـواسـتـنـی ترمیشی...💐💒
.اگه دردسترس این واون باشی و#زیــبـایی هات روبه حراج بذاری دیگه #گــنـج دست نیافتنی وباارزش نخواهی بود...🔞💡
.#قـلـ💖ـــب یه خانم حرمت داره...
.که اگه شکسته بشه #قــلـ❤ـــب خداهم #مــیــشـ💔ـکـنـه...
.وحُرمَت توئـِه دختر،خانم،زن؛ #حَــیـاو#عـِـفَـتِـه پس قدمی برداربرای حفظ ارزش هات...👣
.فقط کافیه به این فکرکنی که تحسین وتمجید#خــدا از زیـبـایـی هات ارزشـش بیشتره یاخلق خدا...✋💞👼
.از تـوحـرکـت از خدا بـرکـت...👸💪
.خـدامنتظر اولین قدم توهس...👣👢
.حَـیـاوعِـفاف داشته باشی این نیست که حتماچــادرسرکنی...⚫❌
.میشه بامــانــتــوهم...👗✔
.همون #حُـجـب وحَـیارورعایت کنی وداشته باشی...🔥🌟
.در دین هیچ سختی واجباری نیس #خـواهـرم...📍🚫
.#دلـگــ💞ــیـر نـشـو از اجـبـاری بودن ها...😔😌
.فقط تواین راه...⛺
.هوای چــادر#حَــضــرت_زهرا روداشته باش...⚫✔
.چون #چــادر حـرمـت خیلی خاصی داره...💜✔
.کسی میتونه چــادری باشه...✋❤
.که اول یــکــ #مانتویی باحُـجـب وحَـیـاباشه...😌😁
.وگرنه محصولش ونتیجه اش میشه...😯😦
.چـادری هـای #بـدحـجـاب...😖😵
.پـس مـراقـب #مـظـلـومـیـت چـادر باش...😍😋
.من بـهـت قـــُــــوول میدم میتونی به خــداتکیه کنی...😀😃
.خــدامنتظره شــروع کن...😄😊
.
.
.💙❤قــلــه ای کــه یــکــــ بــار فــتــحــ شــود روزیـــ تــفــریــحــگــاهــ عــمــومــی مــیـشــود❤💙
🖊 @chaadorihhaaa
#چند_خط_کتاب 📚
حس کرد جنگی در درون او برپاست.او با خود درجنگ است.چه جنگ هولناکی است که هم قاتل توباشی وهم مقتول.تیغ برخود بکشی وقصد جان خود کنی
#او_سلمان_شد
#سید_ناصر_هاشم_زاده
#چند_خط_کتاب 📚
#بیشنهاد_مطالعه 📕
🌸 @chaadorihhaaa 🌸
💥توجه💥 💥توجه💥
سلام عرض میکنم 🍂🌹🍂🌹🍂
بهتون تبریک میگم چون امروز چله مون تمام شد.
کسانی که موفق شدند چله اول را بگذرانند انشاالله چله دوم رو به امید خدا شروع میکنیم.
ولی شرایط سخت تری دارد که باید موارد زیر رعایت شود:
۱:هر شب زیارت عاشورا و ۵۰ایه قران خوانده شود و نماز اول وقت فراموش نشه.
۲:حجاب ،غیبت،دروغ،حسادت،رعایت شود.
۳:هر پنج شنبه به مزارشهدا رفته شود.
۴:هر جمعه دعای ندبه عهد خوانده شود .
۵:اهنگ گوش کردن را خیلی کم کنید(بیشتر نوحه و مولودی و تقریبا اهنگ مذهبی یا محلی گوش کنید).
۶:به هیچ وجه با نا محرم شوخی نکنید حتی اگر فامیل نزدیک باشد.
۷:یک برادر شهید برای خود انتخاب کنید و زندگی نامه ان را مطالعه کنید،وعکس ان را داشته باشید.
همیشه با ان حرف بزنید.
۹:دیگران را به حجاب نماز و.............
دعوت کنیدیعنی یه جورایی عمر به معروف و نهی از منکر کنید.
لطفا این موارد را یاد داشت کنید که در مورد هر کدام در هر هفته بحث خواهد شد.
و اگر کسانی که تاحالا در چله شرکت نکردند به ایدی زیر مراجعه کنند.
@ttyyuuiioo
و کسانی که قصد دارند در چله دوم شرکت کنند برای اسم نویسی به ایدی بالا مراجعه کنند.👆👆👆👆
چادری ها
@chaadorihhaaa
#لبخند_هایپشتخاکریزسوریه☺️✌️
قبل از عملیات بود...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم
اگر گیر افتادیم چطور توی
بی سیم به همرزم هامون خبر بدیم...
که تکفیریا نفهمن...🤔
یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده)
بلند گفت:آقا اگر من پشت بی سیم
گفتم همه چی آرومه
من چقدرخوشبختم...
بدونید دهنم سرویس شده......😂
#شهیدمصطفےصدرزاده✨
#نحن_المجاهدون💪
#ما_هماننسلظهوریماگربرخیزیم
🖊 @chaadorihhaaa
🔴 #سکوت عجیب #سلبریتی های همیشه "خاک انداز" در #سرکوب مردم #فرانسه.. کاش همیشه ساکت میشدند👆
#خشونت #آزادی #حقوق_بشر #بازیگران #ترانه_علیدوستی #اصغر_فرهادی #مهناز_افشار #لیلا_حاتمی #اعتراض #روشنفکری #روغنفکر #شارلی_ابدو #کشتار #جشنواره #جشنواره_کن #ویزا #وجدان #انسانیت #ظلم #france #YellowVests #HumanRights #liberalism #Violence
@chaadorihhaaa