#پــــارت_آیـــنــــده🔥
_روزی که اومدیم خواستگاریت یادته؟
گفتم رسم خانوادهی ماست که اگر شوهرت
بمیره به #عقد برادر شوهرت درمیای!
گفتم #نذار شوهرت بره! حالا باید عقد
محمدم بشی! میدونی که رسم نداریم
عروسمون با #غریبه ازدواج کنه‼️
رنگ آیه پرید...رنگ رها و سایه وحاج
علی هم رفت... صدرا اخم کرد و ارمیا
سر به زیر انداخت....😱👇
https://eitaa.com/joinchat/3040935979C079269de37
#رمان_جدید_ایتا😍👆 #دستاولداغِداغ🔥