یک هفته با خانواده ی شوهرم رفتیم مسافرت برادر شوهرم از جاریم جدا نمیشد بس که این دختر لوند و جذاب بود ... شوهرم مدام با حسرت نگاهشون میکرد روز سوم از شدت حسادت دیده نشدن گوشه ی اتاق نشستمو گریه کردم جاریم که دلش سوخت یواشکی ایدی کانالش رو بهم داد و گفت نذارم شوهرم ببینه
از اون روز ببعد شوهرم یک دقیقه هم ازم جدا نمیشه 😍😍
http://eitaa.com/joinchat/3569549331C7ae5997a75
برای همه ی خانوم ها جوین اجباری 👆👆
#ورود_اقایون_ممنوع📛
#رازهایخانومانهبرایدلبریکردن