eitaa logo
گاهی؛ چند خط...
193 دنبال‌کننده
378 عکس
83 ویدیو
5 فایل
گاه نوشت‌های سعید حاجی‌علی ارتباط با بنده: @s_hajiali313
مشاهده در ایتا
دانلود
|دستخط| وصیت‌نامه نماینده مجلس، فقیه شهید مدرس به دخترش فاطمه سادات: 🔅 مراقبت نماز و تلاوت قرآن 🔅 دعا برای پدر و مادر 🔅 قناعت |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
13.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مادر شهید بسیجی مدافع امنیت سید روح الله عجمیان: در دادگاه دیدم پسرم را چه طور زده اند 🔰مادر حتی طاقت دیدن خار به پای پاره جگرش را ندارد ولی حالا فیلم نحوه شهادت فرزندش را دیده است کتک خوردن سید روح الله عزیزش لگدهایی که به پهلو او زدند دوره شده‌اش را چاقو خوردنش را ضرباتی که به صورتش خورده لخت شدنش را روی آسفالت کشیدنش را و دیکر قطعه‌هایی از روضه‌های کربلا خدا لعنت کند آن‌هایی که باعث اشک‌های مادر سید روح الله شدند... |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید رضا سنجرانی در حال مصدومیت می‌خندد و می‌خنداند. و بعد از جانبازی، این جانبازی‌اش هم مایه خندیدن و خنداندنش شده مؤمن همین است... |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
مادران شهدا؛ فرشته‌های روی زمین نه؛ بلکه جلوه‌های شدید الهی روی زمینند....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | خاطره خلخالی از هویدا 🎙خلخالی به هویدا: میخواستی ی‌کم گشاد درست کنی که فکر خودتون هم کرده باشی. |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|🎥 | ما فرزندان زهرا سلام الله علیها هستیم این ادعا نیست... اگر بخواهم دلیل بیاورم: از مادری ایشان هزاران روایت دارم از زبان حاج قاسم؛ در خاطرات شهید برونسی؛ از غم شهید تازه تفحص شده و... . مهم این است که ما خودمان را فرزند ایشان بدانیم و دست به چادر خاکی مادر شویم. آن موقع بوی عطر چادر نماز ایشان، لبخند مادرانه ایشان، گرمای وجودی ایشان و کمک‌های بسیار ایشان را می‌فهمیم. ❤️مادر ۱۸ ساله‌ام دوستت دارم. ✍سعید حاجی‌علی |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
14.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
|🎥 | روایتگری حاج سید ابوالفضل کاظمی در بزرگترین گلزار شهدای جهان ◾️مرحوم حاج ابوالفضل هم به رفقای شهیدش رسید. 🔰بچه محله و رفیق شهیدان ابراهیم هادی و محمد بروجردی میدان خراسان تهران 🔆برای خودش قبل جنگ در تهران لوطی بود و شد فرمانده گردان 🔆اسم گردانش معروف شد به: 🎙بعدِ رفقاش شد راوی خاطرات شهدا و ادامه دهنده راه اونا 📚خاطراتش با عنوان "کوچه نقاش‌ها" چاپ شده |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|| 🔰سید مهدی قوام باشیم... 🔅نگاهی میدانی به عرصه تبلیغ از آسید مهدی قوام 🔸واعظ شهیر و خوشنام تهران 🔹ایشان بسیاری از بدکاران تهران را توبه داده‌اند 💽 سه قسمت جدا شده از مستند "آسید مهدی" |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.
داستان "داماد" و "حجله" نوشته شده روی مزار شهید مادر شهید بر سر مزار فرزند شهیدش نشسته بود رفتم عرض ارادت کردم _گفتم: مادرِ این شهید هستید؟ _پاسخ داد: بله، ۳۷ سال هر پنج شنبه در سرما و گرما، در عزا و عروسی از صبح تا غروب میام اینجا پیش پسرم. _ درباره شهید پرسیدم و خاطره خواستم _پاسخ داد: ۱۲ سالگی رفت جبهه، تاریخ شناسنامه خواهرش را کند و در شناسنامه خودش چسباند [با بی تفاوتی اینجا گفت: که جریمه مالی این کارش هم به دولت دادیم] و از ۱۲ تا ۱۸ سالگی کلاً جبهه بود و عروسی خواهرشم نموند، باباش شاکی شد ولی به باباش گفتم: "ولش کن، دوست داره بره بزار بره"؛ ما از این چه خاطره‌ایی بگم، کی بوده که ازش خاطره بگم؟ اینجا بود چند کلمه از شعر سنگ قبر، چشمم را جذب خود کرد: داماد، حجله. به خودم گفتم: پدر و مادر آرزوی دامادی شهید حمید رضا مهابادی را داشتن و این شعر را با سوز دل روی سنگ قبر نوشتن. -که مادر شهید در ادامه صحبت خود گفت: این شعر روی قبر را در نامه‌هاش می‌نوشت که ما را دلداری بده و بگه: "جام خوبه و خوشحالم." _گفتم شعر را کامل بخوانم: شمع سوزان توام اینگونه خاموشم مکن گر چه دورم از برت هرگز فراموشم مکن ببوسم دستت ای مادر که پروردی مرا آزاد بیا با ما تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم بجای رخت دامادی لباس خون به تن دارم 📌بهشت زهرا، قطعه ۵۲ ردیف ۹۵، شماره ۸ ✍سعید حاجی‌علی | ۸ دی ۱۴۰۱ | بهشت زهرا(س) تهران |گاهی؛ چند خط...| را می‌توانید از اینجا دنبال کنید.