خانم پیرمرادی هستم عرضه کننده انواع پوشاک ها با بهترین کیفیت ونازلترین قیمت ها وارسال به تمامی نقاط کشور حتی روستاها همراه بافیش های واریزی ورضایت ها
ارزانسرای لباس فاطمه بانو با بهترین کیفیت ونازلترین قیمت در خدمت شما هموطنان عزیزمی باشد
https://eitaa.com/asiehpirmoradi5677
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
#کاردرمنزل
همیشه دلم میخواست دستم توجیبم باشه و توواین شرایط سخت کمک خرج همسرم باشه ولی هیچ سرمایه ای نداشتم 😭
تااینکه اتفاقی با کانال کاردرمنزل باگوشی آشناشدم بهم یاد داد چطوری باهمین گوشی توی دستم درآمد بالاداشته باشم والان کمک خرج آقامون شدم وخودمم که یک خانوم پولدار ☺️
لینک کانالش براتون میزارم
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3075932399Cd92a2f257c
استخدام ادمین برای کار پاره وقت بدون سابقه کاری، کار در منزلم داریم فقط نیاز به ی گوشی هست.
جهت اطلاعات کافی تو این چنل جوین شین :
👇👇
@.Admin_Kanal
@.Admin_Kanal
⛔️ ظرفیت ۷۵ نفر 👆
♨️مراسم بزرگداشت شهید سید حسن نصرالله و شهید صفیالدین یکشنبه شب در مصلی تهران و سراسر کشور برگزار میشود.
🔹شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در بیانیهای اعلام کرد که روز یکشنبه 5 اسفند بعد از نماز مغرب و عشا همزمان با تشییع پیکر مطهر شهیدان سید حسن نصرالله و سید هاشم صفیالدین دبیران کل حزبالله لبنان در بیروت، مراسم بزرگداشت این شهدا در سراسر کشور و مصلای امام خمینی(ره) تهران برگزار خواهد شد.
📌 #فوری_سراسری
بزرگترین کانال خبری تحلیلی در ایتا
@fori_sarasari
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای آقازادگی فرزند سیدحسن نصرالله
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
#انا_علی_العهد
#سید_حسن_نصرالله
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
اسمم الهه است،دختری که عمر ازدواجش سه ساعت بیشتر نبود😭💔
خانواده ام تحت فشارم گذاشته بودن و مجبورم کردن با مردی که هیچ شناختی ازش نداشتم ازدواج کنم😔
از فرودگاه تبریز به سمت تهران حرکت کردیم ،هنوز چهره شوهر آینده ام رو ندیده بودم،دوست داشتم همینجا بمیرم و به تهران و اون شوهر کذایی نرسم
ولی حیف خدا صدای منو نشنید😔
همینکه به خونه شون رسیدیم و در و باز کرد،یه مرتبه خاطرات چند سال قبل دانشگام رو سرم خراب شد😳😔😱🔥👇🙈
https://eitaa.com/joinchat/1154548639C66c6f270aa
بخاطر کینهی قدیمی با شرف و آبروم بازی کردن🔥
🕊◍⃟♥️🕊
#سیره_شهدا
پاسدار شهید حسین برگی
✍ فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز
حفظ اسلام، دٍینی بر گردن يکايک ملت ايران می باشد. آخرين وصيتي که به ملت قهرمان و شهيد پرور ايران دارم اين است که، خون شهيدان، زحمات امام، دردهاي مجروحین و جانبازان و شکنجه هايي که قهرمانان در زندان ها ديده اند را فراموش نکنند و اين انقلاب را ياري کنند.
#راه_شهدا
هدایت شده از Satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تبلیغات کارخانه سهنان در پیج رسمی شرکت شون با کشف حجاب! آزادانه تبلیغ بیحجابی میکنند
❌ از امروز هیچ محصول شرکت سه نان رو نخواهیم خرید
✅غیرتتون رو نشون بدید مردم خدا باور.
#نشرحداکثری
بعد از تحریم موفق کوکاکولا و تحریم بلوبانک...
🔻هم اکنون نوبت تحریم #سه_نان هست.
تا زمانی که شرکت مذکور به علت این مدل قانون شکنی و ترویج آن ( #کشف_حجاب) بیانیه عذرخواهی رسمی بدهد.
#تحریم #سهنان
🔹ساتاماد فقط برای افراد خاص!
@satamad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیکر سیدحسن نصرالله تا الان کجا نگهداری شده است
#انا_علی_العهد
#سید_حسن_نصرالله
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
🌱بهترین محصول برای کمخونی🤩
📍رفع فوری کمخونی و کمبود آهن
📍جایگزین قطره آهن نوزادی
📍رفع ریزش مو
📍افزایش گردش خون
📍رفع کسالت، خستگی و بی حالی
📍سرشار از انواع ویتامین ها
🩺 اکسیر حیات، معجزه سلامتی
💌راه ارتباطی↙️
@avayesalamat70
🇮🇷 فروشگاه آوای سلامت ↙️
@avaye_salamat70
🟣برای دیدن لیست محصولات
و قیمت به روز ، کلیک کنید🟣
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
\╭┓ ╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\ #قسمت_۳۸ #رمان_آنلاین_نرگس به قلم #زهرا_حبیباله(لواسانی) — من میرم خونه ی مامان ج
\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\
#قسمت_۴۰
#رمان_آنلاین_نرگس
به قلم #زهرا_حبیباله(لواسانی)
— مامان، تو منو دوست داری؟
نگاه پرمحبتی بهش انداختم:
— آره عزیزم، دوستت دارم، چرا این حرف رو میزنی؟
— آخه من با ترانه دوستم، گفتم شاید تو منو دوست نداشته باشی.
— من این کارت رو که با یه دختر بزرگتر از خودت دوست هستی رو دوست ندارم. ولی فقط همین کارت رو، خودت رو خیلی دوست دارم. حالا اگر میخوای مامان رو خوشحال کنی، دیگه اسم ترانه رو نیار.
ابرو داد بالا.
— قول نمیدم.
اخم ریزی کردم:
— چرا؟
— چون تو آبروی منو جلوی مدرسه پیش دوستام بردی و سرم داد زدی.
یه لحظه حرفهای مامانم تو گوشم اکو شد. با زینب دوست باش، ولی من نتونستم خودم رو کنترل کنم و دم مدرسه به زینب دوستانه بگم که با ترانه دوستی نکن و سرش داد زدم. حق با زینب بود، ولی کاریه که انجام شده و باید تو یه فرصت مناسب از دل زینب در بیارم.
زینب دست کرد تو کیفش و یه برگه گرفت جلوم.
پرسیدم:
— این چیه؟ جلسه اولیاست؟
— نه، بگیر، بخون، میفهمی چیه.
برگه رو گرفتم، شروع کردم به خوندن. خوشحال گفتم:
— عه، پنجشنبه میخوان ببرنتون اردوی پارک ارم، چه خوب!
در واقع خوشحالی من برای اینه که همزمانی که زینب میخواد با مدرسه بره اردو، من و ناصرم میخوایم بریم شاه عبدالعظیم. اینطوری خیالم راحتتره.
زینب پرسید:
— حالا امضا میکنی؟
— من که امضا میکنم، اما اولویت با باباته. ببر بده بابا ناصر برات امضا کنه، منم، الآن میز ناهارو میچینم.
زینب برگه رو برد پیش ناصر و منم میز ناهارو چیدم. صدای زنگ خونه اومد. زینب در رو باز کرد. عزیز و امیرحسن هم وارد شدن. همگی دور میز ناهار نشستیم.
زینب گفت:
— مامان، همه تهدیگها و لیموهاشو بده به من!
سر چرخوندم سمتش:
— عزیزم، درسته که الآن امیرحسین نیست، ولی برای ناهار میاد، نصفش برای تو، نصفشم برای امیرحسین.
عزیز رو کرد به من:
— مامان، کفش فوتبالی من پاره شده، میای بریم کفش بخریم؟
نگاهمو دادم به عزیز:
— آره پسرم، بزار عموت سود گاوداری رو برامون بریزه. چشم،
_اما امروز سوم برجه، باید میریخته. چرا نریخته؟
— میریزه، حالا شاید وقت نکرده. میشه یه زنگ بهش بزنی بگی واریز کنه؟ آخه فردا فوتبال داریم.
ناصر رو کرد به من:
جمعه ها و روزهای تعطیل پارت نداریم🙏
⛔️کُپی حَرام اَست⛔️ و پیگرد الهی و قانوی دارد❌
پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/78183
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\