eitaa logo
دردونه (قصه،کارتون،لالایی)
12.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
142 فایل
👦👧ارتباط با ادمین کانال دُردونه 👇👇👇 @adchildrin1 ⛔ڪپی ڪردن مطالب ڪانال بدون ذڪر منبع #حرام است⛔ (فقط دُردونه)👌 کد تائیدیه وزارت ارشاد 1-1-297666-61-2-1 دردونه در پیام رسان ایتا: https://eitaa.com/childrin1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃   🍃   🍃    🍃 🍃   🍃   🍃    🟡 🍃   🍃   ♥️ 🍃   🍃 🍃   🟡 🍃 🍃 ♥️ سه شنبه تابستونیتون بخیرو شادی♥️🟡 امــروزتـون مـملـو از آرامـش♥️🟡 و نگاه خــدا هر لحـظه همراهتـون باشـه ♥️🟡 آرزو میکنم امروز طلوع♥️🟡 شادی خوشبختی و روزی فـراوان بـاشـه بـراتــون ♥️🟡 بـا آرزوی سـه شـنبـه ای زیـبـا♥️🟡 🟡 ∩_∩ („• ֊ •„)🟡 ┏━━━∪∪━━━┓ ♥️ @childrin1 ♥️ ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
32.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«خرس های مهربانی» قسمت:«سوم» داستان این انیمیشن در مورد خرس های مهربـانی است که در سرزمینی دور در بالای ابرها زندگی میکنند. آن ها برای نجات دنیا به نقاط مختلف سفر میکنند اما پروفسور شیطانی نقشه های آن ها را خنثی کرده و… 🎞 ∩_∩ („• ֊ •„)📺 ┏━━━∪∪━━━┓ 📺 @childrin1 🎞 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی پروانه با رنگ های مختلف 🦋😍 کانال دردونه رو دنبال کنید و هر روز ایده های جالب ببینید. ✂️ ∩_∩ („• ֊ •„)✂️ ┏━━━∪∪━━━┓ 💚 @childrin1 🟢 ┗━━━━━━━━━┛
‍ 🍃🍄دماغ دکمه ای🍄🍃 "قسمت اول" در روزگاران قدیم پسر بچه ای بود که روز به روز بزرگ می شد ولی بینی اش رشد نمی کرد و هم چنان شبیه دکمه کوچک بود و همه او را مسخره می کردند تا این که اتفاقی عجیب افتاد... پیرزن روی صندلی راحتی خود در کنار آتش گرم نشسته بود و چرت می زد که ناگهان در اتاق به شدت باز شد و نوه ی کوچولویش به سرعت داخل اتاق دوید. دختر فریاد زد: «سلام مادربزرگ» و با خوش حالی به طرف پیرزن رفت و او را بغل کرد. پیرزن پرسید: «تعطیلات چطور بود عزیزم؟» دختر جواب داد: «عالی بود. یه جایی رفتیم که اسمش "تانیبا" بود. روزی که ما داشتیم از اون جا بر می گشتیم همه با انگشتانشون...»   پیرزندر حالی که جمله ی نوه اش را تمام می کرد گفت: «دماغشون رو فشار می دادن تا صاف بشه، مثل دکمه.» دخترک گفت: «بله، اما شما از کجا می دونستید؟» پیرزن نفس عمیقی کشید. نور آتش به اندازه کافی اتاق را روشن کرده بود که وقتی این قصه را برای نوه اش تعریف می کرد برق چشمانش را ببیند.... در زمان های قدیم در سرزمین «تانیبا» کشاورز فقیری به همراه همسرش زندگی می کرد. در روز زیبایی از روزهای سال، پسری به دنیا آوردند. پسر بزرگ و بزرگ تر می شد اما پدر و مادش متوجه شدند که یکی از اعضای بدنش رشد نمی کند: دماغش، که گرد و صورتی و کوچک مانده بود، مثل یه دکمه! سایر بچه ها دنبال اون می دویدند و صدایش می زدند: «دماغ دکمه ای! دماغ دکمه ای!» و این موضوع پسر کوچولو را خیلی ناراحت می کرد. دوست داشت با بچه ها دوست شود و در بازی های آن ها شرکت کند. یک روز، وقتی دماغ دکمه ای بزرگ شده بود (البته به جز دماغش)، اتفاق وحشتناکی افتاد. یک جادوگر بدجنس به نام «هازل جادوگر» پادشاه و ملکه را طلسم کرد و آن ها را به بالای یک برج شیشه ای تبعید کرد. هیچ کس نمی توانست آن ها را نجات دهد چون برج شیشه ای غیر قابل نفوذ بود. "هازل جادوگر" فرمانروای «تانیبا» شد. همه از او می ترسیدند. از آن به بعد دیگر پرنده ها آواز نمی خواندند. همه ی گل ها پژمرده شدند و همه از ترس در گوشی صحبت می کردند و هیچ کس نمی خندید. دماغ دکمه ای بی چاره که در قصر کار می کرد بدترین و سخت ترین کارها را انجام می داد. در آشپزخانه به دنبال موش ها می دوید، از انبار هیزم می آورد و توالت ها را تمیز می کرد. یک روز عصر، دماغ دکمه ای سروصدای زیادی از سالن پذیرایی شنید. او به سمت سالن رفت تا علت سروصدا را پیدا کند که فهمید "هازل جادوگر" در حال آواز خواندن است. همه ی این سروصداها را به این دلیل ایجاد کرده بود که روز تولدش بود و جشن گرفته بود. دماغ دکمه ای در حالی که ترسیده بود و آب دهانش را به سختی قورت می داد تولد جادوگر را تبریک گفت. جادوگر فریاد زد: «ممنون. من باید هم خوش حال باشم. ملکه ی تمام این منطقه هستم و کسی نمی تونه این رو ازم بگیره.» دماغ دکمه ای ناگهان احساس شجاعت کرد و گفت: «شما باید خیلی باهوش باشید، چون هیچ کس نمی تونه راهی برای شکست شما و نجات پادشاه و ملکه پیدا کنه.» جادوگر گفت: «البته که نمی تونن. چطور بفهمن تنها راه شکست طلسم اینه که چیزی به من نشون بدن که قبلا هیچ کس ندیده باشه. حتی اگه می دونستن هم نمی تونستن چنین چیزی پیدا کنن. چون به محض این که اون رو پیدا می کردن، می دیدنش. پس وقتی من اون رو می دیدم، قبلا دیده شده بود ... فهمیدی؟»  این داستان ادامه دارد... ╲\╭┓ ╭ ❤️🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه_5920539544825890667.mp3
12.67M
"راز کلید" با صدای ماندگار( مریم نشیبا) 👆👆👆 🔮 💈🔮 ╲\╭┓ ╭ 🔮💈 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
4.42M
‍ ⭐️💜 لالایی 💜⭐️ لالا لالا گل کاشی یه خونه توی نقاشی لالا لالا گل پسته  پدر بار سفر بسته لالا لالا گل سوسن نخای رنگی و سوزن لالا لالا گل مهتاب بدوزم نقش تو در خواب لالا لالا گل نازم سپند آویز می سازم لالا لالا گل نرگس که بد بر تو نیاد هرگز لالا لالا گل زیره نشه روزت شب تیره لالا لالا گل ریزم به گوشت طوق میاویزم لالا لالا گل ارزن الهی پیر بشی فرزند لالا لالا گل زردم پناه پیری و دردم لالا لالا گل لادن نگهدارت خدای من لالا لالا گل چینی بخوابی خواب خوش بینی ⭐️ 💜⭐️ ⭐️💜⭐️ join🔜 @childrin1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 چهارشنبه تـون زیبـا 🟣🐝 امروزتـون پراز مـوفـقیـت🟣🐝 لحظاتتون سرشاراز آرامـش🟣🐝 دلتـون از مـحـبـت لبــریـز  تنتـون از سـلامتی سـرشـار 🟣🐝 زنـدگیتون از بـرکت جـاری وخدا پشت پناهتون باشه🟣🐝 🟣 ∩_∩ („• ֊ •„)🟣 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐝 @childrin1 🐝 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
31.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«خرس های مهربانی» قسمت:«چهارم» داستان این انیمیشن در مورد خرس های مهربـانی است که در سرزمینی دور در بالای ابرها زندگی میکنند. آن ها برای نجات دنیا به نقاط مختلف سفر میکنند اما پروفسور شیطانی نقشه های آن ها را خنثی کرده و… 🎞 ∩_∩ („• ֊ •„)📺 ┏━━━∪∪━━━┓ 📺 @childrin1 🎞 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی مناسب گروه سنی ۵ سال به بالا اهداف 🟣 تقویت ادراک دیداری 🟢 تقویت سرعت پردازش 🟣 تقویت دقت و تمرکز 🟢تفکر و هوش منطقی 💕 🟢💕 ╲\╭┓ ╭ 🟣💕 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش ساخت گل سر😍😍 👌🏿 «گل سر خرگوشی با استفاده از نخ کاموا» 🟡 ∩_∩ („• ֊ •„)🟡 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐰 @childrin1 🐰 ┗━━━━━━━━━┛
هدایت شده از دُردونه
یه خبر خوب دارم براتون😍 ❌شما هم مثل من از نق زدن/لجبازی/پرخاشگری و حرف گوش ندادنای بچه تون خسته شدین؟ من که خیلی خسته شده بودم از این وضع، تا اینکه یه روانشناس و متخصص بهم کمک کرد و مشکل بچم رو حل کردم😊 امروز دیدم کانال ایتا رو هم راه انداختن، شما هم اگه دغدغه تربیت فرزندتون رو دارید وارد کانالش بشید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2820145586C5b4cfeab2e راستی یه 🎁هدیه ویژه رایگان داخل کانال🎁 گذاشته که با لجبازی بچه‌هامون چیکار کنیم! تا وارد کانال بشی میتونی دریافتش کنی😍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2820145586C5b4cfeab2e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐠کاردستی تنگ ماهی با گربه متحرک 🐠 ✂️ ∩_∩ („• ֊ •„)✂️ ┏━━━∪∪━━━┓ 🐠 @childrin1 🐠 ┗━━━━━━━━━┛
‍ 🍃🍄دماغ دکمه ای🍄🍃 " قسمت دوم" در قسمت پیش خواندیم پسری در خانواده کشاورز به دنیا آمد که روز به روز رشد می کرد و بزرگ می شد اما دماغ این پسر بچه به شکل دکمه بود و هیچ رشدی نداشت تا این که... جادوگر با خنده های وحشتناک شروع به آواز خواندن کرد. صدایش آن قدر بلند بود که شیشه ها به لرزه درآمدند و گربه  قصر به زیر پله فرار کرد و پنجه هایش را روی گوش هایش گذاشت. دماغ دکمه ای بی چاره شب خسته کننده ای را پشت سر گذاشت. اگر فقط می توانست چیزی پیدا کند که تا به حال کسی ندیده بود ... روز بعد او به جادوگر گفت که مردم بیرون قصر منتظر هستند و برای اون هدیه آورده اند. جادوگر با وجود سردردی که داشت هیجان زده شد و یک تاج یاقوت بزرگ که از کمد جواهرات پیدا کرده بود سرش گذاشت. در حالی سعی می کرد صدایش شبیه صدای یک ملکه باشد گفت: «هدیه آورندگان را احضار کنید.» در باز شد و شکارچی کاخ با یک سینی نقره ای که درون آن یک ماهی خارق العاده بود وارد شد. فلس های ماهی به رنگ های قرمز و آبی و بعد سبز تغییر می کردند و می درخشیدند. دم ماهی نقره یا رنگ بود و مانند نور ماه می درخشید. گفت: «شرط می بندم تا حالا هیچ کس چنین چیزی ندیده ..» جادوگر سریع گفت: «احمق نباش. خودش وقتی اون رو به دام انداخته، دیده» و پشتش را به دماغ دکمه ای کرد. بعد گفت: «راستی حالا که حرف به دام انداختن شد، تو می خواستی با این کلک من رو به دام بندازی؟» دماغ دکمه ای که سعی می کرد سرخ نشود گفت: «اُه، نه سرورم، چی باعث شد شما چنین فکری کنید؟» و بعد در حالی که هیجان زده بود اضافه کرد: «من هم برای شما یک هدیه دارم.» جادوگر در حالی که یکی از ابروهایش را بالا برده بود گفت: «راستی؟» دماغ دکمه ای گفت: «سرورم، مایلم این را به شما تقدیم کنم.» و یک ظرف که درون آن یک سیب سبز براق و یک چاقو بود را روی میز گذاشت. جاوگر فریاد زد: «یه سیب؟ این دیگه چه جور هدیه ای برای آدم مهمی مثل منه؟» دماغ دکمه ای با التماس گفت: «سرورم، داخلش رو نگاه کنید حتما خوشتون میاد.» "هازل جادوگر" نشست و با خودش فکر کرد شاید قطعه جواهری در سیب پنهان کرده باشند. برای همین چاقو را برداشت، سیب را از وسط نصف کرد و با دقت دو نیمه ی آن نگاه کرد. جادوگر گفت: «چی؟ کوچولوی بدجنس، این جا که چیزی نیست.» در یک چشم به هم زدن جادوگر به دود تبدیل شد و چیزی از او باقی نماند. جادوگر به درون سیبی نگاه کرده بود که هیچ کس قبلا آن را ندیده بود و طلسم جادو شکسته شده بود. پادشاه و ملکه آزاد شدند و جای خود برگشتند. آن ها آن قدر از دماغ دکمه ای راضی بودند که او را به عنوان دوست جدیدشان به داخل قصر بردند و به خاطر او دستور دادند که هر سال، روز تولّد دماغ دکمه ای، همه دماغ هایشان را فشار دهند تا صاف شود. صاف مثله یک دکمه. پایان... ╲\╭┓ ╭ 🍄🍃 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
@childrin1کانال دُردونه(1).mp3
1.96M
‍ ‍ " لاکی کوچولو و خونه نقلیش " با صدای ماندگار( مریم نشیبا) موضوع: دوست داشتن خود(عزت نفس داشتن) 👆👆👆 🔮 💈🔮 🔮💈🔮 Join🔜 @childrin1
💚🐥لالایی ترکی 🐥💚 لالای بالام جان بالام لایلایئی بچه ام جان بچه ام من سنه قوربان بالام من به قربان تو بچه ام آغلییبان باغریمی با گریه ات قلبم را گل ائله مه قان بالام بیا و خون نکن بچه ام لای لای دئدیم بویونجا لالائی گفتم به اندازه قدت باش یاسدیغا قویونجا به وقتی که سرت را روی متکا گذاشتی یات سن گول یاتاغیندا تو در رختخواب گلت بخواب باخیم سنه دویونجا من نیز سیر نگاهت کنم 🐥 💚🐥 🐥💚🐥 ╲\╭┓ ╭ 💚🐥 🆑 @childrin1 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💜🌼💜 🌼💜 🌼💜    🌼💜🌼💜 🌼💜   💜🌼💜 🌼💜    🌼💜🌼💜   💜🌼💜 🌼💜     💜  💜 آخر هفته تون زیبـا🌼💜 وسرشاراز عـشق وآرامش🌼💜 امیدوارم سـلامتی خـوشبختـی مهمـان🌼💜 خونه هـاتـون و لبخـند مهمـان🌼💜 نگاهتون باشه الـهی بـهترین ها نـصیبتـون 🌼💜 روزخـوبی داشته باشید🌼💜 🌼 ∩_∩ („• ֊ •„)🌼 ┏━━━∪∪━━━┓ 💜 @childrin1 💜 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«خرس های مهربانی» قسمت:«پنجم» داستان این انیمیشن در مورد خرس های مهربـانی است که در سرزمینی دور در بالای ابرها زندگی میکنند. آن ها برای نجات دنیا به نقاط مختلف سفر میکنند اما پروفسور شیطانی نقشه های آن ها را خنثی کرده و… 🎞 ∩_∩ („• ֊ •„)📺 ┏━━━∪∪━━━┓ 📺 @childrin1 🎞 ┗━━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی تابلو سه بعدی جوجه کوچولو با استفاده از کاغذ رنگی🥚🐣 🥚 ∩_∩ („• ֊ •„)🥚 ┏━━━∪∪━━━┓ 🐣 @childrin1 🐣 ┗━━━━━━━━━┛