🍂🌸🍃🌺🍂🌸
👈 #در_گورستان:
✍بر مزار بی #خانه ای نوشته بودند:
شکر خدا بالاخره صاحبِ خانە و مکان خویش شدم.
🔹 بر سنگ قبر #فقیری نوشته بودند:
پا برهنه به دنیا آمدم، پابرهنه زیستم و پا برهنه به آخرت برگشتم.
🔹 روی سنگ #ثروتمندی خواندم:
همه کس را با پول راضی کردم، اما فرشته ی مرگ را نتوانستم راضی کنم.
🔹 بر مزار #دلشکسته ای چنین نگاشته شده بود:
قیامتی هست، تلافی می کنم.
🔹 بر گور #جوانی چنین خواندم:
یکدیگر را نیازارید. به خدا قسم پشیمان خواهید شد.
🔹 بر قبر #کودکی نوشته بودند:
خوشحالم بزرگ نشدم تا به درنده ای تبدیل شوم.
🔹 بر مزار #مادری نگاشته بودند:
تو رو خدا مواظب بچه هایم باشید.
🔹 بر قبر #دیوانه ای نوشته بودند:
هوشیار به دنیا آمدم، هوشیار زیستم، اما بخاطر رفتارهایتان خودم را به دیوانگی زده بودم.
🔹بر سنگ #قبر دکتری چنین خواندم:
همه چیز چاره و درمانی دارد غیر از مرگ!
🔹دنیا مزرعه ی آخرت است. به عاقبت خود بیندیشیم که چه کاشته ایم، چون به جز آن درو نخواهیم کرد...
🔸 از #مکافاتِ عمل غافل مَشو
🔸 گندم از گندم بروید... جُو ز جُو
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
دزد حاضر و بز حاضر
تو محل کار و در حال خدمت بودم که به خاطر یه مشکلی نیاز به مرخصی ساعتی داشتم.و برگه مرخصی را دو نفر از مسئولین بالاترم باید امضا می کردند.هرچه دنبالشون از این اتاق به اون اتاق می گشتم کمتر پیداشون می کردم تازه اینم بگم که هر کدومشون تو یه قسمت جداگانه بودند،ومن هم که عجله داشتم و دیگه عصبانی شده بودم ناگهان در یه اتاق را باز کردم و دیدم دوتایی شون اونجا حضور دارند.نمیدونم چی شد که یاد این ضرب المثل افتادم و یهویی گفتم: "دزد حاضرُ بز حاضر"و خدا را شکر بهم گیر ندادند و تازه کلی هم بهم خندیدند و من که عصبانی بودم بر عکس دیگه آروم شدم.
#ســــوتی #جوک #خاطره
#ارسال_سوتی
#ضرب_المثل
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
آدم بدون عشق نمیتواند زندگانی کند
این را من میدانم، این را نه از کسی شنیده ام و نه در جایی دیده ام
تا به یادم مانده باشد این را از وجود خودم، با وجود خودم
از عمری که تباه کرده ام فهمیده ام
نه! آدم بدون عشق نمیتواند زندگانی کند ...!
📚کلیدر:
محمود دولت آبادی
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
❌️❌️ مادرها نخوانند!!
#قسمت_اول (۲ / ۱)
#قصهی_پر_غصهی_مادری_از_لحظه_شهادت_چهار_دخترش....
🌷عزادار شهادت برادر و پدرم بودم که در مسیر مهاباد به دست ضدانقلاب شهید شده بودند. ماه رمضان بود، همسرم کارمند جهاد بود چند روز قبل از ۱۵ خرداد برای خرید ماشین به سنندج رفته بودیم و در هنگام بازگشت برای بچهها لباس خریدیم. بچهها لباسهای نوشان را پوشیدند و برای بازی با همسن و سالهایشان به بیرون خانه رفتند. خیالم راحت بود چرا که دختر بزرگم که در آن موقع ۱۲ ساله بود بهتر از خودم مراقب خواهرانش بود.
🌷به سر و وضع خانه رسیدگی کردم و بچه کوچکم را در گهواره خوابندم، شرایط کاملاً عادی بود که در کمتر از چند ثانیه صدای غرش هواپیما و فروریختن دیوارها به هم گره خورد، دست دختر دیگرم در دستم بود، خودم را به بیرون از خانه رساندم همهجا تیره و تار بود تا چشم کار میکرد آتش بود و دود، صدای فریاد همسایهها که شیونکنان یکدیگر را صدا میکردند تمام فضا را پرکرده بود....
🌷خون بود و آتش، پاهایم قدرت حرکت نداشت، دختر بزرگم را چندین بار صدا کردم اما هیچ نشانی از هیچ کدامشان نبود به امید یافتن نشانهای از دخترانم به هر طرف میدویدم اعضای قطع شده بود که در اطراف افتاده بود.... ساختمانها به خاطر اصابت بمبهای هواپیماهای رژیم بعثی فرو ریخته بود، مردم از ترس به سمت خانهها فرار میکردند تا چشم کار میکرد در مسیر جنازههای متلاشی شده همسایهها که بیشتر کودکان بیگناه بودند روی زمین افتاده بود.
🌷«ثویبه» دختر بزرگم در ورودی درب درحالیکه سعی کرده بود خواهرانش را از مهلکه نجات دهد زیر حجم زیادی از آوار جان باخته بود. اگرچه اعضای بدنش از هم متلاشی نشده بود، اما تمام استخوانهایش کاملاً خرد شده بود و با هزاران بدبختی توانستیم از زیر آوار بیرون بیاوریم. سه جگرگوشهام کاملاً متلاشی و تکهتکه شده بودند. خبر که به همسرم رسید با سرعت خود را به خانه رساند، پرسید زینب بچهها کجا هستند؟ توان بیان حتی یک کلمه را نداشتم. بدون هیچ کلامی تنها به اطراف زل میزدم و ناامیدانه دنباله نشانهای از دخترها میگشتم....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#قسمت_دوم (۲ / ۲)
🌷عملاً تشخیص اجساد متلاشی شده غیرممکن بود اعضای تکه تکه شده دختران بیگناهم را همسرم از روی لباسهایی که خودش در آخرین سفر برایشان خریده بود پیدا کرد. پارچه بزرگی را پهن کرد و اجساد متلاشی شده را از گوشه و کنار پیدا کرد و روی آن میگذاشت. به همراه همسرم هر کدام گوشهای از پارچه حاوی اجساد متلاشی شده چهار فرزندم را بلند کردیم در آن لحظه نمیدانستیم چکار کنیم، وضعیت قرمز بود و همسرم تا بهترشدن شرایط اجساد را به زیرزمین خانه منتقل کرد.
🌷شوک بزرگی به من و همسرم به خاطر از دست دادن همزمان چهار دلبندمان وارد شد، پرسیدم: حاجی چرا اجساد را به اینجا آوردیم؟ اینجا چکارشان کنیم بهتر است اجساد را به مسجد ببریم. اجساد کاملاً متلاشی و سوخته شده بودند و عملاً امکان غسل میت برایمان وجود نداشت اما بخاطر اینکه در میان گل و لای و نفت افتاده بودند با وجود اینکه روحانی مسجد گفت نیازی به غسل دادن نیست، اما با کمک اقوام اجساد را در مسجد تمیز کردیم و در قبرستان سلیمانبگ به خاک سپردیم.
🌷«ثویبه»، «سروه»، «سودابه» و «سرگل» گلهای پرپر شده باغچه زندگیام را در آن غروب دلگیر به خاک سپردیم. هنوز درک درستی از بدبختی که بر سرم آمده بود نداشتم، عمق مصیبت آنقدر زیاد بود که از صبح تقریباً فرزند شیرخوارم را که در گهواره گذاشته بودم فراموش کرده بودم. تقریباً تا غروب آفتاب مشغول تدفین چهار فرزندم بودیم، خواهرشوهرم از «حمیده» پرسید، مغزم کاملاً از کار افتاده بود. تازه یادم افتاد که طفل بیچاره را ساعتهاست تنها گذاشتهام وقتی بازگشتیم....
🌷وقتی بازگشتیم حمیده گرسنه و وحشتزده به اطراف نگاه میکرد درحالیکه حجم زیادی شیشه روی گهوارهاش ریخته بود اما سالم و بدون هیچ جراحتی از گهواره بیرون کشیدم و برای تمام ساعتهای تلخی که تجربه کرده بود زار زدم.... چهار فرزندم در خاک سرد آرمیده بودند و من نبود تکتکشان را در وجود حمیده کوچک جستجو میکردم. طفلی که امروز بزرگ شده و در عرصه تعلیم فرزندان این آب و خاک خدمت میکند.
🔰 خرداد ۶۳ را میتوان رمضان خونین بانه نامید، روزی که هشت فروند هواپیمای رژیم بعث صدام بر آسمان بانه ظاهر شدند و در یک آن، ۶۰۵ نفر از مردم بیدفاع این شهر را به خاک و خون کشیدند..
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 وقتی برگشت دیگه سر نداشت...
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
چطور ملک خود را تقسیم کنیم⁉️
👈ملک مشاع به صورت زمین یا دارای بنا که بین دو یا چند نفر مشترک است در صورتی که هر یک از شرکا بخواهند سهم خود را مجزا کنند به استناد قانون افراز و فروش املاک مشاع و ماده 154 قانون ثبت اسناد باید شخصا یا از طریق وکیل خود با حضور در اداره ثبت محل، درخواست خود را با ذکر مشخصات سایر شرکاء به ضمیمه اصل سند مالکیت و اسناد هویتی ارائه نمایند.
👈در این صورت پس از ثبت درخواست در اداره ثبت، سابقه ملک بررسی و چنانچه شرکاء به همان ترتیب مذکور در دادخواست باشند، اداره ثبت طی نامه ای از شهرداری محل درخواست اظهار نظر در خصوص قابلیت افراز می نماید و چنانچه از نظر شهرداری قابلیت افراز داشته باشد با ارجاع به کارشناسی و انجام تشریفات قانونی ملک افراز می شود، در غیر این صورت اداره ثبت رسما به متقاضی غیر قابل افراز بودن را اعلام مینماید. این تصمیم قابل اعتراض است.
⚖ #حقوقی ⚖
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
22.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 #سخنرانی _کوتاه_ تصویری. 🔖
🖥موضوع: انتخابات و ظلم برخی نامزدها به انقلاب!
✅انصاف در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) که به نهج البلاغه ایشان استناد می کنند.
✅ اگر جمهوری اسلامی و شهدا نبودند کدام نامزد جرات می کرد علیه حکومت مستقر حرف بزند؟
🎞سخنران:حجة الاسلام محمد رضا #هاشمی
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛
یکبار قبل از #انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به #کربلا و می فرمود:
✅صحنه انتخابات #صحنه_کربلا است.
☑️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را #یاری می کند.
☑️کسی که در #انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد.
☑️کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند.
☑️کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند.
🌷رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.🙏
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
زندگی ما با تولد شروع نمی شود
با تحول آغاز می شود...
لازم نیست بزرگ باشی
تا شروع کنی.
شروع کن تا بزرگ شوی ...🌸
#انگیزشی
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
کل آب اقیانوس هم
نمیتواند یک قایق را غرق کند
مگر اینکه در آن رخنه کند
تمام چالشها ، توهینها ، تمسخرها
هم نمیتوانند شما را متوقف کنند
مگر اینکه بگذارید به درونتان وارد شوند
#انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
✨﷽✨
#پندانه
🔴مشکل امروزت رو بهچشم مشکل پنجسالگیات ببین
✍عروسکی که در پنجسالگی خراب شد و کلی غصهاش را خوردیم، در ۱۰سالگی دیگر اصلا مهم نیست. نمره امتحانی که در دبیرستان کم شدیم و آنقدر بهخاطرش اشک ریختیم و روزگارمان را تلخ کرد، در دوران دانشگاه هیچ اهمیتی ندارد و کلا فراموش شده است.
آدمی که در اولین سال دانشگاه آنقدر بهخاطرش غصه خوردیم و اشک ریختیم و بعد فهمیدیم ارزشش را نداشته و دنیایمان ویران شد، در ۳۰سالگی تبدیل به غباری از یک خاطره دور دور دور شده که حتی ناراحتمان هم نمیکند. چکی که برای پاسکردنش در ۳۰سالگی آنقدر استرس و بیخوابی کشیدیم، در ۴۰سالگی یک کاغذپارهٔ بیارزش و فراموششده است.
پس یقین داشته باش که مشکل امروزت، آنقدرها هم که فکر میکنی بزرگ نیست. این یکی هم حل میشود، میگذرد و تمام میشود. غصهخوردن برای این یکی هم همانقدر احمقانه است که در ۳۰سالگی برای خرابشدن عروسک پنجسالگیات غصه بخوری!
🔹شک نکن که همه مشکلات، همان عروسک پنجسالگی است.
#انگیزشی
✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan