🔴آیا کسانی که به دار آویخته میشوند یا به هر نحوی جسدشان از بین میرود، فشار قبر دارند؟!
🔹در واقع #فشار_قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک شوند و #جسد میت را در تنگنا قرار دهند!
🔸بلکه مقصود #فشار نامرئی و غیر محسوسی است که بر روح و جسد #برزخی میت وارد می آید، و او را به شدت ناراحت می کند...
🔹در مورد #انسان به دار آویخته، از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند،
🔸حضرت فرمود:
آری، پروردگار زمین همان پروردگار #هوا است، خداوند به هوا وحی می کند، هوا او را سخت تر از فشار #قبر، فشار می دهد...
🔹طبق بعضی از #روایات، امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کسی که از #مومنان، بعد از ظهر #پنجشنبه تا قبل از ظهر روز #جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر، پناه می دهد.
🔸#شهیدان نیز در عالم قبر، مورد باز خواست و رنج و #زحمت قرار نمی گیرند،
🔹راز این #مطلب را شخصی از امام #صادق (علیه السلام) پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود:
همان جای #شمشیری که در سر بر سر او هست (که بر اثر زخم آن، به #شهادت رسیده) برای زحمت او کافی است.وطبق بعضی از #روایات، گنهکار ناپاک، آنچنان سخت در فشار قبر قرار می گیرد که از شدت فشار، مغز سرش از ناخونهای پاهایش #خارج می گردد.
🔸ابوبصیر می گوید، به امام #صادق (علیه السلام) عرض کردم:
آیا هیچکس از #عذاب قبر، نجات می یابد؟
🔹فرمود: پناه می برم به خدا از #عذاب قبر، چقدر اندکند کسانی که از عذاب قبر #ایمن باشند...
📙معادازنظر روح وجسم، ج1،ص 261.
📙بحار، ج 6، ص 270
📙همان ص 242، و 221
📙وسائل الشیعه ج 11، ص 14
http://eitaa.com/cognizable_wan
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #چهل_وپنج
ریحانه که منظور یوسفش را متوجه شده بود. لبخند محجوبی زد.☺️🙈نگاهش را پایین انداخت. یوسف سرش را بگوش دلدارش نزدیک کرد.
یوسف_از پدرتون #اجازه_گرفتم. اون روز حرفهامون نصفه موند. #اجازه_میدید بانو؟!😍
ریحانه_ اختیار دارید آقا.☺️
از میان جمع بلند شدند....
یوسف با نگاهش از عمومحمد #تایید گرفت. که خلوتی کند با بانویش..
قدم میزدند...
یوسف مستقیم نگاهش کرد...
کم نمی آورد...
پشت سرهم میگفت...
ریحانه که مات شده بود.😧🙊اصلا این یوسف کجا و یوسف چن ساعت پیش کجا....!!!🙈😳
اما خودش، فقط چند بار، نیم نگاهی، کرده بود.
#محرم بودند درست اما خب...
بانو بود.. #زهرایی بود.. #عمری با احدی حرف نزده بود..
دخترعمو، پسرعمو بودند، درست.. شناخت کافی داشت. میدانست بی اندازه حرمتش را قائل هست.
اما باز هم #رویش_رانداشت به نگاه مستقیم...🙈
هرچه یوسفش میگفت..
یا سکوت میکرد یا خیلی مختصر جواب میداد.
یا نیم نگاهی میکرد.. یا اصلا نگاه نمیکرد.
ریحانه سوالی ذهنش را...
مشغول کرده بود. نمیدانست با چه جمله ای بگوید. که خدشه برندارد #غرور معشوقش.
ریحانه _یه سوالی دارم نمیدونم چجوری بگم.☺️
یوسف_ بگو خب... نذار تو دلت بمونه😊
_بعد از نمازظهر، که خوندید..کجا رفتین؟🙈
یوسف_ نمیشه بگم😇
ریحانه_ نه بگین.. میخام بدونم😊
یوسف_ نچ..! 😎
ناخواسته، به یوسفش زل زد. پایش را به زمین کوبید. با لحنی دلنشین گفت:
_عهههه..!! یوووسف...!! بگو دیگه..!☹️😌
ریحانه یک لحظه بخودش آمد..🙊سریع سرش را پایین کرد.🙈 از شدت خجلت نمیتوانست سر را بالا ببرد..
یوسف مات لحن ریحانه شد...👀❤️
💭یادش افتاد به مهمانی ها..
چقدر #شیطانی بود #لحن ها..
چقدر #عذاب کشید..
چقدر #خدا را صدا زده بود...
سرش را بالا گرفت...
چشمانش را بست. نفسی عمیق کشید. آرام گفت:
_خدایا #شکرت.. #الحمدلله که #حلالترینش رو بهم دادی.. #شکرت.. بخاطر همه چیز😍
یوسف خیلی آرام گفته بود، اما دلدارش شنیده بود.
راه میرفتند...
این بار، با سکوت و آرام....
یوسف _یه سوالی کردی که نمیخاستم جواب بدم.. ولی اینجوری که گفتی..😍حتما میگم.دوست دارم بین خودمون بمونه.😊
_چشم آقا🙈
یوسف بسمت آخر باغ میرفت...
و دلبرش بهمراه او. سعی میکرد زیاد به دلدارش، #زل نزند...
#میفهمید که معذب هست.
#میفهمید گونه سیب کردنش را،
#میفهمید که نمیتواند زیاد خیره شود. دوست نداشت او را آقا خطاب کند.🙁
_ببینم شما مدام میخای به من بگی آقا!؟ برای همه آقایوسف باشم، برا شماهم؟!😊
ریحانه_ خب چی بگم؟!☺️
ریحانه با لبخند، بعداز کمی سکوت،گفت:
_چشم یوسفم🙈
چقدر رضایت داشت.
_آفرین بانو جان حالا خوب شد.!☺️
به آخر باغ رسیدند...
گوشه ای دنج پیدا کردند. نشستند.
ریحانه نگاهش را بین درختان میکاوید. گوش دل و جانش را به یارش داده بود.
یوسف دستانش را عقب برد و تکیه گاه کرد. سرش را بالا گرفت. چشمهایش را بست.
یوسف_ این چیزی که میخام بگم از نظر شما شاید خیلی عادی و معمولی باشه اما برای من شد زندگیم..! 😊
اون زمانی که تصمیمم رو گرفتم که شما بشی #بانوی_قلبم، زیاد رو به راه نبودم. دعا میکردم....
#غیراز رسیدن به شما...
برای #خودم.
برای دورشدن از #نفسانیاتم.
برای #حفظ_ایمانم.
میخواستم از هرچی #غیرخدا هست دوربشم.
باید میخوندم.. هم بخاطر #شرایط روحی ای که داشتم هم ترس از دست دادن #دینم و هم نگران #آینده بودم..
قرار گذاشتم باخودم. چله برداشتم.✨ سنگین، چند تا باهم...✨۴٠ روز روزه،✨ ۴٠روز جامعه کبیر✨ و ۴٠روز ختم بسم الله.✨
دیروز روز چهلم روزه ام بود.اما امروز، چهلمین روز ختم بسم الله و زیارت جامعه هست...
اومده بودم اینجا ختم بسم الله رو بخونم.تو این مدت، هم دلم آروم میشد و هم فکر و ذکرم، ترسیم آینده با شما بود بانو...
هرچه میخواست گفت...
سرش را بسمت بانویش چرخاند. زل زد. خودش هم متعجب بود از اعترافش. گویی #بعددیگرشخصیتش را بروز داده بود. هم به خودش و هم دلدارش.
تک تک جملات یوسف...
✨✨💚💚💚✨✨
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هفتادوهفت
شش ماه در خانه سعد🔥 #عذاب کشیده بودم،.. 😢تا کنیزی آن تکفیری چیزی نمانده.. 😢
و حالا رفتن مصطفی جانم را به گلو رسانده بود که در آغوش چشمانش دلم را رها کردم
_داداش خیلی خستم، منو ببر خونه!😭
و #نمیدانستم نام خانه زخم دلش را پاره میکند که چشمانش از درد در هم رفت.. و به جای جوابم، خبر داد
_من تازه اومدم سوریه، با بچه های
#سردارهمدانی برا #مأموریت اومدیم.
میدانستم درجه دار 💛سپاه پاسداران💛 است...
و نمیدانستم حالا در سوریه چه میکند و او دلش هنوز پیش خانه مانده و فکری دیوانه اش
کرده بود که سرم خراب شد
_میدونی این چند ماه چقدر دنبالت گشتم؟😒 موبایلت خاموش بود، هیچکدوم از دوستات ازت خبر نداشتن، هر جا بگی سر زدم،😒حالا باید تو این کشور از دست یه #مردغریبه تحویلت بگیرم؟😒🙁
از نمک نگرانی صدایش دلم شور افتاد، فهمیدم خبری بوده که این همه دنبالم گشته...😥
و فرصت نشد بپرسم...
که آسمان به زمین افتاد و قلبم از جا کنده شد...😱💣
بی اختیار سرم به سمت #خروجی_حرم چرخید و دیدم حجم خاک و خاکستر آسمان را سیاه کرده...
و ستون دود از انتهای خیابان بالا میرود...😰😱
دلم تا انتهای خیابان تپید،..
جایی که با مصطفی🌸 از ماشین پیاده شدیم..
و اختیارم دست خودم نبود که به سمت خیابان دویدم. هیاهوی جمعیت همه به سمت نقطه انفجار میرفت،..
ابوالفضل نگران جانم فریاد میکشید تا به آنسو نروم... 😰🗣
و من مصطفی را گم کرده بودم که با بی قراری تا انتهای خیابان دویدم..
و دیدم سر چهارراه غوغا شده است...
بوی دود و حرارت آتش خیابان را مثل میدان جنگ کرده و همهمه جیغ و گریه همه جا را پُر کرده بود...
اسکلت ماشینی...
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
💠 بزرگترین #عذاب 💠
🌀روزی حضرت موسی علیه السلام برای مناجات به کوه طور می رفتند.
🍃در راه به شخصی برخوردند که به حضرت موسی علیه السلام گفت:
❌من همه گناه های عالم را انجام داده ام‼️
مگر خدای تو نمی گوید عذابتان می کنم، اما من همه چیز دارم و هیچ بیماری ندارم. ثروت زیادی نیز دارم. پس دیدی که حرف هایت درست نیست.
🍃حضرت موسی علیه السلام به کوه طور می روند. پس از مناجات حرفی از آن شخص به خداوند نمی گوید.
❣از جانب خداوند به حضرت موسی ندا می آید: موسی، پیام بنده ما را نرساندی.🌸
🍃حضرت موسی عرضه می دارند: خدایا من خجالت کشیدم.
🕯خداوند می فرماید: به بنده ام بگو همین که #شیرینی عبادت را از تو گرفته ام بزرگترین #عذاب است.😢
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #مکاشفه عجیب برای آیتالله سید جمال الدین #گلپایگانی
#عذاب شدن یک جنازه در تخت فولاد
┅┅✿❀🌺❀✿┅┅
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️در #جهنم راحت ترین عذابی که ادم می بینه اتیشه
⭕️ بیشترین #عذاب از کدامین اعضای بدن است⁉️
🎙سخنران:استاد #دانشمند
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
.
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
💠 #اقسام_احکام
💬 سؤال:
#اقسام مختلف #احکام و #دستورات
#دینی کدامند؟
✅ پاسخ:
1️⃣. #واجب: کارهایی که #باید_انجام داد
و #ترک آن #عذاب دارد.
مانند: #نمازخواندن و #روزهگرفتن.
2️⃣. #حرام: کارهای #ناپسندی که #نباید
انجام داد و #انجام آن #عذاب دارد.
مانند: #دروغگفتن و #دزدی.
3️⃣. #مستحب: کارهایی که #انجام_دادن
آنها #بهتر است و #ثواب دارد.
مانند: #مسواکزدن و گفتن #بسمالله
در #اول_غذا.
4️⃣. #مکروه: کارهایی که #انجام _ندادن
آنها #بهتر است و #ترک آنها #ثواب دارد. مانند: #خوردنغذای_داغ و #فوتکردن_غذا.
5️⃣. #مباح: هر کاری که از #نظر_اسلام
#انجام_دادن و #انجام_ندادن آن
#یکسان باشد؛ یعنی به #خودیخود،
#نه_ثواب دارد و #نه_عذاب.
مانند: #راهرفتن، #رانندگیکردن،
#سکوتکردن
🔺#توجه: اگر کارهای #مباح را با #نیّتی
#الهی انجام دهیم، #ثواب میبریم؛
مانند: #درس_خواندن برای #خدمت به
#جامعه_اسلامی.
📚 پینوشت:
#کتاب_رساله_مصوّر، ج ۱، ص ۳۹.
📚 #احکام_دین.
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷