🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅آداب و بهترین اوقات ناخن گرفتن
✍در حديث است كه كسى به امام كاظم علیه السلام عرض كرد: اصحاب ودوستان ما معتقدند ناخن را بايد در روز جمعه گرفت. حضرت فرمود: «اگر بخواهيد در روز جمعه بگيريد واگر نمىتوانيد تا جمعه صبر كنيد، هرگاه بلند شد بگيريد»
از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارىهاى خوره، كورى وپيسى بيمه مىكند. واگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخنها نباشد آن را سوهان بكش تا ريزههايى از آن جدا شود»
در چند حديث ديگر فرمود: «هر جمعه شارب وناخن خود را بگيريد واگر ناخنهايتان كوتاه است در روز جمعه آن را سوهان بكشيد، تا مبتلا به ديوانگى وخوره وپيسى نشويد»
💥در حديثى ديگر فرمود: «هر كس در هر #جمعه ناخن وشارب خود را بگيرد، تا #جمعه ديگر پيوسته با طهارت باشد»
📚منابع: كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱
💠 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #جمعه ای دیگر و دوباره موعِد #عاشقی
🔺زیارت #امام_زمان (عج) در روز #جمعه
🔻با نوای زیبای استاد فرهمند
🌺➿🌺➿🌺➿
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوختــه
#قسمت_صدوپنجاه_ودو
🌷دیگه برفی برای آدم برفی نمونده بود. امانیم ساعت، بعد از ورود سعید، صدای خنده های الهام بعد از گذشت چند ماه، بلند شده بود. حتی برف های روی درخت رو هم با ضربه ریختیم و سمت هم پرتاب کردیم.طی یک حمله همه جانبه، موفق به دستیابی به اهداف عملیات شدیم و حتی چندین گوله برف، به صورت خودجوش و انتحاری وارد یقه سعید شد.?
🌷وقتی رفتیم تو، دست و پای همه مون سرخ سرخ بود و مثل موش آب کشیده، خیس شده بودیم. مامان سریع حوله آورد، پاهامون رو خشک کردیم.
بعد از ظهر، الهام رو بردم پالتو، دستکش و چکمه خریدم، مخصوص کوه. و برای جمعه، ماشین پسرخاله ام رو قرض گرفتم، چرخ ها رو زنجیر بستم و زدیم بیرون. من، الهام، سعید مادر باهامون نیومد.
🌷اطراف مشهد، توی فضای باز، آتیش روشن کردیم و چای گذاشتیم. برف مشهد آب شده بود، اما هنوز، اطرافش تقریبا پوشیده از برف بود و این تقریبا برنامه هر #جمعه ما شد. چه سعید می تونست بیاد، چه به خاطر درس و کنکور توی خونه می موند.
🌷اوایل زیاد راه نمی رفتیم، مخصوصا اگر برف زیادی نشسته بود. الهام تازه کار بود و راه رفتن توی برف، سخت تر از زمین خاکی مخصوصا که بی حالی و شرایط روحیش، خیلی زود انرژیش رو از بین می برد.
🌷اما به مرور، حس تازگی و هوای محشر برفی، حال و هوای الهام رو هم عوض می کرد.هر جا حس می کردم داره کم میاره، دستش رو محکم می گرفتم:
– نگران نباش، خودم حواسم بهت هست.کوه بردن های الهام و راه و چاه بلد شدن خودم، از حکمت های دیگه اون استخاره ها بود.
🌷حکمتی که توی چهره الهام، به وضوح دیده می شد. چهره گرفته، سرد و بی روحی که کم کم و به مرور زمان می شد گرمای زندگی رو توش دید.
و اوج این روح و زندگی رو زمانی توی صورت الهام دیدم که بین زمین و آسمان، معلق، داشتم پنجره ها رو برای عید می شستم.با یه لیوان چای اومد سمتم
– خسته نباشی، بیا پایین، برات چایی آوردم.نه عین روزهای اول و قبل از جدا شدن از ما، اما صداش، #رنگ_زندگی گرفته بود.
🌷عید، وقتی دایی محمد چشمش به الهام افتاد، خیلی تعجب کرد. خوب نشده بود، اما دیگه گوشه گیر، سرد و افسرده نبود. هنوز کمی حالت آشفته و عصبی داشت که توکل بر خدا اون رو هم با صبر و برنامه ریزی حل می کردیم.
اما تنها تعجب دایی، به خاطر الهام نبود.
– اونقدر چهره ات جا افتاده شده که حسابی جا خوردم، با خودت چی کار کردی پسر؟
🌷و من فقط خندیدم. روزگار، استاد سخت گیری بود. هر چند، قلبم با رفاقت و حمایت خدا آرامش داشت.
حرف از جا افتادن چهره شد
یهو دلم کشیده شد به عکس صورت شهیدای #مدافع_حرم
✍ادامه دارد..
°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺
#قسمت_صدوپنجاه_وسه
🌷ازدانشگاه برمی گشتم که تلفنم زنگ زد. صدای کامل مردی بود، ناآشنا. خودش رو معرفی کرد.– شما رو آقای ابراهیمی معرفی کردن. گفتن شما تبحر خاصی در شناخت افراد دارید و شخصیت شناسی تون خیلی خوبه. ما بر حسب#توانایی_علمی و موقعیتی می خوایم نیرو گزینش کنیم.
🌷می خواستیم اگر برای شمامقدوره از مصاحبت تون تو این برنامه استفاده کنیم.از حالت حرف زدنش حسابی جا خوردم.محکم و در استفاده از کلمات و لغات فوق العاده دقیق.– آقای ابراهیمی نسبت به من لطف دارن، ولی من توانایی خاصی ندارم که به درد کسی بخوره.
🌷شخصیت و نوع حرف زدنش، من رو مجاب کرد که حداقل، به خاطر حس عمیق کنجکاوی هم که شده یه سر برم اونجا.تلفن رو که قطع کرد سری شماره ابالفضل رو گرفتم. مونده بودم چی بهشون گفته که چنین تصویری از من، برای اونها درست کرده.– هیچی، چیز خاصی نگفتم. فقط اون دفعه که باهام اومدی سر کارم، فقط همون ماجرا رو براشون گفتم.
🌷جا خوردم، تو اون لحظه هیچ چیز خاصی یادم نمی اومد.– ای بابا، همون دفعه که بچه های گروه رو دیدی. بعدش گفتی از اینجا بیا بیرون، اینها قابل اعتماد نیستن تا چند وقت بعد هم، همه شون می افتن به جون هم. ولی چون تیم شدن تو این وسط ضربه می خوری.
🌷دقیقا پیش بینی هایی که در مورد تک تک شون و اون اتفاقات کردی درست در اومد. من فقط همین ماجرا و نظرم رو به علیمرادی گفتم.
دو دل شدم، موندم برم یا زنگ بزنم و عذرخواهی کنم. به نظرم توی ماجرایی که اتفاق افتاده بود، چیز چندان خاصی نبود و تصور و انتظار اون آقا از من فراتر از این کلمات بود.
🌷– این چیزها چیه گفتی پسر؟ نگفتی میرم، خودم و خودت ضایع میشیم؟ پس فردا هر حرفی بزنی می پرسن اینم مثل اون تشخیص قبلیته؟
تمام بعد از ظهر و شب، ذهنم بین رفتن و نرفتن مردد بود. در نهایت دلم رو زدم به دریا، هر چه باداباد. حس کنجکاوی و جوانی آرامم نمی گذاشت واینکه اولین بار بود توی چنین شرایطی به عنوان مصاحبه کننده قرار می گرفتم. هر چند برای اونها عضومفیدی نبودم، اما دیدن شیوه کار وفرصت یادگرفتن از افراد با تجربه، می تونست تجربه فوق العاده ای باشه
ادامه دارد.....
🎀 http://eitaa.com/cognizable_wan
❣ #سلام_امام_زمانم❣
🍃🌸 #جمعه با نام تو زیبا می شود
🌸🍃 نام تو نقش دل ما می شود
🍃🌸جمعه ای که با ظهورت سر رسد
🌸🍃چون قیامت شوروغوغامی شود
🌹تعجیل درفرج صلوات🌹
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
یبارم با بابام یه قرار سفت و سخت گذاشتیم که هرروز قبل طلوع آفتاب بریم بدوییم
روز اول #جمعه پاشدیم رفتیم و وقتی برگشتیم تا 5 عصر خوابیدیم
دیگه هیچوقت این قرار رو به روی همدیگه نیاوردیم 😂
﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸 نحوه #ناخن گرفتن واهمیت گرفتن ناخن در روز #جمعه🌸
✍🏼در هر چیزی قانون و نظم وجود دارد....👇🏼
در ناخن گرفتن ، باید از انگشت کوچک دست #چپ شروع بشود و به انگشت کوچک دست #راست ختم شود.....
📒 / کافی ، شیخ کلینی ، ج ۶ ، ص ۴۹۲/
✍🏼 نکته مهم
اهمیت گرفتن ناخن در روز #جمعه
📌#درمان دلشوره ، اضطراب ، استرس، غم
همه و همه در
🔹گرفتن ناخن در روز جمعه🔹 است
─━━━⊱🌹🌺⊰━━━─
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨ پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما در این روز #جمعه نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴آیا کسانی که به دار آویخته میشوند یا به هر نحوی جسدشان از بین میرود، فشار قبر دارند؟!
🔹در واقع #فشار_قبر این نیست که دیوارهای قبری که در گورستان حفر شده به هم نزدیک شوند و #جسد میت را در تنگنا قرار دهند!
🔸بلکه مقصود #فشار نامرئی و غیر محسوسی است که بر روح و جسد #برزخی میت وارد می آید، و او را به شدت ناراحت می کند...
🔹در مورد #انسان به دار آویخته، از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند،
🔸حضرت فرمود:
آری، پروردگار زمین همان پروردگار #هوا است، خداوند به هوا وحی می کند، هوا او را سخت تر از فشار #قبر، فشار می دهد...
🔹طبق بعضی از #روایات، امام صادق (علیه السلام) فرمود:
کسی که از #مومنان، بعد از ظهر #پنجشنبه تا قبل از ظهر روز #جمعه از دنیا برود، خداوند او را از فشار قبر، پناه می دهد.
🔸#شهیدان نیز در عالم قبر، مورد باز خواست و رنج و #زحمت قرار نمی گیرند،
🔹راز این #مطلب را شخصی از امام #صادق (علیه السلام) پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود:
همان جای #شمشیری که در سر بر سر او هست (که بر اثر زخم آن، به #شهادت رسیده) برای زحمت او کافی است.وطبق بعضی از #روایات، گنهکار ناپاک، آنچنان سخت در فشار قبر قرار می گیرد که از شدت فشار، مغز سرش از ناخونهای پاهایش #خارج می گردد.
🔸ابوبصیر می گوید، به امام #صادق (علیه السلام) عرض کردم:
آیا هیچکس از #عذاب قبر، نجات می یابد؟
🔹فرمود: پناه می برم به خدا از #عذاب قبر، چقدر اندکند کسانی که از عذاب قبر #ایمن باشند...
📙معادازنظر روح وجسم، ج1،ص 261.
📙بحار، ج 6، ص 270
📙همان ص 242، و 221
📙وسائل الشیعه ج 11، ص 14
http://eitaa.com/cognizable_wan
#حدیث
🌸 #رسول_اکرم (صلی الله علیه و آله) :
☘️ «کسی که قبر #والدین خود را در هر #جمعه زیارت کند، گناهانش بخشیده می شود و از نیکوکاران نوشته شود.»✨
📙 مستدرک الوسائل، ج ۲
#جمعه_آخر
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟
آخرین #جمعه سال است کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید
عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟
در هیاهوی #شب_عید تو را گم کردیم
غافل از اینکه شما #اصل_بهاری آقا🌸🍀
اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
http://eitaa.com/cognizable_wan
#جمعه
جمعه احوال عجیبی دارد
هرکس ازعشق نصیبی دارد
دردلم حس غریبی جاری است
وجهان منتظربیداری است
جمعه با نام تو آغاز شود
«#یابن_یاسین»همه جا ساز شود
جمعه یعنی غزل ناب حضور
جمعه میعادگه سبز حضور
جمعه هرثانیه اش یک سال است
جمعه از دلهره مالامال است
روی چشمان همه بارانی است
#عشق درمرحله پایانی است
کاش این مرحله هم سرمی شد
چشم ناقابل ما تر می شد
خداوندا!چشمان گنهکارمان رابه نورجمال یوسف #زهرا🌸
«#مهدی_آل_محمد»🍀🌸
#تشرف_شهداء
#محضر_امام_زمان_عج
#شهید_مهدی_فضل_خدا
در دست نوشنه هایش آورده بود:
از ناحیه چشم #مجروح شده بودم.
در بیمارستان بعد از عمل گفتند دیگر #بینایی خود را بدست نمی آورید.
امیدم برای رفتن به #جبهه از بین رفته بود. گریه می کردم و ناراحت بودم.
غروب یکی از روزهای #جمعه در اوج ناامیدی به #مولایم متوسل شدم.
از عمق جان #مولایم را صدا می کردم. در حال زمزمه بودم که صدای پایی شنیدم.
تازه وارد سلام کرد و گفت:
#آقا_مهدی، حالت چطوره؟!
با بی حوصلگی گفتم:
با من چکار دارید. ولم کنید. راحتم بگذارید.
فرمودند:
#آقا_مهدی، شما با ما کار داشتی، مگر بینایی چشمت را نمی خواستی!؟
یک لحظه زبان بند آمد.
دستی روی صورتم حس کردم. چشمانم یکباره باز شد. آنچه می دیدم وجود نازنینی بود که در مقابلم قرار داشت. به اطراف نگاه کردم. در همین حین احساس کردم #آقا در حال خروج از اتاق است.
شتابان به دنبالش دویدم. همین طور که می رفتم فرمود : "برگرد
گفتم: نه #آقا. بگذارید من با شما بیایم...
سراپا نشناخته به دنبالش از اتاق بیرون رفتم. اما کسی را ندیدم.
جلوی راه پله پایم پیچ خورد و از پله ها افتادم.
وقتی چشم گشودم روی تخت بیمارستان بودم.
آنها با تعجب به چشمان #شفا یافته من خیره شده بودند و من دنبال گمشده ام بودم.
📚کتاب وصال، صفحه ۱۰۹ الی ۱۱۱
http://eitaa.com/cognizable_wan
#تشرف_شهداء
#محضر_امام_زمان_عج
#شهید_مهدی_فضل_خدا
در دست نوشنه هایش آورده بود:
از ناحیه چشم #مجروح شده بودم.
در بیمارستان بعد از عمل گفتند دیگر #بینایی خود را بدست نمی آورید.
امیدم برای رفتن به #جبهه از بین رفته بود. گریه می کردم و ناراحت بودم.
غروب یکی از روزهای #جمعه در اوج ناامیدی به #مولایم متوسل شدم.
از عمق جان #مولایم را صدا می کردم. در حال زمزمه بودم که صدای پایی شنیدم.
تازه وارد سلام کرد و گفت:
#آقا_مهدی، حالت چطوره؟!
با بی حوصلگی گفتم:
با من چکار دارید. ولم کنید. راحتم بگذارید.
فرمودند:
#آقا_مهدی، شما با ما کار داشتی، مگر بینایی چشمت را نمی خواستی!؟
یک لحظه زبان بند آمد.
دستی روی صورتم حس کردم. چشمانم یکباره باز شد. آنچه می دیدم وجود نازنینی بود که در مقابلم قرار داشت. به اطراف نگاه کردم. در همین حین احساس کردم #آقا در حال خروج از اتاق است.
شتابان به دنبالش دویدم. همین طور که می رفتم فرمود : "برگرد
گفتم: نه #آقا. بگذارید من با شما بیایم...
سراپا نشناخته به دنبالش از اتاق بیرون رفتم. اما کسی را ندیدم.
جلوی راه پله پایم پیچ خورد و از پله ها افتادم.
وقتی چشم گشودم روی تخت بیمارستان بودم.
آنها با تعجب به چشمان #شفا یافته من خیره شده بودند و من دنبال گمشده ام بودم.
📚کتاب وصال، صفحه ۱۰۹ الی ۱۱۱
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعا برایِ ظـــهور،
دعوت امام زمان است
و گناه،در بستن به رویِ امـــام!
اول باید در را باز کرد،
ســپس مهــــمان دعوت کرد..
ترکِ گناه اخلاص در دعوت است،
وگرنه دعا لقــلقـهیِ زبان و تعارف است..!
-آیتاللهبجهت(ره)
#امام_زمان
#جمعه
🔴 غسل جمعه و اهمیت آن
✍ یکی از اعمال مستحبی که در روز #جمعه بسیار به آن سفارش شده #غسل_جمعه است. وقت انجام آن از اذان صبح جمعه تا ظهر جمعه است. میتوان قضای آن را بعد از ظهر جمعه یا شنبه نیز انجام داد.
علت اهمیت غسل جمعه در روایات:
1_ با طهارت بودن در فاصله بین این جمعه تا جمعه دیگر
2_ رفع نقص عبادات با انجام غسل جمعه
3_ با توجه به اینکه هر روز جمعه یکی از اعیاد است با غسل در این روز، هم مقام پروردگار بزرگ شمرده میشود و هم روز عید جمعه نسبت به روزهای دیگر برتری داده شده و از آن برای ذکر خدا و طلب آمرزش گناهان استفاده میشود.
هرگاه امیرالمومنین(ع) میخواستند کسی را توبیخ کنند، به او میفرمودند: « تو از کسی که غسل جمعه را ترک میکند، ناتوانتر هستی! کسی که در روز جمعه غسل کند تا جمعه دیگر با طهارت است »
📚 علل الشرایع، باب 203
#غسل_جمعه
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1_10996723133.mp3
16.08M
📝 #صلوات_ضراب_اصفهانی
مرحوم سیدبنطاووس(رحمةاللهعلیه) میگوید:
اگر از هر عملی، در #عصر #جمعه غافل شدی...
از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی غافل نشو!
چرا که در این دعا سری است که خدا ما را از آن
آگاه کرده است.
🎤 مهدی #نجفی
#امام_زمان عج الله
🤲هدیه به چهارده معصوم