eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است ⚠️مواظب دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد 📚 الکافی، ج 7، ص 410 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
بزرگ‌ترین اشتباه در زندگی، شخم زدن کسی‌ست که داری! تمام را وجب به وجب می‌گردی تا اشتباهی پیدا کنی، آن‌وقت درگیر روزهایی می‌شوی که تمام شده ولی مرور دوباره‌شان می‌تواند احساسات عمیقی که وجود دارد را تمام کند. حست , خواسته یا ناخواسته تغییر می‌کند دیگر نمی‌توانی مثل قبل باشی چون مدام در ذهنت اتفاقات گذشته‌اش را مرور می‌کنی. می‌شوی و قضاوت می‌کنی بدون آنکه از چیزی خبر داشته باشی. رفتارت عوض می‌شود. با کوچک ترین مشکلی اشتباهات گذشته را چوب می‌کنی بالای سرش و مدام سرزنشش می‌کنی.. کاش آدم ها فرصت این را داشته باشند تا با هر گذشته‌ای , بتوانند دوباره شروع کنند. کاش بدانیم گذشته هر آدمی فقط و فقط برای خودش است و ما صاحب زندگی دیگران نیستیم.. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی 🔹️گرگی و روباهی با همدیگر دوست بودند . روباه از هوش و زیرکی اش و گرگ از زور بسیار و چنگال تیزش بهره می برد. روباه شکار را پیدا و گرگ آن را شکار می کرد . سپس می نشستند و شکاری را که به چنگ آورده بودند ، می خوردند . از بخت بد چند روز شکاری نیافتند .با خودشان گفتند هر یک به راهی برویم شاید چیزی بیابیم و دیگری را آگاه کنیم. گرگ لانه مرغی پیدا کرد و با شتاب خودش را به روباه رساند و گفت که شکار یافتم . روباه شادمان شد و گفت : " چه پیدا کرده ای که این گونه شاد شده ای ؟ جای آن کجاست ؟ " گرگ گفت : " دنبالم بیا تا نشانت بدهم . " گرگ جلو افتاد و روباه هم در پی او. به خانه ای رسیدند . خانه ، حیاط بزرگی داشت و یک مرغدانی هم در گوشه حیاط بود . گرگ ایستاد ، رو به روباه کرد و گفت : " این هم آن شکار . ببینم چه می کنی. " روباه که بسیار گرسنه بود ، شابان به درون حیاط رفت و خودش را به مرغدانی رساند . در گوشه ای نهان شد تا در فرصتی مناسب به مرغدانی حمله کند . درون مرغدانی چند مرغ و خروس چاق بودند. در مرغدانی باز بود و او می توانست به آسانی یکی از مرغها را شکار کرده بگریزد . ولی ناگهان در اندیشه شد و با خود گفت : " در باز است و مرغ چاق در مرغدانی .پس چرا گرگ خودش به مرغدانی حمله نکرده ؟ تاکنون من شکار پیدا می کردم و او شکار می کرد . اکنون چه شده که او شکار به این خوشمزگی را دیده ، ولی کاری نکرده و آمده دنبال من ، بی گمان خطری در کمین است. بهتر است بی گدار به آب نزنم . با این فکرها روباه نزد گرگ برگشت . گرگ تا روباه را دست خالی دید ، خشمگین شد و گفت : " مطمئن بودم که تو توانایی شکار یک مرغ را هم نداری . چرا دست خالی بازگشتی ؟ " روباه گفت : " چیزی نشده . تنها می خواهم بدانم این خانه و این مرغدانی از آنِ کیست و چرا صاحب خانه در مرغدانی اش را باز گذاشته ؟ " گرگ گفت : " این خانه ، خانه شیخ قاضی شهر است که بی گمان کارگرش فراموش نموده در ِ مرغدانی را ببندد . " روباه تا نام قاضی شهر را شنید ؛ گریخت . گرگ شگفت زده شد و دنبال روباه دوید تا به او رسید و از وی پرسید: " چرا می گریزی چه شده ؟ " روباه گفت : " گرسنه بمانم بهتر از این است که مرغ خانه قاضی را بخورم . وقتی كه آن شیخ قاضی پی ببرد من مرغ خانه اش را دزدیده ام ، به مردم می گوید که گوشت روباه حلال است . مردم هم با شنیدن این حکم ، به دنبال روباه ها می افتند و نسل روباه را از روی زمین بر می دارند . گرسنه باشم بهتر از این است که دودمانم را به باد بدهم . " از آن به بعد هر گاه کسی بخواهد از در افتادن با افراد با نفوذ دوری نماید ، این زبان زد را می گوید : حکایت ما هم شده ، حکایت روباه و مرغ های قاضی http://eitaa.com/cognizable_wan
💠نماز شب 👤آیت الله : 🔻 آیات بسياری برای بیدار کردن ما، به این معنا اشاره می‌کنند. گاهی داستان‌هایی را هم در این زمینه شنیده‌ایم. خدا مرحوم قاضی را رحمت کند. ايشان در نجف اشرف با علامه طباطبایی برخورد می‌كند و می‌گويد: «پسر عمو! دنیا می‌خواهی نماز شب، آخرت می‌خواهی نماز شب». (مهر تابان، طهرانی، سید محمد حسین، ص۱۶) 🔸 بیداری سحر و خلوت است که حیات می‌آورد. این‌ها است که انسان را به خویشتن خویش بر می‌گرداند. این‌ها است که یک نمونه‌ای برای حرکت به دست انسان می‌دهد تا رکوع و سجده‌های طولانی در نماز داشته باشد. 🔹 انسان در رکوع قرار بگیرد: سبحان ربی العظیم و بحمده. تکرار ذکر رکوع خیلی کار می کند. هر چه هست در نماز است. خیلی کار می‌کند. در سجده هم همین طور، تکرارش خیلی کار می‌کند: سبحان ربی الاعلی و بحمده. 🔸 ما هنوز به آن صورت راه نیفتاده‌ایم که حتما از اول دنبال راه‌های میان‌بُر می‌گردیم. بر فرض هم که راه میان‌بر بخواهیم، راهش همین است که قرآن مي‌فرمايد: نماز، تکرار ذکر رکوع، هرچه در توان انسان است، ذکر سجده، بیداری سحر، انس با قرآن و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت، همه‌ این‌ها لازم است. ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 👤حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ ═✧❁🌸❁✧═ http://eitaa.com/cognizable_wan ═✧❁🌸❁✧═
🌸🍃🌸🍃 جوانی روستایی ظرفی عسل برای فروش به سمرقند آورد. مامور تفتیش دروازه شهر، بار او را گشت و چون از جوان خوشش نیامد، و حس کرد چیزی برای رشوه ندارد، به عمد ، درب ظرف عسل او را باز نگه داشت تا مگس ها بر آن بنشینند. جوان هر چه اصرار کرد که او را رها کند، مامور رهایش نکرد.پس از آن که مگس ها در داخل ظرف عسل گرفتار شدند ، مامور درب عسل را بست و اجازه ورود به شهر را به جوان داد. عسل به قدری به مگس آلوده شد که کسی در شهر آن را نخرید .جوان خشمگین شد و شکایت به قاضی سمرقند برد. قاضی گفت: مقصر مگس ها هستند، مامور به مگس ها امر نکرده که در عسل بنشینند و وقتی می نشستند قدرت مقابله را نداشته است. برو و مگس هر جا دیدی بکش. جوان روستایی وقتی فهمید که قاضی ، با مامور در اخذ رشوه همدست است، گفت: آقای قاضی لطف کنید یک نوشته بدهید تا من هر جا مگس دیدم، انتقام خود بگیرم. قاضی نوشته ای داد. روز بعد جوان روستایی در خیابان ، دید مگسی در صورت قاضی نشسته است. نزدیک شد و با سیلی محکمی مگس را کشت. قاضی از ترس از جا پرید و همه به او خندیدند. قاضی دستور داد او را زندانی کنند. جوان دست نوشته قاضی را از جیب در آورد، قاضی داستان یادش افتاد و گفت: دورش کنید و از شهر بیرون بیندازید او دیوانه است می شناسم. 🤍🕊 http://eitaa.com/cognizable_wan
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علامه (ره): ھرگز بعد از نمازھاى واجب €صديقه (صلوات الله علیھا) را ترك نكنید كه آن ذكر كبیر است و لااقل در ھر مجلسى يك دوره آن ترك نشود. 📚 ایت الحق. 🎙 ایت الله ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
. 🇮🇷🏴🇮🇷🏴 💠✅ حجةالاسلام والمسلمین: 🔹آیت الله (ره) از آخرین شاگردای آقای (ره) بود، یک کسی پیش ایشان آمده بود گفت: 🔻آقاجان، من دارم از این میروم، نسل و اولاد ندارم ، نمیشم. 🔻این بنده خدا میگه رفتم پیش آشیخ حسنعلی (ره) و از ایشون یک گرفتم برای . این ختم رو هم انجام میدهم، هر کاری می کنم نمی کند. 🔹آیت الله (ره) به این آقا میگه که: 🔻 برای تو یک چیزهایی در نظر گرفته، تو ، جبران می شود ... 🔹وقتی این آقا از درب بیرون رفت، آیت‌الله به گفت: 🔻، پشت هست، اون و چیزهای دیگه ندارد، پشتش هست. 🔻 (علیه السلام) در یک روایتی میفرماید: یکی از و نفرین و ، این است که آدم می‌شود تا شود... ------------------------------------------- ▪️شادی روح آیت الله سید علی (ره) و آیت‌الله شیخ حسنعلی (ره) و آیت‌الله (ره)_. 🇮🇷🏴🇮🇷🏴