eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
♡﷽♡ ❤️ 🍃 ‌‌★طوفان از سر ڪار ڪہ برمیگشتم یہ سر بہ خونہ رفتم تا چند دست لباس براے سفرم بردارم . فردا ساعت پنج صبح پروازم بود. قرار بود دو روز دیگر برویم ڪہ امروز خبر دادند پرواز جلو افتاده و باید زودتر حاضر باشم زنگ زدم و سفارش غذا دادم. ساعت ۴ کلاس داشتم. باید یہ جورایے ڪلاسم را تمام و با بچہ ها خداحافظے میڪردم. از آن طرف هم میرفتم خونہ پیش مامان وبابا وسیدعلے. یڪ امشب را باید با علے تنها سر ڪنم میدانم امشب سخت میگذرد براے من. بعد از خوردن غذا لباس پوشیدم .دنبال پاڪت براے وصیت نامہ ام میگشتم. ڪشو میز اتاق خواب را باز ڪردم ڪہ با عڪس عروسیمان مواجہ شدم. دست بردم و برش داشتم . این منم دامادے ڪہ تمام دنیا وعقبایش را در ڪنار این عروس حس میڪرد. باید از تو بگذرم ،از همہ چیز باید بگذرم. عڪس را سر جایش میگذارم و پاڪت را برمیدارم. وصیت نامہ ام را روے میز میگذارم واز خونہ بیرون میروم. ڪلاس را تمام میڪنم .موقع برگشتن بہ خانہ دلم عجیب شور میزند.از اینڪہ باید سیدعلے را بگذارم و بروم نگرانم. تلفنم زنگ میخورد. فورا دڪمہ اتصال را میزنم و روے بلندگو میگذارم _سلام سعید ، دارم رانندگے میڪنم ڪارم دارے؟ صدایش گرفتہ بود. سعید_سلام . میخواستم بدونم پروازت ساعت چنده؟ _ساعت پنج ، چطور؟ میخواے مانع رفتنم بشے؟ سعید_من نہ ولے ... _چيہ بگو دیگہ با فاصلہ حرف میزند سعید_طوفان... یہ سر باید بیاے ...بریم... بیمارستان . _بیمارستان براے چے؟ڪسے چیزیش شده؟ سعید_پشت سرتم ماشینو بزن ڪنار بہت میگم. دلشوره ام بیشتر میشود. سعید هیچوقت خبرهاے خوبے برایم نداشت. ماشین را ڪنار میزنم و پیاده میشوم. اشاره میڪند سوار شوم. سوار ماشینش میشوم و او حرڪت میڪند. _بگو چے شده؟ سعید_نگران نشو ...چطور بگم فاطمہ تصادف ڪرده . شوڪہ شدم _فاطمہ ؟ چیزیش شده؟ حالش خوبہ؟ ڪجا بوده؟ یڪ لحظہ یادم بہ سیدعلے می افتد. _سی...سیدعلے چے؟ اون پیشش بوده؟ سعید بہ من نگاهے مے اندازد و دنده را عوض میڪند. سعید_ باهم بودن _یا قمربنے هاشم ،سعید بگو حالش چطوره؟ سعید_من نمیدونم خبر ندارم گفتم باهم بریم.بچہ ها الان بہم خبر دادن _یاخدا ، واے ... این دم رفتن دیگہ این چہ بلایے بود سر من اومد. سعید_فڪر ڪنم قسمت نیست برے، باید بمونے و روے پروژه ات ڪار ڪنے _چے میگے ،پروژه ڪجا بود، بچہ ام از همہ چیز مهمتره خدایا خودت ڪمڪش ڪن یا امام حسین خودت نگهدار هدیہ ات باش. بہ بیمارستان میرسم و هنوز ماشین توقف نڪرده در را باز میڪنم و با عجلہ بہ سمت ورودے میدوم. از پذیرش میپرسم ڪسے با این مشخصات با یہ بچہ اینجا نیاوردند؟ منشے پذیرش با ڪمے گشتن میگوید _چرا؟ دونفر بودند. دوخانم و یہ بچہ برید اورژانس بہ سمت اورژانس میدوم و دنبال نشانے از فاطمہ میگردم. تمام تخت ها را چڪ میڪنم. تا میرسم بہ یڪ تخت ڪہ فاطمہ رویش خوابیده و گریہ میڪند و خانمے با چادر مشکے ڪنارش نشستہ بود. فقط دنبال سیدعلے میگردم. دستپاچہ داد میزنم _سید ...سیدعلے ڪو ؟ ڪجاست؟ فاطمہ بلند میشود و با گریہ میگوید اورژانس اطفال همان موقع زن دایے و مامان و بابا و طاهر هم از راه میرسند. فقط نمیدانم چگونہ خودم را بہ اورژانس اطفال میرسانم. طاهر هم بہ دنبالم می آید. بچہ ها را یڪ بہ یڪ نگاه میڪنم تا بہ سیدعلے میرسم. آرام خوابیده بہ سمتش میروم .پیشانیش را میبوسم و میخواهم بغلش ڪنم ڪہ پرستارے می آید و اجازه نمیدهد. پرستار_لطفا بغلش نڪنید. شما پدرش هستید؟ _بلہ پرستار_باید از بدنش عکس گرفتہ بشہ ببینیم شکستگے داره یا نہ.فعلا ڪہ چیز خاصے ازش ندیدیم. چون تو بغل بوده و موقع افتادن مادرش روش افتاده باید ببینیم آسیبے ندیده باشہ تو هم فڪر میڪنے فاطمہ مادرش هست؟ برایت بمیرم علے ڪوچڪ من ڪہ بے مادر بہ این روز افتادے. حُسنا نمیبخشمت .هیچ وقت بخاطر ظلمے ڪہ در حق بچہ ام ڪردے نمیتونم ببخشمت. _مطمئنید ڪہ حالش خوبہ پرستار _فعلا بلہ ولے باید نتیجہ عکس بردارے رو ببینیم. ولی بعید میدونم چیزے باشہ خداروشڪر حال مادرش هم خوبہ فقط فڪرڪنم پاش شکستہ تو اورژانسہ ولے دوستشو ڪہ من دیدم اون خیلے حالش بد بود. بردنش آے سے یو لحظہ اے دلم براے دوستش سوخت. خدارا شڪر ڪردم ڪہ سیدعلے یا فاطمہ ڪارشان بہ آنجا نڪشید.خدا ڪمڪش ڪند و او هم حالش بہتر شود. مادر هم از راه میرسد . چند دقیقہ بعد سعید هم میاید و من باید تہ توے ماجرا را از فاطمہ بپرسم. از اورژانس اطفال خارج میشویم و پیش فاطمہ میروم. سعید هم بہ دنبالم می آید. آنجا ڪہ میرسم با دیدن شخص روبہ رویم تمام دنیا روے سرم آوار میشود. امیر... اینجا چہ میڪند ؟ ✍🏻 ↩️ .... ☕️🍃☕️🍃☕️🍃 ╭─┅═♥️═┅╮ http://eitaa.com/cognizable_wan ╰─┅═♥️═┅╯