🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#نامه #نخ #سوزن #صلوات
🌷یکبار سربازی نزد من آمد و گفت: حاجی لباسم پاره شده و لباس دیگری ندارم که بپوشم. رفتم و بین هدایایی که بچههای دبستانی برای رزمندگان فرستاده بودند را گشتم.... در میان نامهها یک سوزن و مقداری نخ پیدا کردم که همراه با یک یاداشت بود؛ نامه را دختر بچهای هشت_نه ساله فرستاده بود؛ با خط خودش نوشته بود:
🌷:"رزمنده عزیز، من ارادت خاصی به رزمندگان دارم؛ امیدوارم دشمن را شکست بدهی؛ برایت سوزن نخ فرستادم تا اگر لباست پاره شد آن را بدوزی و یک صلوات بفرستی." گریهام گرفت و سوزن و نخ را به آن سرباز دادم؛ او هم لباسش را دوخت و صلواتی فرستاد و به طرف سنگرش به راه افتاد.
#راوى: سيد حسين عليخوانى (يكى از همان پيرمردهاى باصفاى ايستگاه صلواتى)
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan