دنبال بهانه واسه دست کشیدن از کارت نباش!
دنبال دلیل باش واسه ادامه دادن بهش
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
*⚠️چرا سگ نجس العین(ناپاک) است؟؟⚠️*
🔴در روده سگ
*کِرم* کوچکی به طول چهار میلی متر به نام
*« تینیاایکینوسکوس»* است.
🔻وقتی از سگ مدفوع بیرون می آید،
*تخم های* زیادی از این *کِرم* همراه مدفوع بیرون می آید و به اطراف مقعدسگ می چسبد. سگ به وسیله زبانش آن
*تخم ها* را به قسمتهای دیگر بدنش منتقل نموده و همه جا را آلوده می کند. اگر یکی از این
*تخم ها* به معده انسان وارد شود، مرض های گوناگونی تولید می کند که احیاناً منجر به مرگ می شود.
همچنین این آلودگی از طریق *عرق سگ* و تماس با آن قابل انتقال است..این یکی از حکمت هایی است که اسلام سگ را *نجس العین* دانسته تا بدین وسیله مضرّات آن را از انسان دفع کند اما ممکن است، حکمت_ها و علتهای دیگری از نظر بهداشتی و زیست_شناسی و پزشکی وجود داشته باشد که هنوز از آن آگاهی نداریم.
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیگارهای الکترونیکی به ظاهر برای ترک سیگار اما بسیار اعتیاد آور و توهمزا!
http://eitaa.com/cognizable_wan
مثبت بودن،
به این معنی نیست که
همیشه خوشحال باشی
مثبت بودن یعنی حتی تو روزهای سخت
ایمان داشته باشی که روزهای خوب در راهند.
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر یاد نگیریم تا چگونه ارباب پول شویم، باید تا آخر عمر به دنبال آن بدویم!
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸شما نه برنده به دنيا اومدين و نه بازنده، شما با قدرت انتخاب به دنيا اومدين...
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻خواص عرق بیدمشک
🔹مقوی قلب و اعصاب و معده
🔹آرام بخش، خونساز قوی، ملین
🔹ضد اضطراب وافسردگی
🔹مفید جهت سردردهای ناشی
🔹از بیماری های معده
🔹رفع تپش قلب
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔹پیاز شیرین : مناسب سرخ کردن ( پیاز حلقهای، گراتن و سبزیجات پخته )
🔹پیاز قرمز : مناسب خام خوردن ( سالادها، ساندویچها، ترشی مخلوط )
🔹پیاز سفید : تردترین و تندترین نوع مناسب برای سالسا، چاتنی و پیاز داغ
🔹پیاز زرد : مناسب پخت پز ( کبابها، شامی، سسها، خورشها و سوپها )
🔹شلوت : ملایمترین مناسب برای ترکیب با ماست و یا به تنهایی برای ترشی
شناخت مواد غذائی باعث میشه طعم و مزه، بو و رنگ بهتری به غذاها ما بدهد.👌🏻
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عنایت امام رضا به میهمانش
http://eitaa.com/cognizable_wan
21.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ارزش دختر تا پیری
http://eitaa.com/cognizable_wan
من آقای گاو هستم!
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه کار می کردم و چند سالی بود که مدیر شده بودم. چند دقیقه مانده به زنگ تفریح، مردی با ظاهری آراسته وارد دفتر مدرسه شد و گفت: با خانم... دبیر کلاس دوم کار دارم و میخواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال کنم.
از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت: من گاو هستم! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو آمده. ایشان متوجه می شوند چه کسی آمده. تعجب کردم و موضوع را به خانم دبیر گفتم.
یکه خورد و گفت: ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمیفهمم! از او خواستم پیش پدر این دانش آموز برود. با اکراه پذیرفت. مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: من گاو هستم!
معلم پاسخ داد خواهش میکنم، ولی ...
مرد ادامه داد شما بنده را به خوبی می شناسید. من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر۱۳ ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید... دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: آخه، میدونید ...
بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق میدهم. ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان میگذاشتید. قطعاً من هم میتوانستم اندکی به شما کمک کنم. خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم گفتگو کردند.
آن آقا، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد و رفت. وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم روی آن نوشته شده بود: دکتر فلانی عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه ...
تحلیل و تجویز راهبردی:
خشونت آن گونه كه ما فکر می کنیم فقط محدود به خشونت فيزيكي و بدني نيست. عموما ما درگيري هاي فيزيكي یا تعرض جنسی را خشونت می دانیم. ولی واقعیت آنست که دامنة خشونت حوزه های گسترده تري دارد از جمله خشونت زبانی.
وقتی توهین می کنیم، قومی را مسخره می کنیم. صاحبان یک عقیده را تحقیر می کنیم. وقتی تهمت یا برچسب می زنیم یا تهدید می کنیم همه این ها خشونت است؛ منتها خشونت زبانی. بدون خون و خونریزی است. خشونت زبانی از درون می کُشد. تا حالا هیچ کس را دیده اید که به دلیل اینکه مسخره شده و یا فحش خورده باشد به اورژانس مراجعه کند؟ یا به پلیس شکایت کند؟ قربانیان خشونت زبانی، اثری از جای زخم بر بدنشان یا مدرک دیگری ندارند.
خشونت ابتدا در ذهن شكل مي گيرد بعد خود را در زبان نشان می دهد و سپس زمینه ساز خشونت فیزیکی می شود. وقتی رهبر یک گروه سیاسی در جامعه، افراد طرف مقابل را احمق، مغرض و فاسد معرفی می کند، ما به عنوان طرفداران او آمادگی لازم را پیدا می کنیم که در زمان مناسب با ماشین از روی او رد شویم. چرا؟ چون دیگر او را شایسته زندگی نمی دانیم! وقتی در یک ورزشگاه صد هزار نفری، طرفداران تیم مقابل را با ده ها فحش آبدار و ناموسی می نوازیم، زمینه را برای زد و خورد بعد از بازی فراهم می کنیم. وقتی ما جریان رقیب را فریب خورده و عامل دست دشمن معرفی می کنیم، آنگاه حذف سیاسی و فیزیکی رقیب مشروعیت پیدا می کند.
وقتی دختر همسایه را داف خطاب می کنم، راننده کناری را یابو، مشتری را گاو، دانش آموزم را خنگ و فرد قانون مدار را اُسکُل، همه این ها خشونت های زبانی یعنی آمادگی برای خشونت رفتاری در آینده؛ از تعرض جنسی بگیرید تا صدمه فیزیکی.
چه باید کرد؟
اولین کار این است که مهارت گفتگو را بیاموزیم. فقدان مهارتهای گفتوگو باعث می شود افراد نتوانند آنچه که مدنظر دارند را بهزبان روشن بیان کنند و ایده و احساس خود را در یک کلام خشن و تند تخلیه می کنند. تمرین گفتگو تمرین تخلیه ذهن و قلب به شیوه ای غیرخشونت آمیز است.
دومین کار این است که به خودمان بارها و بارها یادآوری کنیم کشتن آدم ها فقط به فرو کردن چاقو در سینه آنان نیست. دختر یا پسر، زن یا مردی که شخصیت اش تخریب شده، شرافت اش لکه دار شده، عزت نفس اش لگدمال شده دیگر زندگی نرمال نخواهد داشت. به خودم یادآوری کنم که جریان رقیب من، طرفداران تیم مقابل، صاحبان دین و مذهب و اندیشه متفاوت از من، نه بی شعور هستند نه فاسد نه احمق نه هوس باز نه فریب خورده نه ... آن ها فقط انسان هستند درست و دقیقا مانند من! آنگاه یاد خواهم گرفت کلمه گاو را فقط و فقط برای خود گاو بکار بگیرم نه کمتر و نه بیشتر.
🔘🟢🔘🔘🔘🟢🟢🟢🔘🔘🔘
چقدر این جمله تکان دهنده است که
ناپلئون بناپارت میفرماید،
تصور کن...
اگـــر قرار بود
هرکس به اندازه دانش خود
حرف بزند
چه سکوتـــے بر دنیا حکمفرمـا مےشد ....
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای تا اخر دولت روحانی
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مختان با دیدن این کلیپ سوت میکشه
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #یازدهم
_فقط سه روز بعد استاندار عوض شد! این یعنی ما با همین احمقهای وحشی می تونیم حکومت بشار اسد رو به زانو دربیاریم!
او میگفت و من تازه میفهمیدم تمام شب هایی که خانه نوعروسانه ام را با دنیایی از سلیقه برای عید مهیا میکردم..
و او فقط در شبکه های العریبه و الجزیره میچرخید، چه خوابی برای نوروزمان میدیده..
#که_دیگراین_جنگ_بود_نه_مبارزه!
ترسیده بودم،.. 😥
از نگاه مرد وّهابی😈 که تشنه به خونم بود،..
از بوی دود،..
از فریاد اعتراض مردم...
و شهری که دیگر شبیه جهنم شده بود..
و مقابل چشمانش به التماس افتادم
_بیا برگردیم 🔥سعد!🔥😥من میترسم!😢
در گرمای هوا و در برابر اشک مظلومانه ام صورتش از عرق پُر شده..
و نمیخواست به رخم بکشد #باپای_خودم به این معرکه آمدم..
که با درماندگی نگاهم کرد..
و شاید اگر آن تماس برقرار نمیشد به هوای عشقش هم که شده برمیگشت، اما نشد!
از پشت تلفن #نسخه_جدیدی برایش پیچیدند که چمدان را از روی زمین بلند کرد..
و دیگر گریه هایم فراموشش شد..که به سمت خیابان به راه افتاد. قدمهایم را دنبالش می کشیدم..
و هنوز سوالم بی پاسخ مانده بود که معصومانه پرسیدم
_چرا نمیریم خونه خودتون؟
به سمتم چرخید و در شلوغی شهر عربده کشید تا #دروغش را بهتر بشنوم
_خونواده من حلب زندگی میکنن! من بهت دروغ گفتم چون باید می اومدیم درعا!😡🗣
باورم نمیشد مردی که عاشقش بودم فریبم دهد😧 و او نمیفهمید چه بلایی سر دلم آورده که برایم خط و نشان کشید
_امشب میریم مسجد العُمَری میمونیم تا صبح!
دیگر در نگاهش ردّی از محبت نمیدیدم که قلبم یخ زد و لحنم هم...
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #دوازده
قلبم یخ زد و لحنم هم مثل دلم لرزید
_من میخوام برگردم!😥😢
چند قدم بینمان فاصله نبود.. و همین فاصله را به سمتم دوید تا با تمام قدرت به صورتم سیلی بزند😡👋
که تعادلم به هم خورد، با پهلو به زمین
افتادم و ظاهراً سیلی زمین محکمتر بود که لبم از تیزی
دندانم پاره شد.
طعم گرم خون را در دهانم حس میکردم😣
و سردی نگاه سعد سختتر بود که از هر دو چشم پشیمانم اشک فواره زد.😭😭
صدای تیراندازی را میشنیدم،..
در خیابان اصلی آتش از ساختمانی شعله میکشید و از پشت شیشه گریه میدیدم جمعیت به داخل کوچه میدوند..
و مثل کودکی از ترس به زمین چسبیده بودم...
🔥سعد🔥 دستم را کشید تا بلندم کند و هنوز از زمین جدا نشده،..
شانه ام آتش گرفت و با صورت به زمین خوردم.😨😱
حجم خون از بدنم روی زمین میرفت..
👈و گلوله طوری شانه ام را شکافته بود که از شدت درد ضجه میزدم...😩😭
هیاهوی مردم در گوشم میکوبید،.
در تنگنایی از درد به خودم میپیچیدم و تنها نگاه نگران سعد را میدیدم و دیگر نمیشنیدم چه می گوید...
بازوی دیگرم را گرفته و میخواست در میان جمعیتی که به هر سو میدویدند جنازه ام را از زمین بلند کند..
و دیگر نفسی برای ناله نمانده بود که روی دستش از حال رفتم.
از شدت ضعف و ترس و خونریزی باحالت تهوع به هوش آمدم..
و هنوز چشمانم را باز نکرده، زخم شانهام از درد نعره کشید..
کنار دیواری سیاه و سنگی روی فرشی قرمز و قدیمی افتاده بودم،..
زخم شانهام پانسمان شده به دستم سِرُم وصل بود...
بدنم سُست و سنگین...
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سیزده
بدنم سُست و سنگین به زمین چسبیده و نگاه بی حالم تنها سقف بلند بالای سرم را میدید..
که گرمای انگشتانش را روی گونهام حس کردم و
لحن گرمترش را شنیدم
_نازنین!
درد از روی شانه تا گردنم میکشید،😣 به سختی سرم را چرخاندم..
و دیدم کنارم روی زمین کز کرده است.
به فاصله چند متر دورمان پرده ای کشیده شده و در این خلوت فقط من و او بودیم...
صدای مردانی را از پشت پرده میشنیدم و نمیفهمیدم کجا هستم که با نگاهم مات چشمان سعد شدم..
و پس از سیلی سنگینش باور نمیکردم حالا به حالم گریه کند...
ردّ خونم روی پیراهن سفیدش مانده و سفیدی چشمانش هم از گریه به سرخی میزد...
میدید رنگم چطور پریده و با یک دست دلش آرام نمیشد..
که با هر دو دستش صورتم را نوازش میکرد و زیر لب میگفت
_منو ببخش نازنین! من نباید تو رو با خودم میکشوندم اینجا!
او با همان لهجه عربی به نرمی فارسی صحبت میکرد و قیل و قال
مردانی که پشت پرده به عربی فریاد میزدند، سرم را پُر کرده بود..
که با نفسهایی بریده پرسیدم
_اینجا کجاس؟😣
با آستینش اشکش را پاک کرد و انگار خجالت میکشید پاسخم را بدهد..
که نگاهش مقابل چشمانم زانو زد و زیر
لب زمزمه کرد
_مجبور شدم بیارمت اینجا
صدای تکبیر امام جماعت را شنیدم..
و فهمیدم آخر کار خودش را کرده و مرا به🔥 مسجد عُمری🔥 آورده است..
و باورم نمیشد حتی به جراحتم رحمی نکرده باشد..
که قلب نگاهم شکست و او عاشقانه التماسم کرد
_نازنین باور کن نمیتونستم ببرمت بیمارستان، ممکن بود شناسایی بشی و دستگیرت کنن!
سپس با یک دست...
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهارده
سپس با یک دست پرده اشک را از نگاهش کنار زد تا صورتم را بهتر ببیند..
و با مهربانی دلداری ام داد
_اینجام دست کمی از بیمارستان نداره! برا اینکه مجروحین رو نبرن بیمارستان، این قسمت مسجد رو بیمارستان کردن، دکتر و همه امکاناتی هم اوردن!
و نمیفهمید با هر کلمه حالم را بدتر میکند که لبخندی نمکین نشانم داد..
و مثل روزهای خوشیمان شیطنت کرد بلکه دلم را به دست آورد
_تو که میدونی من تو عمرم یه رکعت نماز #نخوندم! ولی این مسجد فرق میکنه، این مسجد نقطه شروع مبارزه مردم سوریه بوده و الان #نماد مخالفت با بشار اسد شده!
و او #بادروغ مرا به این جهنم کشانده بود که به جای خنده، چشمانم را از درد در هم کشیدم..
و مظلومانه ناله زدم
_تو که میدونستی اینجا چه خبره، چرا اومدی؟
با همه عاشقی از پرسش بی پاسخم کلافه شد..
که گرمای دستانش را از صورتم پس گرفت و با حالتی حق به جانب بهانه آورد
_هسته اولیه انقلاب تو #درعا تشکیل شده، باید خودمون رو میرسوندیم اینجا!
و من از اخبار بیخبر نبودم و میدیدم درعا با آمادگی کامل به سمت #جنگ میرود که با همه خونریزی و حال خرابم، با صدایی که به سختی شنیده میشد، بازخواستش کردم
_این چند ماه همه شهرهای سوریه تظاهرات بود! چرا بین اینهمه شهر، منو کشوندی وسط میدون جنگ درعا؟😣😒
حالت تهوع طوری به سینهام چنگ انداخت که حرفم نیمه ماند..
و او رنگ مرگ را در صورتم میدید که از جا پرید و اگر او نبود از ترس تنهایی جان میدادم..
که به التماس افتادم
_کجا میری 🔥سعد؟
کاسه صبرم از تحمل اینهمه وحشت در نصفه روز تَرک خورده و بی اختیار..
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پانزده
و بیاختیار اشک از چشمانم چکید😢 و همین گریه بیشتر آتشش میزد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت
_میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری!
و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگی ام فرار کرد...
تازه عروسی که #گلوله خورده 😢و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در #غربتِ مسجدی رها شده،مبارزه ای که نمیدانستم کجای آن هستم...
و قدرتی که پرده را کنار زد..😈و بیاجازه داخل شد...
از دیدن صورت سیاهش در این بیکسی قلبم از جا کنده شد..
و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این #رافضی را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد،..
با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید
_برای کی جاسوسی میکنی ایرانی؟👿
دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندان هایم زیر انگشتان درشتش خرد میشد.. 😰
و با چشمان وحشتزده ام دیدم خنجرش را به سمت صورتم میآورد..
که
نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلی ام را صدا میزند.. 😱
_زینب!
احساس میکردم فرشته مرگ به سراغم
آمده که در این غربت کده کسی نام مرا نمیدانست و نمیدانستم فرشته نجاتم سر رسیده..😱😰
که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد
_زینب!
قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این قتلگاه تنها نگاهمان میکرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند..
و مچ این قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد...
دستان وحشیاش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود...
ادامه دارد....
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
🙅♀هر وقت جر و بحث و یا دعوا کردید و آن دعوا تمام شد، همان جا و برای همیشه تمامش کنید.
❣👈 هیچ وقت مطلبی که مربوط به ماهها پیش است را دوباره پیش نکشید. این رفتار علاوه بر این که باعث ناراحتی فوقالعاده همسرتان میشود، به او این حس را القا میکند که شما همیشه از حرفهایشان سوءاستفاده میکنید.
❣👈 اگر همسرتان کاری انجام میدهد که باعث عصبانیت شما میشود، با او درباره این رفتارش صحبت کنید.
❣👈 به زبان دیگر، هر کاری که میخواهید، بعد از هر دعوا و ناراحتی انجام دهید، هیچ وقت پای گذشتهها را به میان نکشیده و آن را یادآوری نکنید....!
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🌹🌹🌹
❣اگر نمیتوانید دیگران را ببخشید هنوز از اصل جاودان حیات و مقام خود بیخبر هستید
🌸و این چنین روایت شده که دو رفیق در دل کویری راه میرفتند. در میانه سفر ، بر سر موضوعی جدالی میانشان درگرفت و یکی از آن دو سیلی محکمی بر صورت دیگری زد. رفیقی که سیلی خورده بود بیهیچ حرفی بر روی ریگهای روان نوشت:" امروز بهترین دوستم سیلی محکمی به من زد "
🌸آن دو به راهشان ادامه دادند. رفیقی که سیلی خورده بود در باتلاقی گرفتار شد که دوست دیگر به کمکش آمد و نجاتش داد . سپس روی تخته سنگی نوشت: "امروز بهترین دوستم مرا از مرگ نجات داد"
🌸رفیق سیلی خورده به دوستش گفت: " وقتی کسی ما را میآزارد باید آن را بر روی ریگهای روان بنویسیم تا بادهای فراموشی بتوانند آن را با خود ببرند و از یادمان دور بسازند ، اما وقتی کسی کار نیکی برایمان انجام میدهد باید آنرا بر روی تخته سنگی حک کنیم که حتی با باد هم به دست فراموشی سپرده نشود و از یادمان نرود."
❣بیاموزیم دلخوریها را بر روی ریگ روان بنویسیم و نیکیها را بر سنگ حک کنیم.
🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔥 نمی توانم #نگاهم را کنترل کنم!
✍یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به #نامحرم نگاه نکنم...بگو چاره چیست؟
❇️ آن مرد عالم کوزه ای پر از #شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را #کتک بزند! جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
عالم از او پرسید: چند #دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم #کتک بخورم وخار و خفیف بشوم...
❇️ عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه #خدا را #ناظر برکارهایش می بیند... و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد...
👈آیا انسان نمی داند که خدا او را می بیند!! (سوره علق)
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 این متن را تا آخر بخوانید.
🔹نکته ای از گنبد حرم امام رضا علیه السلام که همه نمی دانند
🔹 خیلی ها فکر می کنند که کتیبه ای که دور گنبد حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نگاشته شده است و همچنین چهار کتیبه پایین گنبد حضرت رضا علیه السلام سوره هایی از قرآن کریم است ولی سخت در اشتباهند.
🔹متن دور گنبد شرح سفر شاه عباس صفوی به مشهد است که با پای پیاده به حرم امام رضا علیه السلام مشرف شد که به عربی نوشته شده است:
بسم الله الرّحمَن الرحيم مِن عطائم توفيقاتِ الله سبحاَنُه أن وفّقَ السلطان الاعظمَ مولي ملوكِ العربِ و العجم صاحبَ النسبِ الطاهرِ النَّبوي و الحَسَبِ الباعر العلويِّ، ترابَ اقدامِ خدّامِ هذه العَتَبِة المطَّهرةِ الّلاهوتِية غبارِ نِعال زُوارِ هذه الرَّوضَة المنوَّرةِ الملكوتيةََ، مروَّجَ آثارِ اجدادِهِ المعصومين، السلطانُ ابنُ السلطانِ ابنِ السلطان ، ابوالمظفَّرِ شاه عباسُ الحسيني الموسوي الصفوي بهادُرخان فاستُسعِدَ بالمَجيءِ ماشياً علي قدَمَيهِ من دارالسلطنهِ اصفهانَ إلي زيارةِ هذا الحَرِم الاشرفِ و قد تشرّفَ بتزيين هذا القِبةَ من خالصِ مالهِ في سنةِ ألفٍ و عشًر و تمَّ في سنة ألفٍ و ستَّ عشرةً .
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان از بزرگترین توفیقات خداوند این بود که سلطان اعظم و مولایِ پادشاهان عرب و عجم و دارنده نسب پاک نبوی و افتخار درخشان علوی، خاک پای خادمان این روضه نورانی ملکوتی و رواج دهنده اثار پدران معصومش یعنی سلطان فرزند سلطان شاه عباس موسوی صفوی بهادرخان افتخار یافت که با پای پیاده از پایتخت اصفهان به زیارت این حرم شریف بیاید و از خالص ترین اموالش این گنبد را به طلا اذین کند که در سال 1010 هجری قمری اغاز شد و در 1016 به پایان رسید.
🔹 قضیه متن چهارکتیبه پایین گنبد حضرت رضا علیه السلام هم این است که در سال 1084 هجری قمری و در زمان شاه سلیمان صفوی، به دنبال وقوع زمین لرزه، گنبد حرم امام رضا هم آسیب دید و شماری از خشت های طلایی آن از جا کنده شد. وی دستور داد تا گنبد بازسازی شود و کتیبه ای بر آن افزوده گردد که این رخداد را حکایت نماید. این کتیبه اکنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد دیده می شود.
متن آن این است:
بسم الله الرحمن الرحيم من مَيامِنَ مِنَنِ الله سبحانُهَ الَّذي زيَّنَ السَّماءَ الدّنيا بزينةِ الكواكبِ و رصَّعِ هذهِ القُبابَ العُلي بدُررِ الثَّواقِب الدُراري أنِ استَسَعد السلطانَ الاَعدَلَ الاعَظمَ و الخاقانَ الاضخمَ الاَكرَمَ أشرَفَ ملوكِ الارض حَسَباً و نسبت و أكرمَهُم خلقاً و ادباً مروج مذَهب أجدادِهِ الائمةِ المعصومين مُحيي مراسم آبائِهِ الطيبينَ الطاهرين السلطانُ ابن السلطان شاه سليمان الموسوي الصفوي بهادرخان بتذهيبِ هذهِ القبَّةِ العِدسيَِّةِ الملَكوتيةِ و تزيينها و تَشرَّفَ بتتجديدِها و تحسينِها اذ تطرَّق الانكسارُ و سَقَطَتِ بنيانُها الذَّهبيةِ الَّتي كانت تشرَّقَ كالشَّمس في رابعة النَّهار بسبب حدوثِ الزّلزلةِ العظيمهِ في هذه البَلدَةِ الكريمهِ الطيبهِ بسنَةِ أرَبعَ و ثمانينَ و ألفٍ و كان هذه التَّجديدُ الجديدُ بسنةِ ستَّ و ثمانينَ و ألفٍ.
ترجمه: خداوند سبحان آسمان دنیا را با ستارگان زینت بخشید و گنبد گیتی را با انوار فروزان آن آرایش داد. از منت های خداوند این بود که سلطان اعظم و خاقان اکرم که از نظر حسب و نسب از اشرف پادشاهان روی زمین و از جهت اخلاق و ادب از گرامی ترین آنها می باشد.
او مروج مذهب اجداد طاهرین و زنده کننده ی آثار پدران معصوم خود می باشد، شاه سلیمان صفوی موسوی این گنبد ملکوتی را که در اثر زلزله آسیب دیده بود مرمت کرد، و خرابی های آن را تجدید بنا نمود و اکنون گنبد مطهر مانند آفتاب تابان نورافشانی می کند و این عمل در سال یک هزار و هشتاد انجام یافت.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه روز یه اسب پیر افتاد توی چاه.مردم جمع شدند
و هر کاری کردند تا اون رو بیرون بیارند، نشد.
پس برای اینکه بیشتر زجر نکشه، تصمیم گرفتند
چاه رو با خاک پر کنند تا زودتر بمیره.
اون ها با بیل روی سرش خاک می ریختند.
اسب هم خودش رو تکون می داد، خاک ها رو
زیر پاش می ریخت و کمی خودش رو بالاتر می کشید.
تا اینکه بالاخره چاه پر از خاک شد
و اسب به راحتی بیرون اومد.
عزیزم!
مسائل زندگی نیومدند تا زنده به گورمون کنند.
هر اتفاق واسه اینه که بیشتر صعود کنیم.
پس بخاطر اتفاقات پیاپی زندگی مون گلایه نکنیم.
و فکر کنیم شاید:
اونها هدیه هائی هستند که قدرشون رو خوب نمی دونیم.👌🏻
🍃
🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan