eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
35.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥توصیه آیت‌الله برای سیر و سلوک 🎙مرحوم آیت‌الله ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 آیا که از آنها می کنیم، از پرونده اعمالمان پاک می‌شوند؟ 🎙 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┈┈┈•••༶༓✤༓༶•••┈┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 یک دستورالعمل ساده ولی مهم برای کسانی که در اثر مشکلات به آخر خط رسیدند... 🤲🤲 🎙استاد ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔸 🔹معنی ضرب المثل شمشیر از رو بستن چیست؟ ✍این عبارت کنایه از مبارزه آشکار است نه پنهانی. وقتی می گویند فلانی شمشیر را از رو بسته است. یعنی اهل حیله و فریب نیست که شمشیر پنهان داشته باشد و از پشت خنجر بزند بلکه آشکارا مبارزه می کند. 🔸عیاران و جوانمردان به خاطر این که تشکیلات محرمانه داشتند و به ظاهر کسی آن ها را نمی شناخت. در زمان انجام مأموریت شمشیر را از رو نمی بستند بلکه کمربند چرمی را در زیر لباس به کمرشان می بستند و شمشیر را به حلقه کمربند آویزان می کردند. 🔹طوری که معلوم نشود سلاحی دارند و احیاناً شناخته شوند اما بعد ها که تشکیلات عیاری رونق پیدا کرد، هرگاه که دشمن را ضعیف و ناتوان تشخیص می دادند و مبارزه پنهانی را ضروری نمی دیدند. بدون هیچ ترسی شمشیر را از رو می بستند و دشمن را از پای درمی آوردند. 🔸این عبارت رفته رفته به مرور زمان، به صورت  المثل درآمد و در موارد مبارزات علنی و آشکار و به منظور تحقیر طرف مقابل مورد استفاده قرار گرفت. ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📿🌔 💠علامه طباطبایی(ره): 🔸نوافل نوری دارد که انسان را به انجام واجبات بلکه به ترک محرمات می‌کشاند، لذا از آثار مثبت آن نباید غافل بود و نباید خود را از آن محروم ساخت. 🔸ببینید یک روز که به نماز شب موفق می‌شوید با شبی که موفق نمی شوید چه قدر فرق دارد؟! 🔸ملاحظه نمایید شبی که به نماز شب موفق می‌شوید، چه قدر در انجام کارهای خیر موفق هستید و کار ها در آن روز برای شما روبه راه است ، به خلاف شبی که موفق به نماز شب نشده اید ، که به هر کاری دست می‌زنید و به هر چیز که رو می‌آورید می‌بینید که به بن بست می‌خورد. 📚در محضر علامه طباطبایی ص 381 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
⚖‌ آيا خطاب کردن کسی با واژه "سگ"، بی شعور، گاو و ... جرم محسوب می شود؟ 📌 مطابق ماده ٦٠٨ از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی 🔹توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک جرم است 🔹لذا خطاب کردن افراد با نام حیوانات مانند سگ و یا هر حیوان دیگر نیز از مصادیق بارز توهین محسوب می شود. 🔹 چه اینکه ملاک در تحقق توهین انجام عملی است که موجب تحقیر و سخیف شدن فرد بشود. ♦️─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
⚖ کودک آزاری چیست و چه مجازاتی دارد؟ 🔹هرگونه صدمه و اذیت و آزار و شکنجه جسمی و روحی کودکان و نادیده‌گرفتن‌ عمدی سلامت و بهداشت روانی و جسمی و ممانعت از تحصیل آنان جرم بوده و مرتکبین به سه ماه و یک روز تا شش ماه حبس و جزای‌ نقدی محکوم خواهند شد. 🔹بر اساس ماده 1 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان "کلیه اشخاصی که به سن هجده سال تمام هجری شمسی نرسیده‌ اند، از‌ حمایت‌ های قانونی مذکور در این قانون، بهره‌ مند می‌ شوند." بنابراین کلیه افراد زیر هجده سال شامل این قانون میشوند. 🔹بنا بر ماده 5 این قانون، این جرم از جرائم عمومی بوده نیاز به شاکی خصوصی ندارد و هر فرد می تواند، اقدام به گزارش موضوع نماید. ♦️─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
📚کلبه: 👁‍🗨 ۱۸۰ صفحه کلبه داستان است درباره اینکه چگونه خداوند ما را در تلاطم ناراحتی‌ها و از میان چنگال ناامیدی‌ها و مغلوب فرضیات‌مان پیدا می‌کند. خداوند هیچ‌گاه ما را رها نمی‌کند مگر آن که خودمان بخواهیم. کلبه ماجرای ربوده شدن دختر «مک»،‌ قهرمان داستان است. «مک» پدر این دختر چهار سال پس از این ماجرا به کلبه‌ای که دخترش به گمان زیاد در آن‌جا به قتل رسیده، می‌رود و یک هفته‌ای را آنجا می‌گذراند و با خدای خود راز و نیاز می‌کند.
13.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴😂 و واقعا دمتون گرم چی ساختید 🙃🙃🙃 ببینید و لذت ببرید😍😍😍 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
✍علامه تهرانی (ره) : هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم. 📕 معاد شناسی علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰ امروز پنجشنبه یادی كنيم ازمسافرانی که روزي درکنارمان بودند و اكنون فقط یاد و خاطرشان در دلمان باقی ست با ذكر فاتحه و صلوات "روحشان راشادکنیم 🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸 👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 🌷 (۲ / ۱) ؟! 🌷....خاكريزی را برای دقيقه‌ای استراحت يافته بوديم. هنوز نفس‌نفس می‌زديم كه ديديم سه نفر سعی می‌كنند از ميان رگبار دشمن خودشان را به ما برسانند. شدت رگبار آن‌ها را زمين‌گير كرد. از خاكريز بيرون زدم كه خودم را به آن‌ها برسانم.... وقتی بالای سرشان رسيديم، يكی‌شان له‌له‌زنان گفت: آب .... آب .... بی‌رحم‌ها همه رو كشتن .... همه رو. ما آب نداشتيم. بعيد هم بود كه ته قمقمه بچه‌ها آب پيدا بشود. به كمك روزعلی هر سه نفر را تا پشت خاكريز كشانديم. خاكريز شده بود پناهگاه موقت ما. هرچند كه هر لحظه صدای تيراندازی نزديك‌تر می‌شد، به نظر می‌رسيد تانك‌ها نزديك شده ولی هنوز به جاده نرسيده باشند. از يكی‌شان سئوال كردم: شما از پيش حسين می‌آييد؟ بی‌رمق جواب داد: آره. ما رو فرستاد براش آر‌.پی.جی ببريم، ولی هرچه اومديم، كسی رو پيدا نكرديم. تو راه جسدهای مطهر بچه‌ها را ديديم، ولی از آدم زنده خبری نبود. 🌷حسين علم‌الهدی آن‌ها را روانه خاكريز ما كرده بود تا مقداری مهمات تهيه كنند اما دريغ از يك فشنگ. نفس‌نفس زدن‌شان مرا شرمنده می‌كرد. چند گلوله آر‌.پی.جی را كه هنوز همراه‌مان بود به طرفشان دراز كردم و يكی از آن‌ها آن را قاپيد و بی‌محابا آماده حركت شد. يكی از آن‌ها خاكريز را كه ترك كرد گلوله‌های دشمن او را نشانه رفتند. ....وقتی كه او با همان سرعتی كه می‌دويد به خود پيچيد و در خاك غلتيد هر دو در جا خشكمان زد، معلوم نبود كه تير از كدام سمت به او اصابت كرده، هيچ تانكی هم در اطراف ديده نمی‌شد. وقتی بالای سرش رسيدم، نفس‌های آخر را می‌كشيد. حداقل سه جای بدنش تير خورده بود. آر‌.پی.جی از دستش پرت شده بود و لبه‌ی آن در خاك فرو رفته بود. سرش را كمی بلند كرد و نگاهی با حسرت به آر‌.پی.جی انداخت ولی نتوانست سرش را كنترل كند. سرش را در دست گرفتم. 🌷....چشمش را باز كرد، نگاهی به من انداخت و آهسته گفت: حسين منتظره. قبل از اين كه حرفش را تمام كند، تمام كرد. بدن لخت و آرام گرفته‌اش روی دستم ماند. سرش را آهسته بر زمين گذاشتم و بلند شدم. روزعلی پشت سرم ايستاده بود. با بغض گفت: اين دم آخری عجب نگاهی به آر‌.پی.جی می‌كرد. صدای تيراندازی هر لحظه شديدتر می‌شد. روزعلی گفت: بچه‌ها منتظرن. بريم. آر‌.پی.جی را تميز كردم. گفتم: تو برو، روزعلی! من بايد اين آر‌.پی.جی رو به حسين برسونم. رفتم بالای سر جسد تا صورتش را با اوركت پاره پاره‌اش بپوشانم. چهره‌ی آشنايش دوباره مرا به فكر فرو برد: خدايا، من او را كجا ديده‌ام؟ با سرعت شروع كردم به كاويدن جيب‌های اوركتش. چيزی بيشتر از اسماعيل نداشت. با نااميدی داشتم بلند می‌شدم كه چشمم به جيب پاره‌ی ديگرش افتاد. وقتی دست در آن بردم، حس كردم همان چيزی است كه دنبالش می‌گشتم. پيش از این‌که.... .... ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan