eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
☃️☃️☃️☃️☃️ ✳️ دعا چیست؟ دعا مشارکت با خداست! وقتی ما در جلسه مشارکت می کنیم از دیگران درخواستی نداریم . دعا زبان درونی است. زبان درونی لازمه تفکر است. بنابراین به وسیله دعا ٬ فکر می کنیم. دعا آرامبخش است. زیرا دعا همچون مشارکت خروج اشغال های ذهنی از روح است. دعا حجامت روح است. ما به وسیله دعا تفکرات دردناک خود را بیرون میریزیم. و در عوض به آرامش میرسیم ...! 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🕊 ✨هرگز فکر نکنید باید سال ها قبل شروع میکردید این فکر باورهایتان را خراب می کند.. در عوض بگویید... می خواهم همین الان شروع کنم وبهترین سالهای زندگی ام را خلق کنم 💟 http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩 اجاقش کور است ! 🔹️در سال های بسیار دور برای روشن کردن آتش، کبریت یا وسیله ای دیگر در اختیار نبود به همین منظور در یک مکان، آتشی همواره روشن بود تا مردم بتوانند از آن آتش برداشته و اجاق خانه های خود را روشن کنند. وظیفه آوردن آتش از آتشکده بر عهده فرزندان خانواده بود به همین دلیل خانواده ای که فرزند نداشت اجاقش خاموش یا به عبارتی کور بود. 🔻 ریشه ضرب المثل ایرانی “فلانی اجاقش کور است” از همین است، به همین دلیل یکی از آرزوهای شیرین برای هر خانواده این جمله بود : " اجاقت سبز باد " http://eitaa.com/cognizable_wan
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خطر سوت کشیدن مغز بعد دیدن این ویدیو ❗ 🪐 آیا در این هستی بی انتها غیر از زمین ؛ سیاره های دیگری هم میزبان حیات هوشمند هستند ؟ ♨️ 👇👇👇 🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این فیلم روتو یکی از گروها دیدم. خیلی لذت بردم . دلم نیومد تنها کیف کنم ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✴️ @cognizable_wan
شد دل عالم پریشان و حزین در عزایت ای امام پنجمین ای شهید زهر کینه السلام چشمه نور مدینه السلام شهادت پنجمین ستاره عالم تاب، امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
🌿🌺﷽🌿🌺 چقدر خدا داری؟ ✅مرد و زنی نزد بزرگی آمدند و از او خواستند برای بدرفتاری فرزندانشان توجیهی بیاورد. 🍃مرد گفت: “من همیشه سعی کرده‌ام در زندگی به خداوند معتقد باشم. همسرم هم همین طور، اما چهار فرزندم نسبت به رعایت مسایل اخلاقی بی‌اعتنا هستند و آبروی ما را در دهکده برده‌اند. چرا با وجودی که هم من و هم همسرم به خدا ایمان داریم، دچار این مشکل شده‌ایم؟” 🌻آن بزرگ به آن‌ها گفت: “ساختمان خانه خود را برایم تشریح کنید.” ✨مرد با تعجب جواب داد: “این چه ربطی به موضوع دارد؟ حیاط بزرگ است و دیوارهای کوتاهی دارد. یک ساختمان بزرگ وسط آن قرار گرفته که داخل آن اتاق‌های بزرگ با پنجره‌های بزرگ، اثاثیه درون ساختمان هم بسیار کامل است. در گوشه حیاط هم انبار بزرگی داریم، آن سوی حیاط هم آشپزخانه و حمام و توالت قرار گرفته است.” 🍃بزرگ پرسید : “درون این خانه بزرگ چه قدر خدا دارید؟” زن با تعجب پرسید :”منظورتان چیست! مگر می‌توان درون خانه خدا داشت؟” گفت: “بله ! فقط اعتقاد داشتن کافی نیست! باید خدا را در کل زندگی پخش کرد و در هر بخش از زندگی و فکر و کارمان سهم خدا را هم در نظر بگیریم. 🍃 برایم بگویید در هر اتاق چه قدر جا برای کارهای خدایی کنار گذاشته‌اید؟ 🍃 آیا تا به حال در آن منزل برای فقیران مراسمی برگزار کرده‌اید؟ 🍃 آیا از آن آشپزخانه برای پختن غذا برای در راه مانده‌ها و تهی‌دستان استفاده‌ای شده‌است؟ 🍃 آیا پرده‌ای که به پنجره‌ها آویخته‌اید نقشی خدایی بر آن‌ها وجود دارد؟ 🌻 بروید و ببینید چه قدر در زندگی خودتان خدا را پخش کرده‌اید و رد پای خدا را در کجاهای منزلتان می‌توانید پیدا کنید. 🌻 اگر چهار فرزند شما به بی‌راهه کشانده شده‌اند، این نشان آن است که در آن منزل، حضور خدا را کم دارید. اعتقادی را که مدعی آن هستید به صورت عملی در زندگی‌تان پخش کنید، خواهید دید که نه تنها فرزندان‌تان بلکه بسیاری از جوانان و پیروان اطراف شما هم به راه راست کشانده خواهند شد.” 🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌾🌺🌺 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
❗️ 🍃آیت الله بهجت قدس سره: چنان چه در اتاقی در بسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی پشت در ایستاده و سخنان ما را ، علیه یا لَه خود می شنود و ضبط می نماید و به موقع علیه ما به اجرا می گذارد ، چقدر حال ما فرق می کند و مواظب سخنان خود می شویم!؟ با اینکه آنها را نمی بینیم ، ولی علم داریم و می دانیم که پشت در هستند ، پس چرا حال ما نسبت به امام زمان (عج) چنین نیست در انجام آنچه بر لَه یا علیه اوست!؟ و با اهل سنت که چنین اعتقادی را ندارند ، فرق نداریم!؟ 📗جناب عشق ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹 کشاورز مخلصی بود که اسب پیری داشت و از آن در کشت و کار مزرعه خود استفاده میکرد. یک روز اسبِ کشاورز به سمت تپه‌ها فرار کرد. همسایه‌ها در خانه او جمع شدند و به خاطر بد شانسیش به همدردی با او پرداختند. کشاورز به آنها گفت: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدم بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند. یک هفته بعد، اسب کشاورز با یک گله اسب وحشی از آن سوی تپه‌ها بازگشت. این بار مردم دهکده به او بابت خوش شانسیش تبریک گفتند. کشاورز گفت: شاید این خوش شانسی بوده و شاید بدشانسی، فقط خدا میداند. فردای آن روز وقتی پسر کشاورز در حال رام کردن اسب‌های وحشی بود از پشت یکی از اسب‌ها به زمین افتاد و پایش شکست. این بار وقتی همسایه‌ها برای عیادت پسر کشاورز آمدند، به او گفتند: چه آدم بد شانسی هستی. کشاورز باز هم جواب داد: شاید این بدشانسی و به خاطر اعمال بدمان بوده و شاید هم خیری در آن نهفته است، فقط خدا میداند. چند روز بعد سربازان ارتش به دهکده آمدند و همه جوانان را برای خدمت در جنگ با خود بردند، به جز پسر کشاورز که پایش شکسته بود. این بار مردم با خود گفتند: کشاورز راست میگوید، ما هم نمیدانیم شاید اینها خوش شانسی و خیری در آن نهفته است و شاید هم بدشانسی است؛ فقط خدا میداند. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍ اصل و فرع اعمالت را بشناس ✍روزی کشتی بزرگی در نزدیکی جزیره‌ای به صخره‌ای اصابت کرد و غرق شد. ✨مسافران کشتی مدت یک ماه مجبور شدند در آن جزیره زندگی کنند تا یک کشتی گذری آنان را دید و نجاتشان داد‌. ✨در آن جزیره، آنان میوه‌های سرخ‌رنگی را می‌خوردند که هسته‌های بزرگی داشت. ✨زمان سوارشدن به کشتی، برخی از آن‌ها قدری از میوه‌ها را همراه خود به کشتی بردند و چون به وطن رسیدند، متوجه شدند هستۀ آن میوه‌ها بسیار خوردنی‌تر از خود میوه‌ها بود و در اصل میوۀ اصلی، هسته‌ بود که آن را دور می‌ریختند. ✨گاهی ما هم در اعمال صالح خود، اصل آن را تباه می‌سازیم و از دنیا آنچه را که باید برداریم، می‌گذاریم و آنچه را که باید بگذاریم، برمی‌داریم. ‌‌‌‌ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
💫عصر یکی از روزها ابراهیم از سرکار به خانه می آمد . وقتی وارد کوچه شد نگاهش به پسر همسایه افتاد . پسر با دخترجوانی مشغول صحبت بود . پسر ، تا ابراهیم را دید بلافاصله از دختر خداحاقظی کرد و رفت . می خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفتد . چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد . دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت و ابراهیم در مقابل پسر قرار گرفت . ابراهیم با لبخند همیشگی با پسرترسیده دست داد و گفت : ببین در کوچه و محله ی ما این چیزها سابقه نداشته ، من تو و خانواده ات را کامل میشناسم ، تو اکه واقعا این دختر رو می خواهی من با پدرت صحبت می کنم که ... جوان پرید وسط حرف ابراهیم و گفت: توروخدا به بابام چیزی نگو ، من اشتباه کردم ، غلط کردم و ... ابراهیم گفت : نه منظورم رو نفهمیدی، ببین پدرت خونه بزرگی داره و تو هم که تو مغازه او مشغول کار هستی ، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می کنم . ان شاءالله بتونی با این دختر ازدواج کنی ، دیگه چی میخوای؟ جوان با سرپایین و خیلی خجالت زده گفت : بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه . ابراهیم جواب داد : پدرت با من ، حاجی رو میشناسم . آدم منطقی و خوبیه . جوان هم گفت : نمی دونم چی بگم . هرچی شما بگی . بعد هم خداحافظی کرد و رفت . شب بعد از نماز ، ابراهیم در مسجد با پدر آن جوان شروع به صحبت کرد . اول از ازدواج گفت و اینکه اگر کسی شرایط ازدواج داشته باشدو همسرمناسبی پیداکند باید ازدواج کند . در غیراینصورت اگر به حرام بیفتد باید پیش خدا جوابگو باشد . ابراهیم ادامه داد : حاجی اگه پسرت بخواد خودش حفظ کنه و تو گناه نیفته ، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟ حجی ک از شنیدن ازدواج پسرش اخم هایش در هم بود گفت : نه ! فردا نیز مادر ابراهیم با مادر جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد ... بعد یک ماه آخر کوچه چراغانی بود و لبخند رضایت بر لبان ابراهیم . پ ن ؛ این ازدواج هنوز هم باپرجاست ! ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍ یکی از علما نقل می‌کند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت. 🔹صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام می‌نمود. 🔸 گفت: من هر وقت بیمار می‌شوم دعای این پیرمرد مرا شفا می‌دهد. 🔹 نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد مریض می‌شود چه می‌گویی که خدا شفایش می‌دهد؟» 🔸 پیرمرد گفت: «در دل شب، در ، دو رکعت نماز می‌خوانم و دست به دعا برمی‌دارم و می‌گویم خدایا تو هستی و این مرد واسطه‌ی رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را ده و از دورش کن؛ چون با مرگ او، من و خانواده‌ام به دردسر می‌افتیم؛ پس از فضل و این دردسر را بر ما راضی نشو.» انسان اگر واسطه‌ی رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این ، تأثیر دارد. حال این واسط رزق شدن به وسیله‌ی اشتغال یا دادن مرتب و منظم بر ناتوانی باشد. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan