🟩باز هم خطش
🔹️این مثل را به طعنه در مواردی به کار میبرند که از نظر گویندهی مثل، شخصی هیچ نکته خوشایندی نداشته باشد.
🔸️در امثال و حکم دهخدا اینگونه نوشته که میرزا محمد خان سپهسالار (به نظر همان میرزا محمد خان قاجار دولو معروف به کشیکچیباشی که بعدها سپهسالار، وزیر جنگ و صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار بود) گذشته از اینکه از فضائل علمی بهرهای نداشت خطش نیز به غایت بد بود تا حدی که جز یکی دو تن از منشیان خاص او شخص دیگری نمیتوانست خطش را بخواند.
بامداد عیدی که مردم در مجلس خان بودند پسر یغما به خاطر سوء معاملهای که با خان داشت، برخاست و به آواز بلند اجازه خواست تا خواب شب گذشته را به عرض برساند. محمد رضا خان اجازه داد. پسر یغما گفت دیشب پدرم را به خواب دیدم و از تنگدستی خود برای وی گفتم. پدرم گفت: امروز که خان به قدرت رسیده دیگر شکایت از تنگدستی در حضور او بیجاست. مدیحه بساز و در حضور ایشان از صفات بارز و فضائل خان بگو و همین برای تو کافیست.
به پدرم گفتم فضائل خان بیشمار است کدام یک را مدح گویم.
پدرم مدتی به فکر فرو رفت و سپس سر برداشت و گفت:
ای پسر، "باز هم خطش".
#طعنه #کنایه
#ضرب_المثل
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
📚 خیلی زیباست
مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید .دخترکوچکش از او پرسید چه فایده ای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن رابفهمی؟
پدر گفت سبدی بگیر واز آب دریا پرکن وبرایم بیاور..
دختر گفت : غیر ممکن است که آب درسبد باقی بماند.
پدر گفت امتحان کن..دخترم.
دختر سبدی که درآن زغال میگذاشتند گرفت ورفت بطرف دریا وامتحان کرد سبد را زیرآب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند. پس به پدرش گفت که هیچ فایده ای ندارد .
پدرش گفت دوباره امتحان کن. دخترکم .
دختر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب رابرای پدر بیاورد .برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است...
پس پدر به. او گفت سبد قبلا چطور بود؟
اینجا بود که دخترک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیمانده های زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.
پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.
پس دنیاوکارهای آن قلبت را از کثافتها پرمیکند،
خواندن قرآن همچون دریا سینه ات راپاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...
خواندن قرآن یکی از شیوه های قوی پاکسازی احساس منفی ودرونیه با خواندن قران پاکی آن به زندگی ما برکت ، نعمت ، سلامتی و آرامش فراوان میدهد..
🍃
🌺🍃
#حکایت #پند #داستان
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفش های جیر را با روش ساده در 5 دقیقه تمیز کنید✔️
「 ایده #ترفند خلاقیت 」
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
میوه کارلا معروف به خربزه تلخ است که یکی از گیاهانی است که در آسیا و آفریقا میروید، از خواص آن میتوان به تاثیر قوی بر سلولهای سرطانی اشاره کرد.
#میوه
─═ঊঈ🧠#اطلاعات_عمومی 🧠ঊঈ═─
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
اینجا تمیزترین روستای آسیاست
روستای مولینونگ تمیزترین روستای آسیا در هند قرار گرفته؛ حدود ۱۳۰ سال پیش بیماری وبا شایع شد و همه به تمیزی اهمیت دادند تا از پخش بیماری جلوگیری کنند.
هر روز کودکان قبل از مدرسه جارو دست میگیرند و خیابانها پاک میکنند آن ها سبدهای زباله از جنس بامبو را خالی و زباله ها را به سه دستهی ارگانیک، قابل استفاده مجدد و سوختنی تقسیم میکنند.
برگهای جمع آوری شده سوزانده و به کود تبدیل و پلاستیکها بازیافت میشوند
─═ঊঈ🧠#اطلاعات_عمومی 🧠ঊঈ═─
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#یواشکیهای_دوران_دفاع_مقدس....
🌷کلاس پنجم ابتدایی و دوازده ساله بودم و در بحبوحه زمانی بود که شهدا و مخصوصاً شهدای عملیات رمضان را میآوردند و چند نفر از کسانی که در مسجد حق استادی به گردنم داشتند هم در عملیات رمضان به شهادت رسیده بودند؛ همانجا بود که تصمیم گرفتم به جبهه بروم. در ابتدا رفتنم برای خدا و فیسبیلالله نبود؛ در فضای احساسی و بچگانهی آن سن و سال بودم و با گریه و اصرار به سپاه رفتم؛ مطمئن بودم که با توجه به شرایط سنی و جسمی و اینکه سن و قدم کوچک بود قبول نمیکنند اما برای اینکه آرامم کنند، برایم پروندهای تشکیل دادند و تمام مواردی که برای اعزام نیاز بود گرفتند و بقیه شرایط را به اذن والدین منوط کردند. پدرم به هیچ عنوان راضی نبود با آن سن و سال به جبهه بروم، با اینکه خودش در آن زمان در خط ولایت بود. خودم با بچگیام نامهای نوشتم و با انگشت شستم با خودکار اثر انگشت زدم و آن برگه اذن والدینم شد؛ نکته جالب این است که سپاه تمام این موارد را میدانست و فکر میکردم نمیدانند.
🌷از آن به بعد هر هفته که اعزام بود، با تمام اعزامها میرفتم و وقتی به پادگان میرسیدم من را برمیگرداندند؛ حدود ۱۸ مرتبه من را از پادگان برگرداندند و همه جلوی پادگان مرا میشناختند و خودم هم میدانستم هر هفته برمیگردم. تمام قصه زندگیام از روزی شکل گرفت که ورودی سپاه نگهبان بودم و آن روز اعزام بود؛ شنیدم که اعزام مستقیم به جبهه است یعنی پادگان نمیروند؛ ۲۳ مهرِ سال ۱۳۶۱ اعزام مستقیم به سپاه بود و مسئول تبلیغات سپاه گفت: اگر میخواهی به جبهه بروی این بهترین موقعیت است. آن روز ۵۰ تومان از آقای قاسمی نامی قرض گرفتم و یک کیف خریدم و زیر صندلی ماشین مخفی شدم و نزدیک غروب از دولتآباد به سمت مسجد فاطمیه میرفتیم و ذوق زیادی داشتم؛ مسجد فاطمیه توقف کردیم و همراهان نماز مغرب و عشاء را خواندند اما از ترسم از ماشین پیاده نشدم و نمازم را نخواندم البته ۱۳ ساله بودم و نماز بر من واجب نبود.
🌷از پنجره اطرافم را مراقب بودم که دیدم پدرم به مسجد آمده و دنبالم میگشت؛ زیر صندلی ماشین مخفی شدم و همان موقع یک صندوق انار در ماشین بود و دقیقاً جلوی همان صندلی گذاشتند که زیر آن مخفی شده بودم و جایم امن شد؛ نزدیک خرمآباد بودیم که سردم شده بود و پایم درد گرفته بود و از زیر صندلی بیرون آمدم که دقیقاً از زیر صندلی فرمانده سپاه بیرون آمدم. فرمانده سپاه گفت: اينجا چکار میکنی؟! همانجا بود که گریهام گرفت و گفتم: بگذارید به جبهه بیایم. گریهام را دید و چارهای نداشت به همین دلیل گفت: تا اهواز بیا و آنجا با اولین ماشین برگرد. به استانداری اهواز رسیدیم و از صبح تا عصر در سرویس بهداشتی آنجا مخفی شدم تا همه بروند؛ وقتی از سرویس بهداشتی بیرون آمدم همه رفته بودند و مجبور شدند نگهمان دارند؛ چون جثهام کوچک [بود]، از گردان حضرت رسول(ص)، فرمانده گردان قد و شیطنتم را دید و مرا به عنوان علمدار گردان انتخاب کرد و عملاٌ از آن تاریخ در جبهه ماندگار شدم.
#راوی: رزمنده دلاور محمد احمدیان
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
وقتی رابطه ای رو با کسی شروع میکنی، وظیفهی تو صرفا
تماشای احساسات خودت، در کنار اون آدمه!
اگه حضور اون آدم، احساسات خوبی رو در تو بیدار میکنه، چه عالی، پس ادامه بده.
اگه حضور اون آدم احساسات خوبی رو در تو بیدار نمیکنه، فورا سعی نکن اون آدم رو تغییر بدی!
نصیحتش نکن، طعنه نزن، براش سخنرانی نکن!
بپذیرش، احترام بذار، راهتو کج کن، خداحافظی کن!
تو هرگز اجازه ی تغییر سبک زندگی کسی که در حال آشنایی باهاش هستی رو نداری، وظیفه تو صرفا تماشای احساسات خودته نه تغییر مدل معاشرت، نگرش، تفریح و باور اون...
#رابطه
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
✨ اگر نمیخواید مریض بشيد؛
احساسات خودتون رو بیان کنید!
سرکوب عواطف و احساسات به صورت مداوم علاوه بر ایجاد مشکلات روانی باعث ایجاد مشکلات جسمی هم میشه.
درد معده
درد قلب
تیر کشیدن عضلات دست و پا
درد سر و...
پس برای بهبود مشکلات جسمی سعی کنید احساسات سرکوب شده خودتون رو پیدا کنید و ابرازش کنید.
#احساس
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
💕یک دانه کبریت را روشن کن
و کف دستت بگذار...
میسوزاند نه؟
ده بار دیگر هم که امتحان کنی
فقط بیشتر میسوزی، همین!
بعضی از چیزها ذاتشان خطرناک است
و هزار سال هم که بگذرد تغییر نمیکنند،
مثل کبریت که می سوزاند،
یا چاقو که تیز است و بُرنده
و هر چقدر هم
در استفاده از آنها احتیاط کنی
یک لحظه بی توجهیات کافیست
تا زخمیات کنند.
راستش بعضی از آدمها
هم اینگونه هستند...
یک بار، دو بار، سه بار که یک نفر را
امتحان کردی و دیدی دلت را سوزاند
و احساست را زخمی کرد
برای همیشه کنارش بگذار…
زیرا فرصت دادن
به آنهایی که ذاتشان خطرناک است
وقت تلف کردن است،
مثلِ: "بازی با آتش"...!
#احتیاط
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔺 سیروز کبدی چه علائمی دارد؟!
🌿 #طب_و_سلامت 🌿
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
طلاق از ناحیه زن
🔘فقط به این دلایل زنان میتوانند طلاق بگیرند:🔻🔻
▪️ اثبات یکی از شروط دوازدگانه ضمن عقد ازدواج اگر مرد آن را امضا کرده باشد.
▪️ اثبات عسر و حرج در زندگی با شوهر، عسر و حرج به این معنا است که در زندگی با شوهر وضیعتی برای زن بهوجود آید که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد که مصادیق مختلفی دارد.
▪️داشتن وکالت در طلاق از جانب شوهر یا همان داشتن حق طلاق زن.
⚖ #حقوقی ⚖
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
17.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🇮🇷🏴🏴🏴
▪️رخصت#شاه_کربلا...
رخصت #ماه_کربلا...
🎙نماهنگ دلنشین:#محمدرضا_نوشهور .
#محرم
🇮🇷🏴🏴🏴
┅┅✿❀🌺❀✿┅┅
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔹مصرف خودسرانه قرص آهن باعث بروز مشکلاتی همچون نارسایی کبد و تیرگی پوست می شود.
🔴به علت رسوب آهن در خون ممکن است در مواردی مشکلات مغزی و عصبی را ایجاد کند
#طب_و_سلامت
┅┅✿❀🌺❀✿┅┅
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بسیار زیبا و شنیدنی 👌
✍ خاطره زیبا و واقعی از شهید بابایی از زبان حاج آقا عالی
🎤 #حجت_الاسلام_عالی
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
.
🇮🇷🏴🏴🏴
💠#پارک_مساوی_با_پنچری...
#برداشتهای_نادرست_از_احکام
💬 بعضی از مردم #جلوی_خونه یا #پارکینگشون نوشتن «#پارک = #پنچری».
به همین خاطر هم، اگه کسی #اونجا #پارک_کنه، #پنچرش میکنن؛ تا درس #عبرتی باشه، برای #دیگران.
📛 #درحالیکه این کار #درست_نیست.
ما #حق نداریم #ماشین دیگران رو
#پنچر کنیم یا #خط بندازیم.
اگه این #کار_رو کردیم، باید #خسارت و #آسیبی رو که #زدیم، بدیم.
⛔️ حتی #حق_نداریم...
تابلوی «#پارک = #پنچری» رو اونجا
#نصب کنیم.
(از نظر #قانونمجازات؛ #حبس_داره).
✅ البته اگه #مانعی برای #رفت و #آمد ما ایجاد میشه (مثلاً دقیقاً #جلوی_ درب #پارکینگ ما #پارک کرده و نمیتونیم بیرون #بیایم)، #اشکالی_نداره؛ #جلوگیری کنیم که کسی اونجا #پارک_نکنه.
⭕️ نکته:
اگه #عرفاً و #شرعاً حقی نسبت به اون #جایپارک نداریم، مثل #کناردیوارخونهمون #اینجور_جاها؛ #نهحق داریم #مانعبشیم و #نهحق داریم کاری کنیم که طرف #ماشینش_رو #برداره.
#خیابون برای #همه است و هر کی #زودتربیاد، میتونه #پارک_کنه.
📚سایت حوزه نت، احکام شهروندی.
📚 #احکام_دین.
🇮🇷🏴🏴🏴
┅┅✿❀🌺❀✿┅┅
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#همسرداری
چه انتظاری از شریک زندگیتان دارید؟
⚜فکر کنید و ببینید که آیا خواسته ها و انتظاراتی که از خودتان ،همسرتان و ازدواجتان دارید منطقی و مطابق با واقعیت هستند یا اینکه تنها خیال بافی های شمایند؟؟؟
⚜انتظار اقامت در هتلی رویایی با وجود
درآمدی متوسط یا انتظار اینکه شوهر پرمشغله تان هرساعت به شما تلفن کند.
👈پس بدانید که برای زندگی بادوام باید بین خواسته ها و امکانات زندگیتان تعادل برقرار کنید.
💚#روانشناسی
💟 #همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
• موقع دعوا و جر و بحث با همسر چطوری باید رفتار کنم؟ :
1) کنارش باش و توجه تمام و کمال بهش داشته باش ، البته اگه برات مقدوره و به دنبال عمق در رابطه هستی.
۲) بخاطر اشتباهاتت معذرت خواهی کن و جبرانش کن
۳) گوش بده تا حرفاش رو درک کنی نه اینکه فقط به جوابی
بدی بعضی وقتا در لحظه پاسخ نده تا جواب درست رو پیدا کنی
۴) حواست به تن صدات و زبان بدنت باشه
۵) اجازه بده که هیجاناتش رو تخلیه کنه ، بگذار آزادانه فکر کنه ، صحبت کنه ، گریه کنه و سفره دلش رو باز کنه ...
4 تحتی اگه باهاش مخالف بودی ، باز هم همدلی کن امکان
داره اون شخص موضوعی رو که توضیح میده براش بزرگ باشه
و نتونه بپذیره ، کمک کن کنار بیاد
۷) قبل اینکه نصیحتش کنی ، از خودش اجازه بگیر که آماده
باشه ، البته نگو نصیحت بگو نظرم رو میخوام بگم
۸) به جای تفسیر کردن عملی که هنوز اتفاق نیافتاده ، از
خودش مستقیم ماجرا رو بپرس
۹) حواست به خواسته ، احساساتش و افکارش باشه
۱۰) هر موقع اتفاق بدی افتاد ، یادت باشه که اون شخص هم
میتونه اشتباهاتی که و خوبیها و بدی هایی هم داره
#دعوا
💟 #همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🌱 مواردی که میتونه به هر رابطهای آسیب بزنه:
۱. گمانهزنی کردن
۲. داشتن انتظارات واهی
۳. برطرف نکردن سوءتفاهما و حرف نزدن
۴. رد کردن خط قرمزهای هم دیگه
۵. وقت نذاشتن برای ارتباط و گفتگو
۶. واکنش نشون دادن به جای پاسخگو بودن
۷. روراست نبودن
۸. انتقاد کردن به جای اشتراک نظر
۸. نادیده گرفتن ارتباطی که باید با خودت داشته باشی
۹. مقاومت در مقابل معذرت خواهی
۱۰. به احساسات منفی پروبال دادن
۱۱. از زیر بحث در رفتن
#آسیب
#رابطه
💟 #همسرداری
┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄
✅ #کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#رمان
نام کتاب: راهی به سوی بهشت
نویسنده : ماریو بارگاس یوسا
مترجم : حمید یزدانپناه
تعداد صفحه : 505
حجم فایل : 6 مگابایت
*
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
✍علامه تهرانی (ره) :
هر کس در عصر پنج شنبه برود بر سر قبر مادرش و پدرش و طلب مغفرت کند ، خداوند عزوجل طبقه هایی از نور به قلب آنان افاضه می کند و آنها را خشنود می گرداند و حاجات این کس را بر می آورد. أرحام انسان در عصر پنجشنبه منتظر هدیه ای هستند و لذا من در بین هفته منتظرم که عصر پنج شنبه برسد و بیایم بر سر قبر پدر و مادرم و فاتحه بخوانم.
📕 معاد شناسی
علامه طهرانی ، ج ۱ ، ص ۱۹۰
امروز پنجشنبه
یادی كنيم ازمسافرانی
که روزي درکنارمان بودند
و اكنون فقط یاد و خاطرشان
در دلمان باقی ست
با ذكر فاتحه و صلوات
"روحشان راشادکنیم
🌸اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸
👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆شكل خرس
مرحوم آيت الله شهيد دستغيب رضوان الله تعالى عليه فرمودند:
مى گويند: يك روز مرحوم آخوند ميآيد وسط مدرسه صدر كنار حوض وضو بگيرد، مى بيند يك خرسى دارد طرفش مى آيد، دوان دوان خودش را به حجره اش مى رساند و در حجره رامى بندد و غش مى كند.
چند روز از اين ماجرا مى گذرد، يكى رحمت خدا مى رود و ختمى برايش مى گيرند، علمابه مَراسِمَش مى روند، اتفاقا مرحوم آخوند هم به آن مجلس مى رود، يكى ازحاجى هاى بازار ميآيد خدمت آخوند و ميگويد:باشه حاج آقا حالا مراكه مى بينيد فرار مى كنيد.
مرحوم آخوند،آن وقت متوجه مى شوند كه آن خرس اين حاجى بازارى بوده
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆عاشقی پیداست از زاری دل نیست بیماری چو بیماری دل
درد عاشق با دیگر دردها فرق دارد. عشق آینة اسرارِ خداست. عقل از شرح عشق ناتوان است. شرحِ عشق و عاشقی را فقط خدا میداند. حکیم به شاه گفت: خانه را خلوت کن! همه بروند بیرون، حتی خود شاه. من میخواهم از این دخترک چیزهایی بپرسم. همه رفتند، حکیم ماند و دخترک. حکیم آرام آرام از دخترک پرسید: شهر تو کجاست؟ دوستان و خویشان تو کی هستند؟
پزشک نبض دختر را گرفته بود و میپرسید و دختر جواب میداد. از شهرها و مردمان مختلف پرسید، از بزرگان شهرها پرسید، نبض آرام بود، تا به شهر سمرقند رسید، ناگهان نبض دختر تند شد و صورتش سرخ شد. حکیم از محلههای شهر سمر قند پرسید. نام کوچة غاتْفَر، نبض را شدیدتر کرد. حکیم فهمید که دخترک با این کوچه دلبستگی خاصی دارد. پرسید و پرسید تا به نام جوان زرگر در آن کوچه رسید، رنگ دختر زرد شد، حکیم گفت: بیماریت را شناختم، بزودی تو را درمان میکنم.
این راز را با کسی نگویی. راز مانند دانه است اگر راز را در دل حفظ کنی مانند دانه از خاک میروید و سبزه و درخت میشود. حکیم پیش شاه آمد و شاه را از کار دختر آگاه کرد و گفت: چارة درد دختر آن است که جوان زرگر را از سمرقند به اینجا بیاوری و با زر و پول و او را فریب دهی تا دختر از دیدن او بهتر شود. شاه دو نفر دانای کار دان را به دنبال زرگر فرستاد. آن دو زرگر را یافتند او را ستودند و گفتند که شهرت و استادی تو در همه جا پخش شده، شاهنشاه ما تو را برای زرگری و خزانه داری انتخاب کرده است. این هدیهها و طلاها را برایت فرستاده و از تو دعوت کرده تا به دربار بیایی، در آنجا بیش از این خواهی دید. زرگر جوان، گول مال و زر را خورد و شهر و خانوادهاش را رها کرد و شادمان به راه افتاد. او نمیدانست که شاه میخواهد او را بکشد.
سوار اسب تیزپای عربی شد و به سمت دربار به راه افتاد. آن هدیهها خون بهای او بود. در تمام راه خیال مال و زر در سر داشت. وقتی به دربار رسیدند حکیم او را به گرمی استقبال کرد و پیش شاه برد، شاه او را گرامی داشت و خزانههای طلا را به او سپرد و او را سرپرست خزانه کرد. حکیم گفت: ای شاه اکنون باید کنیزک را به این جوان بدهی تا بیماریش خوب شود. به دستور شاه کنیزک با جوان زرگر ازدواج کردند و شش ماه در خوبی و خوشی گذراندند تا حال دخترک خوبِ خوب شد. آنگاه حکیم دارویی ساخت و به زرگر داد. جوان روز بروز ضعیف میشد. پس از یکماه زشت و مریض و زرد شد و زیبایی و شادابی او از بین رفت و عشق او در دل دخترک سرد شد:
عشقهایی کز پی رنگی بود
عشق نبود عاقبت ننگی بود
زرگر جوان از دو چشم خون میگریست. روی زیبا دشمن جانش بود مانند طاووس که پرهای زیبایش دشمن اویند. زرگر نالید و گفت: من مانند آن آهویی هستم که صیاد برای نافة خوشبو خون او را میریزد. من مانند روباهی هستم که به خاطر پوست زیبایش او را میکشند. من آن فیل هستم که برای استخوان عاج زیبایش خونش را میریزند. ای شاه مرا کشتی.
اما بدان که این جهان مانند کوه است و کارهای ما مانند صدا در کوه میپیچد و صدای اعمال ما دوباره به ما برمیگردد. زرگر آنگاه لب فروبست و جان داد. کنیزک از عشق او خلاص شد. عشق او عشق صورت بود. عشق بر چیزهای ناپایدار. پایدار نیست. عشق زنده, پایدار است. عشق به معشوق حقیقی که پایدار است. هر لحظه چشم و جان را تازه تازهتر میکند مثل غنچه.
عشق حقیقی را انتخاب کن, که همیشه باقی است. جان ترا تازه میکند. عشق کسی را انتخاب کن که همة پیامبران و بزرگان از عشقِ او به والایی و بزرگی یافتند. و مگو که ما را به درگاه حقیقت راه نیست در نزد کریمان و بخشندگان بزرگ کارها دشوار نیست
📚داستان های مثنوی
✾📚💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
هر از چندگاهی، دختری به پدرش اعتراض میکرد که زندگی سختی دارد و نمیداند چه راهی رفته که باعث این مشکلات شده است.
این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود. به نظر میرسید هر مشکلی که حل میشود، یک مشکل دیگر به دنبالش میآید.
پدرش که سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد. او سه کتری را پر از آب کرد و هر کدام را روی دمای بالا قرار داد. زمانی که آب هر سه دیگ به جوش رسید، او سیب زمینی ها را در یک کتری ، تخم مرغها را در کتری دیگر و دانه های قهوه را در کتری سوم گذاشت. سپس ایستاد تا آن ها نیز آب پز شوند؛ بدون این که به دخترش چیزی بگوید.
دختر غر میزد و بی صبرانه منتظر بود تا ببیند پدرش چه میکند. پس از بیست دقیقه، او گازها را خاموش کرد.
پدر سیب زمینی ها را از قابلمه خارج کرد و داخل یک ظرف گذاشت. تخم مرغ ها را نیز خارج کرد و داخل یک ظرف گذاشت. او قهوه ها را نیز با ملاقه خارج کرد و آن را داخل یک فنجان ریخت
سپس به سمت دخترش برگشت و از او پرسید: دخترم چی میبینی؟
دختر گفت: سیب زمینی، تخم مرغ و قهوه
پدر گفت: بیشتر دقت کن و به سیب زمینی ها دست بزن.
دختر این کار را کرد و فهمید که آن ها نرم شده اند
سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند. زمانی که تخم مرغ ها را برداشت فهمید که تخم مرغ ها سفت شده اند.
در نهایت، پدر از دخترش خواست که قهوه را بچشد. عطر خوش قهوه لبخند را به روی لب های دختر آورد.
سپس از پدرش پرسید: پدر این کارها یعنی چه؟
پدرش گفت: سیب زمینی، تخم مرغ و قهوه، هر سه با یک ماده یعنی آب جوش مواجه شدند اما واکنش آن ها متفاوت بود. سیب زمینی سفت و سخت بود اما در آب جوش نرم و ضعیف شد.
تخم مرغ شکننده بود و یک لایه نازک داشت که از مایع داخل محافظت میکرد، اما زمانی که با آب جوش مواجه شد، مایع داخل سفت گردید.
با این حال، دانه قهوه خاص بود. وقتی با آب جوش مواجه شد، آب را تغییر داد و یک ماده جدید ایجاد کرد.
تو کدام یک از این سه ماده ای؟!
🍃
🌺🍃
#حکایت #پند #داستان
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔸🔸🔸🔸🔸🔸﷽🔸🔸🔸 🔸🔸
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یکی از کشاورزان منطقه ای، همیشه در مسابقهها جایزه بهترین غله را به دست میآورد و به عنوان کشاورز نمونه شناخته شده بود.
رقبا و همکارانش، علاقهمند شدند راز موفقیتش را بدانند. به همین دلیل، او را زیر نظر گرفتند و مراقب کارهایش بودند. پس از مدتی جستجو، سرانجام با نکته عجیب و جالبی روبرو شدند. این کشاورز پس از هر نوبت کِشت، بهترین بذرهایش را به همسایگانش میداد و آنان را از این نظر تأمین میکرد. بنابراین، همسایگان او میبایست برنده مسابقهها میشدند نه خود او.
کنجکاویشان بیشتر شد و کوشش علاقهمندان به کشف این موضوع که با تعجب و تحیر نیز آمیخته شده بود، به جایی نرسید.
سرانجام، تصمیم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از این راز عجیب بردارند.
کشاورز هوشیار و دانا، در پاسخ به پرسش همکارانش گفت:
چون جریان باد، ذرات بارورکننده غلات را از یک مزرعه به مزرعه دیگر میبرد، من بهترین بذرهایم را به همسایگان میدادم تا باد، ذرات بارورکننده نامرغوب را از مزرعههای آنان به زمین من نیاورد و کیفیت محصولهای مرا خراب نکند!
هرچه كنى به خود كنى
گر همه نيك و بد كنى
#حکایت #پند #داستان
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🟩آب از سرچشمه گلآلود است
🔹️این مثل به بی کفایتی و تدبیر نادرست شخصی که در راس امری باشد اشاره دارد.
طبق شواهد این مثل از زبانهای بیگانه وارد زبان فارسی شدهاست.
🔸️میگویند در بین خلفای اموی دوران کوتاه خلافت خلیفه هشتم عمر بن عبدالعزیز همراه با عدل و داد و بدون تجمل بوده است.
روزی خلیفه از یک عرب اهل شام میپرسد کارگزاران من در دیار شام رفتارشان با مردم چگونه است؟ وی جواب میدهد وقتی آب در سرچشمه زلال و صاف باشد در نهرها و جویبارها نیز چنین است.
🔹️برخی میگویند این سخن از افلاطون است که میگوید پادشاه چون رودی بزرگ است که به جویهای کوچک منشعب میشود. اگر آب رود شیرین باشد آب جویها نیز چنان است و اگر تلخ باشد همچنان.
🔻عطار این سخن را به ابو علی شقیق بلخی نسبت میدهد که در مقام نصیحت به هارون الرشید گفتهاست: تو چشمهای و کارگزارانت چون جویها. اگر چشمه روشن باشد تیرگی جویها زیان ندارد اما اگر چشمه تاریک بود به روشنی جویها هیچ امیدی نیست.
#آب #سرچشمه #گلآلود
#ضرب_المثل
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
یه روز خوب نمیاد، استرسهای شما تموم نمیشه و هیچوقت همه چیزا سر جاشون نیستن! منابع ما به شدت محدوده (مخصوصا زمان) و قویترین انسانها نهایتا بتونن روزی 5 ساعت کار عمیق بکنن.
نشستن منتظر روز خوب، سپردن کارهای امروز به فرداها و برداشتن چندین هندونه همزمان جز خسته کردن ما، دستنیافتنی شدن هدفامون و به ابتذال کشیدن تلاشامون هیچ دستاوردی نداره.
همه چیز همین چیزی هست که میبینید.
خودتونو با توجه به این شرایط رشد بدید و همین شرایط حالتون رو مدیریت کنید.
هیچ کس واینساده شما به اهدافتون برسید و از شما شکست بخوره، همه میبینن، میشنون و با هوشمندی به هر کنش شما واکنش نشون میدن.
توقع نداشته باشید وارد بازاری بشید و سهم بازار رقبا رو تصاحب کنید و اونا هم بشینن و شمارو نگاه کنن.
زندگی یه داینامیک وحشتناکیه که تمام فاکتورهاش در لحظه در حال تغییر هستن.
معمولا ما توی مغزمون تو رویابافی تمام فاکتورهارو ثابت نگه میداریم و اون فاکتور مورد علاقمونو به نفع خودمون تغییر میدیم، ولی اصلا اینجوری نیست.
راهکار چیه؟
1.پذیرفتن شرایط حال و پیدا کردن راهحل با استفاده از تجربیات گذشته (نه رویابافیهای آینده)
2.به جای تلاش برای باز کردن تمام گرههای تنیده یه گره کور، دونه به دونه گرههارو باز کنید.
تجربه نشون داده انجام همزمان چندین کار در اکثریت موارد باعث میشه هیچ کدومش به پایان نرسه.
3.تحت تاثیر رسانه نباشید و هر لحظه اهداف و مسیرتونو تغییر ندید. تغییر توی مسیر زندگی یه موضوع اجتنابناپذیره ولی عوض کردن لحظهای اهداف و مسیرها جز سرخوردگی چیزی برای شما نداره.
4.سعی کنید سازوکاری داشته باشید که بتونید در لحظه برای حل کردن مسائل لحظهای راهحل پیدا کنید. مغزتونم آماده چالشهای هرروزه باشه.
5.یه نقشه راه و استراتژی داشته باشید و هر کاری رو سعی کنید در ذیل اون معنا کنید، درسته بعضی چیزارو هیچجوره نمیشه اینکارو کرد ولی سعی کنید اکثریت کارهاتون همسو با اون استراتژی باشه.
#روز_خوب
💟 #روانشناسی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥وسواس نباشیم!اما گوشیهای موبایل ما مملو از جانداران میکروسکوپی و ذره بینی هستند🫣
✅ #سلامت
🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan