💚 #امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام می فرمایند:
✅ یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَة نَسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدِّینِ خارجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائلاتٌ الی الشهواتِ، مُشرئاتٌ الی اللَّذاتِ، مُسْتَحِلاتٌ
للمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛
✅ در #آخرالزمان که بدترین زمان هاست، زنان #بیحجاب و برهنه آشکار می شوند که با زینت و آرایش بیرون می آیند. آنان از مرز دین خارج شده اند، و در فتنه ها وارد گشته اند، و به سوی شهوت ها تمایل و شتاب دارند. حرام ها را حلال می کنند و سرانجام در #دوزخ گرفتار #عذاب_ابدی خواهند شد.
✅✅✅
💚 #امیرالمؤمنین #امام_علی علیهالسلام می فرمایند:
✅ یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزمِنَة نَسوَةٌ کاشِفاتٌ عاریاتٌ مَتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدِّینِ خارجاتٌ، فِی الفِتَنِ داخِلاتٌ، مائلاتٌ الی الشهواتِ، مُشرئاتٌ الی اللَّذاتِ، مُسْتَحِلاتٌ
للمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ؛
✅ در #آخرالزمان که بدترین زمان هاست، زنان #بیحجاب و برهنه آشکار می شوند که با زینت و آرایش بیرون می آیند. آنان از مرز دین خارج شده اند، و در فتنه ها وارد گشته اند، و به سوی شهوت ها تمایل و شتاب دارند. حرام ها را حلال می کنند و سرانجام در #دوزخ گرفتار #عذاب_ابدی خواهند شد.
✅✅✅
*بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیٖم*
چهار عامل ما را 🔥 جهنـمی 🔥 کرد
در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به #دوزخ روانه کرد؟
⚫️ آنها می گویند : ۴ عامل :
۱ - « لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ »
٬ پای بند به #نماز نبودیم .
۲ - « لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ »
به #گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
۳ - « کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ »
٬ ما در جامعه #فاسد هضم شدیم .
۴ - « کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین »
٬ #قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚 قصص الصلاة - ص ۱۸۹.
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
این دعا را خیلی دوست دارم ؛
خدایا ... !
هنگامی که ثروتم دادی،خوشبختیم رانگیر
هنگامی که توانایی ام دادی ، عقلم را نگیر
هنگامی که مقامم دادی ، تواضعم را نگیر
هنگامی که تواضعم دادی ، عزتم را نگیر
هنگامی که قدرتم دادی ، عفوم را نگیر
هنگامی که تندرستیم دادی ، ایمانم را نگیر
و هنگامی که فراموشت کردم ،فراموشم نکن
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
امام على عليه السلام:
مَنِ اهتَمَّ برِزقِ غَدٍ لم يُفلِحْ أبَدا
كسى كه غم روزى فردا را بخورد، هرگز رستگار نشود
غررالحكم حدیث9113
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
🌺 #آیت_الله_مجتهدی تهرانی(ره) :
☀️ تا چهل سال امید است که انسان #آدم شود.
🌾 اگر چهل سال بگذرد هرچه به او بگویند انگار که به دیوار گفته اند. هیچ اثری ندارد .
🌷 تا جوان هستید ، نگذارید دلتان خراب بشود .
•┈••✾🍃🍂🍃✾••┈•
🌹امام على عليه السلام:
✅سه چيز، از گنج هاى بهشت اند:
🍃پنهانى دادن صدقه،
🍂پنهان داشتن مصيبت
🍃و پنهان داشتن بيمارى
🍇🍇🍇🍇🍇
*◼ اگر از این نوشته خوشت آمد پس سبب خیر باش و آن را نشر بده ، و اگر خوشت نیامد پس دیگران را محروم نکن ؛ شاید که وسیله ی نفع آن ها شدی .*
*✨روزگارتان با یاد خدا خوش باد.*
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
┏━━ °•🖌•°━━┓
🚨 @comiete
┗━━ °•🖌•°━━┛
@salmanerey🇮🇷
57.k+1130+133
40.k+1011
السلام علیک یا علی بن موسی....
⏰ #در_ساعت_۸
آیه ای را به امام #هشتم (ع)هدیه کنیم
🌱 بسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سوره الإسراء -
#و_َلَا_تَقْتُلُوا_أَوْلَادَكُمْ
خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا ﴿۳۱﴾:
👧فرزندانتان را از بیم تنگدستی #نکشید؛
ما به آنان و شما روزی می دهیم، یقیناً #کشتن_آنان گناهی بزرگ است.
#سقط_جنین
🔥عذاب ابدی،
کسانی که اقدام به #قتل انسانهای بیگناه میکنند و قصاص نمیشوند، دیه نمیپردازند و توبه نمیکنند هم گرفتار عذاب دائمی دوزخ میشوند! خداوند متعال در اینباره فرمودهاند:
👶چنانچه کسی #عمداً مومنی را بکشد،
کیفرش #دوزخ است که #همیشه در آن خواهد بود؛
و خداوند بر او غضب و #لعنت_کرده و
برایش عذاب بزرگی آماده کرده است.
📚wikifeqh_ir
قتل انسان بیگناه - ویکی فقه
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
👮♂خادمین اداره آموزش و ارزشیابی
آستان حضرت عبدالعظیم (ع)