eitaa logo
دانش حیاتی
304 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
948 ویدیو
12 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ما، علی علی‌زاده و سابقه‌ای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد: ۲ چشم‌انداز💡 4️⃣اما اگر کسی سابقهٔ احتمالی توده‌ای یا مجاهدینی پدر او را مورد سؤال قرار دهد، اتفاقاً در شعاع التفات‌مان به التقاط رسمی تاریخی در جمهوری اسلامی باید همین سابقهٔ «ضدانقلابی» را نقطهٔ قوت او بدانیم. جریان انقلابی باید متوجه باشد که مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها در بین جریان‌های سیاسی دنیا نزدیک‌ترین مواضع را به ایدئولوژی دارند ولو به همان مقدار با سیاست‌های مذهبی جمهوری اسلامی مثل حجاب مخالف یا ناهمدل باشند (و البته باید بین مخالفت کور و رذیلانه از نوع با مخالفت یا تحفظ دوستانه هم فرق بگذاریم). اغلب فعالین حزب‌اللهی ما نمی‌دانند که جریان‌های چپ سوسیالیست اعم از الحادی و مسلمان در شکل‌گیری گفتمان اعتراضی پیش از انقلاب نقش برجسته‌ای داشتند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی انقلاب ما معترفند که کم و بیش از مارکسیسم و ادبیات چپ متأثر بودند. این دوستان ما اغلب نمی‌دانند بعد از انقلاب اسلامی صریحاً از امام خمینی (ره) و انقلاب حمایت کرد و این موضع بنا به قرائنی نه از سرناچاری بلکه از سر انتباه بود. نمی‌دانند که شخص آیت‌الله خامنه‌ای برای نجات برخی رهبران حزب توده از زیر شکنجه و تهدید کوشید! و باز نمی‌دانند که اگر به خاطر عنصر خبیث و نفوذی چون و امثال او در رهبری سازمان نبود، به احتمال زیاد، این سازمان انقلابی هرگز سر از مبارزهٔ مسلحانه با جمهوری اسلامی در نمی‌آورد بلکه حامی انقلاب باقی می‌ماند و حتی می‌توانست در کنار حزب توده، در آن جمهوری اسلامی که مارکسیست‌ها هم باید می‌داشتند!، مانعی برای گردش به راست جمهوری اسلامی در دورهٔ دولت هاشمی رفسنجانی و یکه‌تازی ۳۰-سالهٔ در کشور باشند! بنده به جد معتقدم درگیری مجاهدین با انقلاب اسلامی از یک سو و از سوی دیگر، سرکوب توده‌ای‌ها ظاهراً به دست نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حقیقت، حاصل عملیات نفوذی‌های شبکه‌های مخفی ناتو در ج. ا. بوده است! در این خصوص در آینده بیشتر خواهم گفت. ↩️ پس هنر نخبگان انقلابی باید این باشد که از منظر اشتراکاتی که بین ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جریان‌های فکری انتقادی دنیا وجود دارد وارد تعامل شوند و نقاط اختلاف را هم بتوانند با دیالوگ‌های آکادمیک فلسفی و الهیاتی به نفع اسلام و انقلاب حل‌وفصل کنند. تحلیل مجال مخصوص به خود می‌طلبد، اما عجالتاً باید گفت مبانی فلسفی مارکسیسم که همان ماتریالیسم تاریخی است به دلایلی که و استاد در آثار خود نشان دادند حتماً باطل است،‌ اما آیا می‌توان از مواضع ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری و ضداستعماری و جهان‌سوم‌دوستی مارکسیست‌ها به این راحتی گذشت؟ آیا نمی‌دانید حتی شخص مقام معظم رهبری مثل مرحوم شریعتی کم‌وبیش متأثر و ملهم از جنبه‌های ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری گفتمان مارکسیسم بودند؟ آیا خود ج. ا. مواضع نومارکسیست‌هایی چون را گهگاه در صدا و سیما پخش نمی‌کند؟ 💡اگر با این سابقهٔ تاریخی آشنا باشیم آنگاه تعجب نخواهیم کرد که چه طور یک مارکسیست سکولار ایرانی سوئدی مثل پریسا نصرآبادی بدون حجاب در برنامه‌های علی‌زاده حاضر می‌شود و مثل یک حزب‌اللهی طرفدار نظام، جریان لیبرالی داخلی و امپریالیسم امریکا را منکوب و از کلیت انقلاب دفاع می‌کند، اما نه با بیان‌های شعاری و ملال‌آورِ معهود بخشی از جریان حزب‌اللهی بلکه با بیانی هوشمندانه، مستند و تحقیقی! در حقیقت با جریانی از مارکسیست‌های اجتماعی با مواضع غیرالحادی یا حداکثر آگنوستیکی مواجه هستیم که ظاهراً توانستند از فضای التقاط سیاسی دهه ۶۰ و ۷۰ عبور کنند و مجدداً مواضع انقلابی و ضدسرمایه‌داری جمهوری اسلامی را در یابند! لذا هر آنچه از سخنان معارض آن‌ها در گذشته و حتی حال می‌شنویم را باید ناشی از واکنش آگاهانه یا ناآگاهانه‌ به رسوبات التقاط رسمی‌یی بدانیم که خود جمهوری اسلامی را هم مفتون کرده است! ادامه دارد... @criticalknowledge
دانش حیاتی
❗️شهید مطهری علیه شاه سخنرانی کرد، اما از دانشگاه اخراج و تعلیق نشد ✍️ محسن برهانی، حقوقدان: مرحوم
بسم الرب الخبیر ✍ مطهری، پهلوی و سیاست فرهنگی امریکا آقای برهانی مجدداً اظهاراتی کردند که نشان‌دهندهٔ فقر عمومی اهالی علوم انسانی ما نسبت به پیچیدگی سیاست‌های امریکا و بستگان آن در متن منازعات ایدئولوژیک است. این فقر علمی مسبب عمده انحرافات و معضلات امروز ما است که همان احیای هژمونی پس از جنگ است که تبدیل به جو غالب دانشگاهی و عمومی جامعه ما شده است که پیشتر در باره آن زیاد نوشته‌ام. اولا واقعاً این طور نیست که شهید مطهری از لحاظ سیاسی در تقابل کامل با حکومت پهلوی بودند. ایشان حتماً با حکومت پهلوی مخالف بودند اما پرداختن به اندیشه اسلامی غیر از تقابل سیاسی با حکومت وقت است. ایشان به ندرت اظهار نظر سیاسی مستقیم علیه رژیم داشتند. اگر از شنیدن این حرف تعجب می‌کنیم متأسفانه به دلیل روایت بسیطی است که جریان انقلاب از شخصیت‌های دینی انقلاب ما ارائه داده. لذا مثلاً بیشتر تعجب خواهیم کرد که بشنویم شهید بهشتی با وزارت فرهنگ رژیم که تحت وزارت یک فرد بهایی بود هم همکاری می‌کردند. یا امام موسی صدر اصولا با انقلاب و نهضت سیاسی امام خمینی مخالف بودند چون فکر می‌کردند موفق نمی‌شود و حتی با رژیم پهلوی روابط مثبتی داشتند. اما این که چرا رژیم پهلوی حضور برخی روحانیون چون استاد مطهری و بهشتی را در دانشگاه‌های خود می‌پذیرفت، به همان دلیل بود که بسیاری از الهی‌دانان مثل سید حسین نصر و هانری کربن هم با دستگاه پهلوی همکاری می‌کردند و اصولا غیر از امام خمینی ترس جدی از دیگر الهیون حوزوی و دانشگاهی نداشت. محمدرضا پهلوی با این که عمله حقیر و فاسد بود ظاهراً با تأثیرپذیری از همین الهی‌دانان گهگاه با همه تناقضاتش به اسلام ابراز علاقه شخصی می‌کرد. بدانیم قبل از انقلاب تقریباً هیچ کدام از مراجع ما هم با رژیم مخالفت علنی نمی‌کردند و در مقابله با مارکسیست‌ها و حزب توده با رژیم اگر نه همدل که همراستا بودند. پس همکاری پهلوی با الهی‌دانان چیز عجیبی نبود. اما نکتهٔ بس مهم‌تر: حضور امثال شهید مطهری در نظام دانشگاهی پهلوم حتی منافعی هم برای رژیم پهلوی و امریکا داشت و آن مقابله با بود. می‌دانیم بخش عمده‌ای از مباحث شهید مطهری به نقد ماتریالیسم دیالکتیک و مارکسیسم اختصاص یافته بود. این یک واقعیت است که استعمار و امپریالیسم شبه‌مسیحی غرب همیشه به ادیان به چشم متحد طبیعی علیه مارکسیسم نگاه می‌کردند و تصور انقلاب دینی تا قبل از سال ۱۳۵۷ برای آن‌ها اصلا ممکن نبود. لذا است که اصولا تقویت دین را به نفع امپریالیسم می‌دانستند. تنها مثال نقض برای این تصور آن‌ها شخصیت‌های دینی ضد استعمار نادری چون سید حسن مدرس، فضل الله نوری، و امام خمینی بودند که با تصور دفع خطر آن‌ها همچنان همکاری با مراجع مذهبی و الهی‌دانان در مقابله با مارکسیسم برای رژیم مفید بود. غفلت از این نکته مهم تبعات جدی برای ما داشته است. مثلاً این که چه طور تنها پس از پیروزی انقلاب و روشن شدن پتانسیل انقلابی عظیم مکتب تشیع و التفات غرب به ایده‌های ضدسرمایه‌داری شهید بهشتی و مطهری است که از طریق وابستگان مستقیم و غیرمستقیم شبکه‌های اطلاعاتی خود این متفکرینِ حالا صریحاً انقلابی را حذف می‌کنند. طبق این تحلیل می‌توان گفت شبکه ناتو پس از استفاده احسن از مباحث ضدمارکسیستی شهید مطهری ایشان را حذف می‌کنند تا نبوغ علمی این استاد مطهر هرگز مصروف نقد لیبرال سرمایه‌داری نشود! این طوری این بصیرت بنیادین و ممتاز امام خمینی ره هم روشن می‌شود که چرا همکاری با نهادهای طاغوت حتی از سر تقیه بدون تالی فاسد نخواهد بود و چرا سرمایه‌داری دشمن بزرگ‌تری از کمونیسم و شوروی بود! آنچه که بنده فهمیدم این است که نقد انحصاری و یکسویهٔ مارکسیسم در ایران در عین این که بنیهٔ عمیق اندیشهٔ اسلامی را نشان می‌داد زمینهٔ یکه‌تازی لیبرالیسم را بعد از انقلاب فراهم کرد! این که امروز آقای برهانی نیز همکاری رژیم پهلوی با شهید مطهری را حمل به آزاداندیش‌تر بودن آن رژیم منحوس از جمهوری اسلامی می‌کند هم ناشی از همین غفلت مفرط از سیاست‌های فرهنگی امریکا در ترویج چپ‌ستیزی است که نهایتا جمهوری اسلامی را در غیاب متفکرین قدر ناقد لیبرال سرمایه‌داری به چاه انداخت تا در ایران پسا انقلابی به هدف خود برسد! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
بسم الرب الحکیم الواسع! ✍️ در دفاع از دیدار دکتر جلیلی با مارکسیت‌های ایرانی /۱ شخصیت متأله-کارشناس ممتاز دکتر جلیلی که پیشتر تبیین کردم امروز از هر سو مورد حمله است: از سوی لیبرال‌ها و از سوی حزب‌اللهی‌های طیف قالبیاف! بر خود فرض می‌دانم که از این شخصیت ممتاز در برابر حملات دفاع کنم همانطور که برای تبیین شایستگی‌های ویژة احمدی‌نژاد احساس وظیفه کردم! متأسفانه فقر و ضیق معرفتی شایع در جریان حزب‌الله باعث می‌شود که هم خودشان قدرت تعامل با دگراندیشان همگرا را نداشته باشند و بدتر این که با هر کسی که در این مسیر حتی از موضع معرفتی فعال و وفاداری اعتقادی حرکت می‌کند بدترین برخوردها را می‌کنند. آقای جلیلی اخیراً دیداری آنلاین با جمعی از فعالین ایرانی خارج از کشور داشتند. بنده تمام شرکت‌کنندگان آن را نمی‌شناسم اما با شناخت اجمالی که دارم در مجموع حرکت مثبتی بوده است. حالا برخی دوره افتاده‌اند که برخی از اینها مارکسیت هستند و بعد اینها را دارند سعی می‌کنند بچسبانند به مجاهدین خلق! پیشتر در یک مطلب تفصیلی توضیح دادم که عملکرد تروریتسی مجاهدین خلق در ایران که به شکل‌گیری فضای چپ‌ستیزی و غلبه نیولیبرالیسم در ایران کم کرده بنا به قرائن مهمی احتمالاً یک دسیسة امنیتی-شناختی از طرف خود امریکا بوده است! پس درس اول این است که ما از چپ‌ستیزی و مارکسیست‌ستیزی خیری ندیدیم بلکه ضرر کردیم! نکتة دوم این که عملکرد مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۰ هیچ نسبتی با ایدئولوژی چپ ندارد! با گروهی طرف بودیم که علیه یک انقلاب ضدامریکایی و ضدسرمایه‌داری قیام مسلحانه کرد؛ با صدامی که همان زمان مورد حمایت غرب هم بود همکاری کرد، و بعداً به شکل علنی تحت حفاظت امریکا و دولت‌های غربی آن هم جریان‌های نومحافظه‌کار مارکسیست-‌ستیز و رژیم سعودی قرار گرفت! خلاصه تمام اقدامات مجاهدین خلق از سال ۱۳۶۰ بدین سو کاملاً متضاد با ایدئولوژی مارکسیستی و چپ است!‌ این را هر آدمی با کمترین دانش تاریخی و نظری باید بفهمد! حالا کدام احمقی می‌آید می‌گوید که اگر کسی مارکسیست است پیش‌فرض باید بگیریم ضدانقلاب است؟!! مارکسیسم ذاتاً با ایدئولوژی انقلابی ما همگرایی دارد! ما فقط با زیرشاخه‌های فمینیستی و گرایشات الحادی احتمالی مارکسیست‌ها تعارض داریم اما اغلب مارکسیست‌هایی که امروز از ایران دفاع می‌کنند گرایشات فمینیستی رادیکال یا گرایشات الحادی صریح یا شناخته‌شده ندارند. فردی مثل علی علی‌زاده رسماً می‌گوید به اسلام شیعی اعتقاد دارد گرچه خودش مذهبی نیست! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
هدایت شده از دانش حیاتی
✍️ما، علی علی‌زاده و سابقه‌ای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد: ۲ چشم‌انداز💡 4️⃣اما اگر کسی سابقهٔ احتمالی توده‌ای یا مجاهدینی پدر او را مورد سؤال قرار دهد، اتفاقاً در شعاع التفات‌مان به التقاط رسمی تاریخی در جمهوری اسلامی باید همین سابقهٔ «ضدانقلابی» را نقطهٔ قوت او بدانیم. جریان انقلابی باید متوجه باشد که مارکسیست‌ها و سوسیالیست‌ها در بین جریان‌های سیاسی دنیا نزدیک‌ترین مواضع را به ایدئولوژی دارند ولو به همان مقدار با سیاست‌های مذهبی جمهوری اسلامی مثل حجاب مخالف یا ناهمدل باشند (و البته باید بین مخالفت کور و رذیلانه از نوع با مخالفت یا تحفظ دوستانه هم فرق بگذاریم). اغلب فعالین حزب‌اللهی ما نمی‌دانند که جریان‌های چپ سوسیالیست اعم از الحادی و مسلمان در شکل‌گیری گفتمان اعتراضی پیش از انقلاب نقش برجسته‌ای داشتند و حتی بسیاری از رهبران مذهبی انقلاب ما معترفند که کم و بیش از مارکسیسم و ادبیات چپ متأثر بودند. این دوستان ما اغلب نمی‌دانند بعد از انقلاب اسلامی صریحاً از امام خمینی (ره) و انقلاب حمایت کرد و این موضع بنا به قرائنی نه از سرناچاری بلکه از سر انتباه بود. نمی‌دانند که شخص آیت‌الله خامنه‌ای برای نجات برخی رهبران حزب توده از زیر شکنجه و تهدید کوشید! و باز نمی‌دانند که اگر به خاطر عنصر خبیث و نفوذی چون و امثال او در رهبری سازمان نبود، به احتمال زیاد، این سازمان انقلابی هرگز سر از مبارزهٔ مسلحانه با جمهوری اسلامی در نمی‌آورد بلکه حامی انقلاب باقی می‌ماند و حتی می‌توانست در کنار حزب توده، در آن جمهوری اسلامی که مارکسیست‌ها هم باید می‌داشتند!، مانعی برای گردش به راست جمهوری اسلامی در دورهٔ دولت هاشمی رفسنجانی و یکه‌تازی ۳۰-سالهٔ در کشور باشند! بنده به جد معتقدم درگیری مجاهدین با انقلاب اسلامی از یک سو و از سوی دیگر، سرکوب توده‌ای‌ها ظاهراً به دست نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در حقیقت، حاصل عملیات نفوذی‌های شبکه‌های مخفی ناتو در ج. ا. بوده است! در این خصوص در آینده بیشتر خواهم گفت. ↩️ پس هنر نخبگان انقلابی باید این باشد که از منظر اشتراکاتی که بین ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جریان‌های فکری انتقادی دنیا وجود دارد وارد تعامل شوند و نقاط اختلاف را هم بتوانند با دیالوگ‌های آکادمیک فلسفی و الهیاتی به نفع اسلام و انقلاب حل‌وفصل کنند. تحلیل مجال مخصوص به خود می‌طلبد، اما عجالتاً باید گفت مبانی فلسفی مارکسیسم که همان ماتریالیسم تاریخی است به دلایلی که و استاد در آثار خود نشان دادند حتماً باطل است،‌ اما آیا می‌توان از مواضع ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری و ضداستعماری و جهان‌سوم‌دوستی مارکسیست‌ها به این راحتی گذشت؟ آیا نمی‌دانید حتی شخص مقام معظم رهبری مثل مرحوم شریعتی کم‌وبیش متأثر و ملهم از جنبه‌های ضدامپریالیستی و ضدسرمایه‌داری گفتمان مارکسیسم بودند؟ آیا خود ج. ا. مواضع نومارکسیست‌هایی چون را گهگاه در صدا و سیما پخش نمی‌کند؟ 💡اگر با این سابقهٔ تاریخی آشنا باشیم آنگاه تعجب نخواهیم کرد که چه طور یک مارکسیست سکولار ایرانی سوئدی مثل پریسا نصرآبادی بدون حجاب در برنامه‌های علی‌زاده حاضر می‌شود و مثل یک حزب‌اللهی طرفدار نظام، جریان لیبرالی داخلی و امپریالیسم امریکا را منکوب و از کلیت انقلاب دفاع می‌کند، اما نه با بیان‌های شعاری و ملال‌آورِ معهود بخشی از جریان حزب‌اللهی بلکه با بیانی هوشمندانه، مستند و تحقیقی! در حقیقت با جریانی از مارکسیست‌های اجتماعی با مواضع غیرالحادی یا حداکثر آگنوستیکی مواجه هستیم که ظاهراً توانستند از فضای التقاط سیاسی دهه ۶۰ و ۷۰ عبور کنند و مجدداً مواضع انقلابی و ضدسرمایه‌داری جمهوری اسلامی را در یابند! لذا هر آنچه از سخنان معارض آن‌ها در گذشته و حتی حال می‌شنویم را باید ناشی از واکنش آگاهانه یا ناآگاهانه‌ به رسوبات التقاط رسمی‌یی بدانیم که خود جمهوری اسلامی را هم مفتون کرده است! ادامه دارد... @criticalknowledge