#اختصاصی
🕊امروز ۵ بهمن سالروز شهادت
🌹شهید مدافع حرم غلامرضا لنگری زاده
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات.
#شهید
#لبیک_یا_خامنه_ای
@dadashebrahim2
#هادے
شدی کہ
هدایت ڪنۍ
مࢪا...🌿
.
هادی اگر تویی که کسی گم نمیشود (:♥️
@dadashebrahim2
هدایت شده از •┈••✾ راهِ خُدا ✾••┈•
کانالهای همراه و همسوی مارا دنبال کنید :
کانال #راه_خدا
@rahekhoda
کانال #اندیشه_و_بصیرت_قلعه_نو
@andishe_basirat
کانال #داداش_ابراهیم
@dadashebrahim2
کانال #باب_هشتم
@Bab_Hashtom
#هادے
شدی کہ
هدایت ڪنۍ
مࢪا...🌿
.
هادی اگر تویی که کسی گم نمیشود (:♥️
@dadashebrahim2
فرازےازوصیٺنامہشہید↓♥️🖇
❶←بہتوحسادتمیکنندتومکن!
❷←توراتکذیبمیکنندآرامباش!
❸←تورامیستایندفریبمخور!
❹←تورانکوهشمیکنندشکوهمکن!
❺←مردمازتوبدمیگوینداندوهگینمشو!
❻←همہمردمتورانیکمیخوانندمسرورمشو!
#شهیدبابکنوریهریس🌱
•
🫧🤍
@dadashebrahim2
┄═❁๑๑🌷๑๑❁═┄
🍃یازهراسلام الله علیها 🍃یا شهیده 🥀
#سلام_بر_ابراهیم✨️
🖋من دیدم که ابراهیم با اخلاق خوبش با آن صاحب مغازه صحبت می کند...👆
🍃یاعلی علیه السلام 🍃یاشهید🌷
✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْ✨
💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ
#ماه_رجب
#هادـی_دلها #قهرمان_مـن
┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓
「⃢🦋➺@dadashebrahim2
┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 وقتی مادر شهید تصویر فرزند شهیدش رو در بیلبورد کنار خیابان میبیند...
🔸قربون اون مهربانیت مادرجان! خدا از اونایی که خون عزیز شهیدت را با حرکاتشان و رفتارشان پایمال می کنند نگذرد
🔹آه مادر شهید بدجور گریبانمان را خواهد گرفت اگر میراث دار خوبی نباشیم!
#بر_دامن_مادر_شهیدان_صلوات_
#ماه_رجب
@dadashebrahim2
پهلوونی خصلت مردای مِیدونه
مثل پهلوونی که مزار نداره
مثل اون کسی که پهلوونیاشو
توی کانال کمیل با عشق میاره
#شهید_ابراهیم_هادی
#برای_داداش_ابراهیم
کانال شهید ابراهیم هادی 👇
@dadashebrahim2
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_یازدهم🌱 #خرجشون_هدر_رفت _شوهرت مجروح جنگه؟ جای نرگس، دارعلی جواب داد: _اگه چیزیه، به خودم ب
#قسمت_دوازدهم🌱
#جن_هندوانه
وسط تعریف بچه های گردان، چشم دار علی میرفت به هنداونه ای بزرگ و دراز عمو برات که پای خاکریز، جلو منبع آب سبز شده بود و چشمک میزد. عمو برات از همان روز اول به هندوانه آب داده بود، بزرگش کرده بود و بارها گفته بود:
_کسی چپ نیگاش کنه، با من طرفه! به موقع بین همه تقسیم میشه.
میان حرف و گفتگو، موضوع کشیده شد به جن. عمو برات پدر هاشم، بحث جن را جدیتر به دست گرفت و گفت که اجنه چه میکنند و چه نمیکنند. میان تعریف،کسی فریاد زد:
_اونجا ....عمو برات از بس از جن گفتی، ماشینت جنزده شد!
نگاهها رفت به شیب خاکریز که بیشتر مواقع، ماشین آبرسانی عمو برات به دلیل خرابی استارت، آنجا بود تااحتیاجی به هُل دادن نداشته باشد. حالا ماشین خودبهخود راه افتاده بود! همه از جا بلند شدند و پشت سر عمو برات دویدند. با هزار زحمت ماشین آبرسانی را متوقف کردند و برگرداندن جای اولش.
خسته و کوفته که برگشتند، دوباره عمو برات شروع کرد به تعریف کردن. میان حرف های عمو برات، موسی یک دفعه کوبید توی سرش.
_ وای ... دیدی چیشد؟
هاشم گفت:
_چرا کولی بازی در میآری!؟
موسی با لکنت زبان، بوته هندوانه را با انگشت نشان داد و گفت:
_جـِـ... جــِ... جن، هندونه رو خورده!
#ماه_رجب
#لبیک_یا_خامنه_ای
#کتاب_خوب_بخوانیم
#معرفی_کتاب
@dadashebrahim2
🌷💔داداشابــراهـــیـــم 🇵🇸
#قسمت_دوازدهم🌱 #جن_هندوانه وسط تعریف بچه های گردان، چشم دار علی میرفت به هنداونه ای بزرگ و دراز
ٺـقدیـمشـماقشـنگآےدلـم!🦋🔏
نشر و کپی از این کانال مجاز و حلال است.
و مزید شکر و سپاس..🙏🌹