فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴یاکریم اهل بیت🌴:
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
در عزای مادرت یابن الحسن، یک دم بیا
تا نپرسند این جماعت، بانی مجلس کجاست
صلی الله علیک یا مولانا یا صاحب العصر و الزمان
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🤲🤲😔😔😔
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بانو سه ماه منتظر این دقیقهام😭
🏴بسیار سوزناک
🌾نشر حداکثری
آجرک الله یا صاحب الزمان🍂
#چادر_خاکی_مادرم
#حجاب_فاطمی
#یازهرا
#فاطمیه
🖤🖤🖤🖤🖤
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام مادرم
سلام مهربون...🥀
دعا کن واسه نجات جهان
برای ظهور امام زمان (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍می رود قافله ی عمر،چه ها می ماند..؟
❄️هر که غفلت کند از قافله جا می ماند
🤍شیشه ی عمر چه زیباست ولی حساس است
❄️که به رویش اثر ِلکه و "ها" می ماند
🤍باید از شیشه ی خود لکه زدایی بکنی
❄️خوب و بد در پس ِاین شیشه بجا می ماند
🤍هر که نیکی کند و دست کسی را گیرد
❄️دست ِاو یکسره در دست ِخدا می ماند
🤍هر که یک ذره در این حادثه ظالم باشد
❄️آخر ِقصـه گرفتتــار ِبلا می مانـد
🤍امیدوارم که قطار زندگیتون
❄️روی ریل موفقیت پیش برود
به کودکان تحکم نکنید
شواهد علمی نشان میدهد با هر تحکم یک تخریب سلولی اتفاق میافتد
با هرتحکم یک درجه از اعتماد بنفس او کم میشود
درخواست و دستور خود را بالحن ملایم به کودک بگویید
#نوجوان
اطاق دختر يا پسر نوجوانتان در وضعیتی است که انگار یک گردباد در آن روی داده است .
نگوئید :«اطاقتو تمیز کن » من از زندگی توی خوکدونی متنفرم »
بلکه بگوئید : «روی میز تحریرت رو خیلی خوب تمیز کردی. دوست داری کمکت کنم که کف زمین رو هم تمیز کنی ؟ تو می تونی هر کاری دوست داری با اطاقت بکنی، اما اگر مرتبش کنی، می تونی راحت تر توش حرکت کنی .»
دكتر_سيما_فردوسي
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
بازی نباید کودک را خسته کند. بازی سازنده به واسطه ویژگی هایی که دارد از سوی ما والدین یک ارتباط کامل و حضور کامل است و از سوی کودک یک تجربه بی بدیل که علاوه بر تخلیه انرژی اضافه و هیجانات او به او فرصت کشف میدهد او روابط بین پدیده ها را کشف می کند.
مثلا تصور کنید می خواهید با هم یک املت برای صبحانه درست کنید در این فرآیند کودک روابط زیادی را کشف میکند "شکستن تخم مرغ با ضربه زدن ، روان شدن کره با حرارات دیدن ، پختن تخم مرغ و ..." او در این بین از حمایت شما نه مداخله و ایجاد انسداد برخوردار خواهد بود. و در نهایت همین مواجه و تجربه ناب که در آن علاوه بر درست کردن صبحانه بیش از بیست تعامل گرم با شما را تجربه نموده و یک فرایند را همراه شما طی نموده بخشی از انرژی او تخلیه شده، احساس خوبی پیدا کرده و این احساس هیجانات ناشی از دوست نداشته شدن یا نا امنی از جانب شما را تخلیه کرده یک مهارت خوب "درست کردن املت" را تمرین کرده اگر در روز شما حدود ده بازی لذت بخش این چنین را با فرزندتان انجام دهید و او به شما اعتماد پیدا خواهد کرد و مطمئن باشید آرام تر از آنچه تصور کنید خواهد شد.
البته روزهای اول که این مدل رابطه را با کودکان شروع می کنیم چون انرژی و هیجان انباشت شده دارند کار بیشتر میبرد.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
نکته ی بعد در مهارت ها اقتصادی، ازرش افزوده است. ارزش افزوده یعنی سود. یعنی من یک چیزی خریدم یک سودی
💠مفاهیم ارزشی، قبلاً هم راجع به این موضوع صحبت کرده ایم، اصل – اصول – ارزش ها –مهارت ها.
چه مفاهیم ارزشی در اقتصاد داریم؟ مهم ترین ارزش که حتی در دسته بندی ارزش های سازمان ملل هم هست، سادگی است. از دل سادگی یک سری ارزش های دیگر بیرون می آید مثل: قناعت که یعنی صرفه جویی، بهره وری؛ برکت، ما با این کلمه خیلی غریبه شده ایم در حالی که خیلی از آن استفاده می کنیم فقط خود کلمه ی برکت منظورم نیست،
🔷 وقتی نوزادی در خانواده ای به دنیا می آید شما چه می گویید؟ مبارک باشد و یا سال نو را تبریک می گوییم. تبریک از ریشه ی برکت است یعنی وقتی به کسی تبریک می گویید یعنی برای او طلب برکت می کنید از این کلمات استفاده می کنیم ولی از مفهومشان غافل مانده ایم. حتی به اشتباه تبریک و مبارک باد را به شادباش معنی می کنیم در حالی که تبریک، تبرک است و از برکت می آید و ما فراوانی برای کسی که به او تبریک می گوییم آرزو می کنیم.
🔷🔹تفکر وفور و اتصال به مبدأ برکت است. استفاده از کلمه ی برکت در قدیم خیلی رایج بود و کاسب های قدیم همیشه هنگام گرفتن پول، جمله ی «خدا برکت دهد را استفاده می کردند» چون معتقد بودند که من برکت این پول را می خواهم. برکت، سود معنوی است و دقیقاً چیزی است که امروزه ما با آن غریبه شده ایم و باید پیدایش کنیم. رزق و روزی، از قوانین آفرینش هستند. (ادامه دارد...)
#کودک_و_تفکراقتصادی {قسمت50}
[مباحث کودک متعادل ]
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمت سی و نهم و چهلم ﷽ .در ایام ابتدای جنگ، ابراهیم الگوی بســیاری از بچه های
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتچهلیکم
﷽
،برای اولین عملیات های نفوذی در عمق مواضع دشمن آماده شدیم. ابراهیم
.جواد افراســیابی، رضا دستواره و رضا چراغی و چهار نفر دیگر انتخاب شدند
بعد دو نفر از کردهای محلی که راه ها را خوب می شناختند به ما اضافه شدند. به
اندازه یک هفته آذوقه که بیشتر نان و خرما بود برداشتیم. ساح و مواد منفجره و
.مین ضد خودرو به تعداد کافی در کوله پشتی ها بسته بندی کردیم و راه افتادیم
۱ امام
از ارتفاعات و بعد هم از رودخانه امام حسن عبور کردیم. به منطقه چم
حســن۷ وارد شدیم. آنجا محل اســتقرار یک تیپ ارتش عراق بود. میان
.شیارها و لابه لای تپه ها مخفی شدیم
.دشمن فکر نمی کرد که نیروهای ایرانی بتوانند از این ارتفاعات عبور کنند
.برای همین به راحتی مشغول تهیه نقشه شدیم
سه روز در آن منطقه بودیم. هرچند بارندگی های شدید کمی جلوی کار ما
.را گرفت، اما با تاش بچه ها نقشه های خوبی از منطقه تهیه گردید
پس از اتمام کارِ شناسایی و تهیه نقشه، به سراغ جاده نظامی رفتیم. چندین
مین ضد خودرو در آن کار گذاشتیم. بعد هم سریع به سمت مواضع نیروهای
.خودی برگشتیم
هنوز زیاد دور نشــده بودیم که صــدای چندین انفجارآمــد. خودروها و
.نفربرهای دشمن را دیدیم که در آتش می سوخت
مــا هم ســریع از منطقه خطر دور شــدیم. پس ازچند دقیقه متوجه شــدیم
تانک های دشمن به همراه نیروهای پیاده، مشغول تعقیب ما هستند. ما با عبور از
.داخل شیارها و لابه لای تپه ها خودمان را به رودخانه امام حسن۷ رساندیم
.با عبور از رودخانه، تانک ها نتوانستند ما را تعقیب کنند
.محل مناسبی را در پشــت رودخانه پیدا کردیم و مشغول استراحت شدیم
!دقایقی بعد، از دور صدای هلی کوپتر شنیده شد
فکر این یکی را نکرده بودیم. ابراهیم بافاصله نقشه ها را داخل یک کوله پشتی
.ریخت و تحویل رضا داد و گفت: من و جواد می مانیم شما سریع حرکت کنید
کاری نمی شــد کرد، خشاب های اضافه و چند نارنجک به آن ها دادیم و با
.ناراحتی از آن ها جدا شدیم و حرکت کردیم
اصاً همه این مأموریت برای به دست آوردن این نقشه ها بود. این موضوع
.به پیروزی در عملیات های بعدی بسیار کمک می کرد
از دور دیدیم که ابراهیم و جواد مرتب جای خودشان را عوض می کنند و
با ژ۳ به سمت هلی کوپتر تیراندازی می کردند. هلی کوپتر عراقی هم مرتب با
.دور زدن به سمت آن ها شلیک می کرد
دو ساعت بعد به ارتفاعات رسیدیم. دیگر صدایی نمی آمد. یکی از بچه ها
که خیلی ابراهیم را دوســت داشــت گریه می کرد، ما هیــچ خبری از آن ها
.نداشتیم. نمی دانستیم زنده هستند یا نه
یادم آمد دیروز که بیکار داخل شــیارها مخفی بودیــم، ابراهیم با آرامش
.خاصی مسابقه راه انداخت و بازی می کرد
بعد هم لغت های فارسی را به کردهای گروه آموزش می داد. آنقدر آرامش
.داشت که اصاً فکر نمی کردیم در میان مواضع دشمن قرار گرفته ایم
!وقتی هم موقع نماز شد می خواست با صدای بلند اذان بگوید
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#سلام_بر_ابراهیم #قسمتچهلیکم ﷽ ،برای اولین عملیات های نفوذی در عمق مواضع دشمن آماده شدیم. ابراه
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمتچهلدوم
﷽
امــا با اصرار بچه ها آرام اذان گفت و بعد بــا حالت معنوی خاصی
مشغول نماز شد. ابراهیم در این مدت شجاعتی داشت که ترس را از دل همه
بچه ها خارج می کرد. حالا دیگر شب شده بود. از آخرین باری که ابراهیم را
.دیدیم ساعت ها می گذشت
به محل قرار رسیدیم، با ابراهیم و جواد قرار گذاشته بودیم که خودشان را
.تا قبل از روشن شدن هوا به این محل برسانند
چند ساعت استراحت کردیم ولی هیچ خبری از آن ها نشد. هوا کم کم در
حال روشن شدن بود. ما باید از این مکان خارج می شدیم. بچه ها مرتب ذکر
.می گفتند و دعا می خواندند. آماده حرکت شــدیم کــه از دور صدایی آمد
.اسلحه ها را مسلح کردیم و نشستیم
چند لحظه بعد، از صداها متوجه شدیم که ابراهیم و جواد هستند. خوشحالی
.در چهــره همه موج می زد. با کمک بچه های تازه نفس به کمکشــان رفتیم
.سریع هم از آن منطقه خارج شدیم
نقشــه های به دســت آمده از این عملیات نفوذی در حمله های بعدی بسیار
کارســاز بود. این جز با حماسه بچه های شجاع گروه از جمله ابراهیم و جواد
به دســت نمی آمد. فردا ظهر ابراهیم و جواد مثل همیشه آماده و پرتوان پیش
بچه هــا بودند. با رضــا رفتیم پیش ابراهیــم. گفتم: داش ابــرام، دیروز وقتی
هلی کوپتر رسید چه کار کردید؟
با آرامش خاص و همیشــگی خودش گفت: خدا کمک کرد. من و جواد
از هــم فاصله گرفتیم و مرتب جای خودمان را عوض می کردیم و به ســمت
.هلی کوپتر تیراندازی می کردیم
او هم مرتب دور می زد و به سمت ما شلیک می کرد. وقتی هم گلوله هایش
تمام شد برگشت. ما هم سریع و قبل از رسیدن نیروهای پیاده به سمت ارتفاع
!حرکت کردیم. البته چند ترکش ریز به ما خورد تا یادگاری بمونه
ادامه دارد.....
هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو
یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو
همگے سینہ زنیم و همہ فرزندتوایم
با تو معنابشود واژه مادر بانو
مابچہهاےمادرپهلوشڪستہایم
◾️ شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بر شما خوبان تسلیت و تعزیت باد◾️
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛