کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🌃 رمان شب #بدون_تو_هرگز 65 "برو دایسون" ⭕️ یکی از بچه ها موقع خوردنِ نهار ...رسماً من رو خطاب ق
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 66
"با پدرم حرف بزن"
💢 پشت سر هم زنگ می زد ...
توانِ جواب دادن نداشتم ...
🔹 اونقدر حالم بد بود که اصلاً مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... 📴
توی حالِ خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد...
–چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... برو پی کارت...
👨⚕–در رو باز کن زینب ... من پشتِ درِ خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه...
🔷 –دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان....
یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمامِ وجود به مادرم احتیاج داشتم...😢 حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... 💕
تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم... 😭
–دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلاً کی بهت اجازه داده، من رو با اسمِ کوچیک صدا کنی؟...
اشک می ریختم و سرش داد می زدم...
🔺–واقعاً ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعاً بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟...
✳️ پریدم توی حرفش...
–باشه ... واقعاً بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسمِ ماست ...رضایتِ پدرم رو بگیری قبولت می کنم✔️
🔵 چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود...
–توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟...⁉️ 😳
🔸 آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توانِ حرف زدن نداشتم... 😞
👨⚕–باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت میتونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم....
🌷–پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ...
🔷 به زحمت، دوباره تمامِ قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو...
و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم.....
🌼☘🌼☘🌼☘🌼
#مسؤولیت_پذیری
چگونه می توان حس مسئولیت را در کودک نسبت به گفتار و رفتارش ایجاد کرد⁉️
🏷احساس مسئولیت باید از چیزهای خیلی کوچک شروع شود. مسئولیت در مورد کارهای شخصی نخستین گام است، یعنی کودک احساس کند که اگر دست به این کار بزند، برای خودش سودی دربر دارد.
🏷بنابراین باید در مورد کارهای خودش به او مسئولیت بدهیم و هر کار مثبتی که انجام داد سریع باید تشویق شود تا به این وسیله انگیزه اش برای انجام کارهای بعدی زیاد گردد.
#دكتر_سیما_فردوسی
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
یکی از علل سردرد در انسانها بادهایی است که در ناحیه سر به وجود می آید. نشانه این سردردها این است که با برخورد باد( چه باد سرد و چه باد گرم) با سر ایجاد می شود. برای درمان این باد ها روش های متعددی وجود دارد. یکی از این روش ها عنبر و زنبق است. میتوان روغن زنبق و عنبر را در بینی چکاند. تا سردرد بیمار بهبود یابد.
#سردرد
🍎🍒🍇🍉🌽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 عامل #دعوا در زندگی مشترک
🔴 #استاد_عباسی
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️روایت بسیار زیبای استاد عالی از خادم مدرسهای که از یاران نزدیک امام زمان(عج) شد.
مرغان نظرباز سبکسیر فروغی/
از دامگه خاک بر افلاک پریدند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ #حجت_الاسلام_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️بعد از پخش موسیقی مبتذل در چند مدرسه و رقص دانش آموزان،
نوبت به مهد کودکها رسیده...
⛔️برای بچههای پنج شش ساله موسیقی مبتذل پخش میکنن❗️
یکیشون میگه خانم خجالت میکشم، مربیشون میگه از چی خجالت میکشی دخترم❗️
🔻شما بقالی هم که داشته باشی، بازرس میاد ببینه گرونفروشی نکنی، بعد محل تربیت آیندگان جامعه اینطور رها شده؟!!!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از احرار
☀️صبحتان مزین ومعطر به عطر صلوات برمحمدو آل محمد💐
به رسم ادب هر صبح
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه🌸
السلام علیک یااباعبدالله🌼
السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا🌹
سلام صبح بخیر🌹
هدایت شده از کانال ســـرבار בلها
4_5879632901909250326.mp3
4.53M
🎧 بشنویم ...
⛔️ #کنترلنگاهبهنامحرم
🎤 #استادرفیعی
@smmdjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سی روز با قرآن
🗓روز چهاردهم ماه مبارک رمضان 98
#قطعه
#محمود_شحات
🔹°| قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عِيداً لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ |°
🔺عیسی بن مریم گفت : بار خدایا، ای پروردگار ما برای ما مائده ای از آسمان بفرست تا ما را و آنان را که بعد از ما می آیند، عیدی و نشانی از تو باشد و ما را روزی ده که تو بهترین روزی دهندگان هستی.
📝سوره مبارکه مائده
🔴استاد محمود شحات انور
🔹 مورخ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
💠 ۳ رمضان ۱۴۴۰ ه.ق
💠 #کف_زدن_شیطان
🔴 #پیامبر_صلی_الله_علیه_و_آله
💠اِذا اخَتَصَمَتْ هِیَ وَ زَوجُها فیالبَیتِ فَلَهُ فی کُلِّ زاویَهٍ مِن زوایَا البَیتِ شَیطانٌ یُصفِّقُ و یَقولُ: فَرَّحَ اللهُ مَن فَرَّحَنی!
💠 زمانی که زن با همسرش در منزل #دعوا و مشاجره میکند (دقیقاً) در همان زمان در هر یک از زوایای منزل یک #شیطان مشغول کف زدن و شادمانی است و میگوید: خدایش خوشحال کند کسی که مرا این چنین شاد و #خوشحال کرده است!
📙 لئالیالأخبار،ج ۲،ص ۲۱۷
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 66 "با پدرم حرف بزن" 💢 پشت سر هم زنگ می زد ... توانِ جواب دادن نداشتم
🎆 رمان شب #بدون_تو_هرگز 67
"۴۶ تماس بی پاسخ"
🔹 نزدیکِ نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... امّا هنوز به شدت بی حس و جون بودم😞
از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپِ ساده درست کنم ... 🍜
🔸بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ...
باورم نمی شد ... 10 تماسِ بی پاسخ از دکتر دایسون...‼️😳
💡با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگِ در بلند شد
پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به درِ ورودی رسیدم ...🚪 انگار نصفِ جونم پریده بود...
🔷 در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشتِ در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالتِ خاصی بهم نگاه کرد ...
اومد جلو و یه پلاستیکِ بزرگ رو گذاشت جلوی پام... 🛍
👨⚕–با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری...
این رو گفت و بی معطلی رفت....
✳️ خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرفِ غذا بود...🍱
با یه کاغذ ... روش نوشته بود...
📃–از یه رستورانِ اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری...
نشستم روی مبل....ناخودآگاه خنده ام گرفت....☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش حجت الاسلام حاج احمد پناهیان به آشوب اخیر در دانشگاه تهران:
⁉️دو سه روز فراخوان تجمع ضد #حجاب در #دانشگاه_تهران در فضای مجازی داده می شود، حراست دانشگاه خبر نداشته؟!
❓چرا آن روز برای ورود کارت دانشجویی چک نمی شود؟
👌انسان باید احمق باشد که فکر کند این برنامه مدیریت شده نبوده!
‼️از وزیر علوم و رئیس دانشگاه تهران باید تفحص شود...
▪️به بهانه تعرض به دانشجوی محجبه؛ دو سه جمله با چادریها...
محسن مهدیان نوشت:
تذکر: حجاب در اسلام منحصر به چادر نیست. چه بسیار زنان عفیفه ای که بدون چادر حجاب دارند و حریم شان پاک و شریف است؛ ولی غرض این متن اساسا حجاب نیست.
و اما...
چند جمله با دختران چادری:
اگر چادر را میراث قوم و تبار دانسته اید؛ سلمنا. اما قصه امروز، کهنه سنت گذشته گان نیست!
اگر چادر را مصونیت دانسته اید؛ حق است. اما ماجرا ازین نیز فراتر است!
اگر چادر را حجاب برتر دانسته اید؛ الحمدالله. اما باز هم کم گذاشته اید!
متعالی ببینید!
چادر امروز، نماد ایدئولوژی است. نشانه زندگی مومنانه است. هویت زن انقلابی است. چادر را فراتر از حجاب ببینید. چادر امروز ابزار مبارزه است. سیاهی چادر امروز، کراهت که هیچ؛ تقدس رزم سیاسی است و جبهه ای را مدد می دهد...
باید قدر دانست و نسبت به این هویت انقلابی معرفت داشت. بروز اجتماعی دختر چادری با همه لوازم و شرایط حیاگونه اش، ذکرست و عبادت.
همانطور که قانون دَری اباحه گرها، حیا و عفاف این مردم را هدف گرفته است، گام های استوار دختران چادری فراتر از حجاب شخصی، یک جامعه را به حجاب می کشد.
دقیقتر ببینیم!
ماجرا اصلا حجاب و غیرحجاب نیست. داستان یک هجمه تمام عیارست که یک وجهش آرایش جنسیتی علیه دین و دنیای این مردم است. حجاب و البته چادر راه و مسیر مبارزه زنان ماست و البته هزینه هم دارد...چه آنکه سیاهی اش بر خناسان داخلی و خارجی، چشم خراش است.
طبیعی است که آنچه درین سطور از ظاهر حجاب رفت، به پشتوانه باطن ایمانی و معرفت انقلابی زنان ماست که قدرت ساز می شود.
تعرض به دختر چادری در تجمع دوشنبه سیاه دانشگاه تهران را حالا دقیق تر یافتیم!
سبک زندگی
✍تمرین برای مقابله با هوای نفس:
🔸عفت تنها برای زنان نیست و مردان نیز وظیفه دارند این مسأله مهم دینی را رعایت کنند. کسی که عفیف و پاکدامن است، لذت عفت خود را بیش از آنکه از چشم و گوش بچشد، از دل خود خواهد چشید.
💠 وأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى . فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى 📚سوره نازعات 40-41
🔅و امّا آن كس كه از جاه و مقام پروردگار خود ترسيده باشد و نفس را از هوي و هوس بازداشته باشد، قطعاً بهشت جايگاه ( او) است.
🔹بهشت با سختی ها و جهنم با شهوات پوشیده شده
🔸انسان با رعایت عفت تمرین می کند که برده ی هوای نفس خود نشده و قدرت مقابله با وسوسه های نفسانی و شیطانی را در خود پرورش می دهد.
#پویش_حجاب_فاطمے
Karimi-MiladImamHasan1396[03].mp3
5.26M
🌟مولودی امام حسن مجتبی (ع)
🎤حاج #محمود_کریمی
🌼زهرا پسر آورده قرص قمر آورده
#میلاد با سعادت آقا امام حسن مجتبی علیه السلام تبریک وتهنیت باد🌹
#کانال_سنگر_عفاف
#وتربیت🌹
@adhbcx
به سمت پنجره ها تا نسیم می امد
صدای پاى امامى کریم می امد
رطب ز شاخه طوبى رسید یا اینکه
برای فاطمه سیب دو نیم می امد
برای رحل زمین در میان ماه خدا
ضحى و شمس الف لام میم می امد
میان خانه زهرا در ازدهام ان روز
پَرِ فرشته به جاى گلیم می امد
میان خانه زهرا ستاره پیدا شد
بیا مدینه على هم خلاصه بابا شد
دلم مدینه و اما کنار صحن شما
هواى رایحه سیب کربلا کردم
به سمت کرببلا رفتم ان شب جمعه
ولى دومرتبه تا اینکه چشم وا کردم
مدینه بودم و باز از فرات مى خواندم
و عصر جمعه کنارت سمات مى خواندم
#امام_حسنی_ام 💚
#ولادت_امام_حسن_مجتبی_کریم_اهل_البیت_ع_بر_همگان_گرامی_باد
#کانال_سنگر_عفاف
#وتربیت🌹
@adhbcx
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سی روز با قرآن
🗓روز پانزدهم ماه مبارک رمضان 98
🔴تلاوت قرآن
#راغب_غلوش
#قطعه
💠تلاوت تصویری جدید الانتشار استاد مرحوم شیخ راغب مصطفی غلوش
#کانال_سنگر_عفاف
#وتربیت🌹
@adhbcx
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🎆 رمان شب #بدون_تو_هرگز 67 "۴۶ تماس بی پاسخ" 🔹 نزدیکِ نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام
🎑 رمان شب #بدون_تو_هرگز 68
"احساست را نشان بده"
🏩 برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد...
⭕️ هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود...
–با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟...
❇️ تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوتِ دو ماهه اش رو شکست...
👨⚕ –واقعاً از پزشکی با سطحِ توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه....
🔹 –از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه....
👨⚕ –من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم...
🔸–پس چطور انتظار دارید ... من احساسِ شما رو قبول کنم؟... منم احساسِ شما رو نمی بینم...
🖱آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون...
💢 تمام روز از شدتِ عصبانیت، صورتش سرخ بود... 😡 چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه...
🚷 سه روز هم اصلاً بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد...
📳 گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود...
–دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان...
⛲️ رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای...
👨⚕ –چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ...
- حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغِ اتاق تون روشن شد ...💡 که فقط بهتون غذا بدم ...🍱❤️
- حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساسِ من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟...⁉️