eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
777 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب نعمت جان، خاطرات صغری بُستاک، امدادگر بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک، پرستار و امدادگر دفاع مقدس، است خواندن کتاب نعمت جان را به تمام دوست‌داران آثار و خاطرات رزمندگان دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم
موضوع این کتاب، شیرین‌ترین و لذت‌بخش‌ترین و آرامش‌آفرین‌ترین امر نظام عالم هستی؛ یعنی حرکت به‌سوی خداوند متعال و اُنس با او و معرفت او و محوشدن و غرق‌گشتن در دریای توحید است. اولین بحثی که کتاب به آن می پردازد چیستی و ضرورت حرکت و سلوک الی الله است. منظور از سیر و سلوک الی الله، حرکت از این عالم دنیا به‌سوی خداوند و طی‌کردن مراحل قُرب الهی و دیدن خصوصیات و شرایط مختلف راه، تا رسیدن به خداوند متعال است. فصل دوم به شاهراه سلوک و رسیدن به معبود می‌پردازد. فصل سوم برنامه‌های سلوک را بازگو می‌کند. فصل چهارم درباره راهنمایان و همسفران سلوک است و فصل پنجم قوانین سیروسلوک الهی را بیان می‌کند. 🍃
💢 اثر تدریجی گناه 🌲 امام صادق عليه السلام مى فرماید: «اِذا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءٌ فَاِنْ تابَ اِنْمَحَتْ، وَاِنْ زادَ زادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا يُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا». 🔹 «هنگامى كه انسان گناه می كند، نقطه سياهى در قلب او پيدا مى شود. اگر توبه كند، محو می گردد و اگر بر گناه بيفزايد، زيادتر مى شود تا تمام قلبش را فرا مى گيرد و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد ديد». ✍️ گناه با «فکر به گناه» شروع می شود و با «تکرار گناه» به صفت درونی مبدل می شود و «اوصاف درونی» سرنوشت آدمی را رقم می زنند. 📚 اصول کافی، ج2‏، ص271 📎 📎 📎 📎
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_14🌻 لباس ساده و محجبی را انتخاب کردم و همراه سلما وقت آرایشگاه گرفت
🌻 با صدای آرام صالح و نوازشش بیدار شدم. لحظه ای موقعیتم را فراموش کردم.😳 ــ سلاااام خانوم گل... صبحت بخیر لبخندی زدم و کش و قوصی به بدنم دادم. هنوز از پدر صالح خجالت می کشیدم که راحت باشم. صالح روسری را از سرم برداشت و گفت: ــ بابا ناراحت میشه. اون الان مثل پدر خودته پس راحت باش.😒 با هم بیرون رفتیم و با سلما سر سفره ی صبحانه نشستیم. صدای زنگ پیچید حسی به من می گفت زهرا بانو پشت در منتظر است.😍 حدسم درست بود با چادر رنگی و سینی بزرگ صبحانه وارد شد. گل از گلم شکفت و او را در آغوش گرفتم صالح هم خم شد و دستش را بوسید.😅 کنار هم نشستیم. زهرابانو برایم لقمه می گرفت و حسابی نازم را می خرید. صالح گفت: ــ مامان زهرا دارم نگران میشم. مگه خانومم چندسالشه؟😏 و با سلما ریسه رفتند. زهرا بانو بغض کرد و گفت: ــ بخدا دیشب تا صبح پلک رو هم نذاشتم. خونه خیلی سوت و کور بود. ــ ای بابا... دور که نیستیم. فکر نکنم هیچکی مثل مهدیه به خونه باباش نزدیک باشه.😜 از در بندازینش بیرون از پنجره میاد. از رو دیوار خودشو پرت می کنه تو حیاط. تازه... پشت بوم رو یادم رفت.😂 و دوباره خندید. زهرا بانو هم خندید و گفت: ــ هر وقت اومدین قدمتون رو تخم چشممون. و رو به من گفت: ــ دخترم ساک لباست رو آوردم. پشت در گذاشتمش. کی راه میفتین؟ ــ صالح گفته بعد از ناهار.☺️ صالح لقمه را فرو داد و گفت: ــ آره مامان زهرا. الان خانومم یه ناهار خوشمزه درست می کنه شما و باباهم بیاین دور هم باشیم. بعد از ناهار میریم ان شاء الله... ــ نه دیگه ما زحمت نمیدیم. ــ چه زحمتی؟ تعارف نکنید خونه دخترتونه.😊 زهرابانو علاوه بر صبحانه یک مرغ درسته را سوخاری کرده بود و آورده بود. من هم کمی پلو درست کردم و باهم ناهار خوردیم. صالح می خندید و می گفت: ــ احسنت... 👏 چه دستپخت خوشمزه ای خودمونیم ها... مامان زهرا کارتو راحت کرد. به به... عجب پلویی😁 و همه به خنده افتادیم. ...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_15🌻 با صدای آرام صالح و نوازشش بیدار شدم. لحظه ای موقعیتم را فرامو
❣️ 🌻 صالح خسته بود و خوابش می آمد.😞 چشمانش را ماساژ می داد و سرش را می خاراند. می دانستم چشمش خواب آلود شده. من هم تا به حال خارج از شهر و بخصوص توی شب رانندگی نکرده بودم. به شهر بعدی که رسیدیم نگذاشتم ادامه دهد. به هتل رفتیم و خوابیدیم. فردا سر حال به سفرمان ادامه دادیم. نزدیک غروب بود که وارد شهر مشهد شدیم.🕌 هوا تاریک روشن شده بود و گلدسته ها از دور معلوم بودند. بغض کردم و سلامی دادم. توی هتل که مستقر شدیم غسل زیارت گرفتیم و راهی حرم شدیم. خیلی بی تاب بودم. حس خوبی داشتم و دلم سبک بود. شانه به شانه ی صالح و دست در دست هم به باب الجواد رسیدیم. دولا شدیم و دست به سینه سلام دادیم.✋🏻 فضای حرم و حیاط های تو در توی آن همیشه مرا سر ذوق می آورد. اذن دخول خواندیم و از رواق امام رد شدیم. از هم جدا شدیم و به زیارت رفتیم. چشمم که به ضریح افتاد گفتم: ــ السلام علیک یا امام الرحمه❤️ اشک از چشمم جاری شد و خودم را به سیل زوار سپردم و صلوات فرستادم.📿 دستم که ضریح را لمس کرد خودم را به بیرون کشیدم و روبه روی ضریح ایستادم. ــ یا امام رضا... الهی من به قربون این صفا و کرمت برم. آقا دخیل... زندگیمو با خودم آوردم و می خوام هستیمو گره بزنم به ضریحت. خودت مواظب زندگیم باش. شوهرم... هم نفسم مدافع عمه ی ساداته...😭 خودت حفظش کن. اصلا پارتی بازی کن پیش خدا و سفارشی بگو شوهرمو از گزند حوادث سوریه و ماموریتاش حفظ کنه. تو را به مادرت زهرا قسم...🙏 بغضم فرو کش نمی کرد و مدام اشک می ریختم. بیرون رفتم و صالح را دیدم. با هم به کناری رفتیم و کتاب زیارتنامه را گرفتیم و باهم خواندیم. صدای صالح بر زمزمه ی من غلبه کرد و اشکم را درآورد. اصلا تحمل دوری و تنهایی را نداشتم. "خدایا خودت کمکم کن" 💔 ــ گریه نکن مهدیه جان... دلمو می لرزونی.😢 لبخندی زدم و اشکم را پاک کردم. دستش را گرفتم و به گنبد خیره شدم. راضی بودم از داشتنش. خدایا شکرت...🙏 ...
یاد خدا ۴۰.mp3
10.94M
مجموعه ۴۰ | √ حضور قلب ندارم! وسط نماز، صدبار ذهنم می‌پّره ! وسط ذکر، همه‌ی فکرای عالَم از سر من میگذره! ✘ من چجوری می‌تونم تمرکز بگیرم
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❓پاسخ سوال شما❓ میشه وام مسکن بگیرم ولی باهاش یه چیز دیگه بخرم، یا میتونم وام خودرو بگیرم و پس انداز کنم و سودشو بگیرم یا ....؟ ببین👆
و ساخت محلول خانگی ❌ از ریکا برای ضدعفونی سبزیجات ممنوع❌ ✅ از نمک و سرکه استفاده کنید ✅ 🌟🌟🌟 ✅از پودر لباسشویی با آنزیم کم استفاده کنید که به تاروپود لباس آسیب میزنه 🌟🌟🌟 ✅از سرکه و جوش شیرین برای تمیزکردن چربی های هود و گاز استفاده کنید 🌟🌟🌟 ✅چدن های گاز را با مخلوط جوش شیرین+سرکه+آب داغ تمیزکنید 🌟🌟🌟 ✅لیوان ها را با پودر ماشین لباسشویی و سرکه بررق بندازید 🌟🌟🌟 ✅برای تمیزکردن سرویسها و سینک از پودر ماشین استفاده میکنم. و وقتی خیلی جرم دارد از رخشا زرد استفاده میکنم 🌟🌟🌟 ✅برای تمیزکردن کریستال و بلور از خاکستر استفاده میکنم .میتونید از ترکیب جوش شیرین و سرکه هم استفاده کنید .
لباس روی چوب لباسی آویزون میکنی, جامیندازه😔😱 برای اینکه اثر چوب لباسی روی لباس باقی نمونه 👈✅ رول حوله آشپزخانه رو یک برش عمودی زده و داخل چوب لباسی فرو کنید😍 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌
برای برق انداختن شیرآلات یک تکه پارچه رو با سرکه مرطوب کنین و مقداری جوش شیرین و نمک روی پارچه بپاشین و بکشین روی شیرآلات دستشوئی و حمام و اونارو مثل الماس درخشان کنید