eitaa logo
کانون خدمت رضوی شهرستان گلپایگان
311 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
22 فایل
🌹تمام زندگی را از تو دارم🌹 🌹مقام بندگی را از تو دارم🌹ر 🌹رضا جان خادم کوی تو هستم🌹 🌹من این بالندگی را از تو دارم🌹 🌱کانون مرکزے خدمت رضوے شهرستان گلپایگان استان اصفهان🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 سلام بر پرچــم و علـم... سلام بر شعر محتشم... سلام بر مُحــرّم... ▪️ صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 🏴 قسم به کسی که مرا به نبوّت برگزید، همانا شأن ‌علی علیهماالسلام در آسمان‌ها بزرگتر از زمین است و بر عرش خدای تعالی چنین نوشته شده: 👌 ، چراغ هدایت و کشتی نجات است. 📚 عیون اخبار الرّضا علیه‌السلام، ج۱، ص۶۰. 🙏ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید🙏 تلگرام: @daftare_astan_ghods ایتا: @daftare_astan_ghods اینستاگرام: @kanal.8
😔 ▪️ سلام بر پرچــم و علـم... سلام بر شعر محتشم... سلام بر مُحــرّم... ● حضرت امام رضا عليه‌السلام فرمودند: 👈 ای پسر شبیب پدرم از پدرش و او از جد خود علیهم‌السلام برایم نقل کرده: 👌 هنگامی که جدم حسین علیه‌السلام کشته شد، آسمان خون و خاک قرمز بارید. 📚 عيون أخبار الرضا عليه‌السلام، ج۱، ص ۳۰۰ 🙏ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید🙏 ایتا: @daftare_kanon_razavi اینستاگرام: @kanal.8
🏴 آزادگان عالم در خیمه حسین اند ▪️سلام بر پرچــم و علـم...      سلام بر شعر محتشم...      سلام بر مُحــرّم... 🏴🏴🏴
دل به کوفیان قوی مدار! دشنام ها آزارت نمی دهند و نیز سنگ هایی که پیشانی بلندت را شکسته اند. خونِ بسیار رفته از پیکر تنومندت باعث ضعف زانوانت نیست چیزی که نفس هایت را به شماره انداخته، بی شک کثرتِ شمشیر زدن هایت نبوده است. آن چه تو را به جنون می کشد، حیرتِ توست؛ حیرت از این همه ریا کاری و سُست عنصری که از در و دیوارِ کوه فرو می بارد، حیرت از این همه نامردمی و دو رنگی. آن چه تو را به جنون می کشد، دغدغه توست به خاطر فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که با کاروان کوچک اهل بیت خویش، بی هیچ سپاه و همراهی، اینک به سوی این شهرِ غبارآلود در حرکت است و کاری از تو ساخته نیست که باز داری اش.فریادهای دردآلودت از دیوارهای ضخیم کوفه عبور نمی کند تا به کاروان امامت برسد و نمی توانی بال بگشایی و از فراز باروها بگذری تا پسر عمویت را بگویی که بازگردد. گرچه خود یقین داری که حسین نیک می داند که در این شهر چه می گذرد. امّا می آید؛ نه به خاطر این که فریب خورده باشد، بلکه رسالتش این گونه برایش رقم زده است. و تو بیم داری از نامهربانی و جفا کاری این خاک با کاروان کوچکی که هر لحظه به قتلگاه خویش نزدیک تر میشود، بی آن که هیچ کاری از تو برآید. فریاد برمی آوری: ای ریا کاران! آیا شما نبودید نویسندگان صدها نامه حزن آلود که او را به این شهر می خواندند؟! آیا شما نبودید که اصرار به آمدنش کردید؟! اینان که با رسول حسین علیه السلام چنین اند، با حسین علیه السلام چگونه خواهند بود؟ و ای که اگر کاروان به دروازه این شهر برسد! محرم
به محرم كه می‌رسی، عاشورا را به یاد می‌آوری و حسین را… به خود ببال كه عاشق و شیفته‌ حسینی و عشق به حسین خیمه‌ همیشه افراشته در جان توست؛ خیمه ای به وسعت همه‌ هستی، خیمه‌ای به بلندای همه‌ آسمان‌ها و كهكشان‌ها، با خوانی گسترده از عطش كه تشنگی بشریت را پایان خواهد داد. هرگز مباد بی این عشق زندگی كنیم و بی این محبت بمیریم.
دومین روز از محرم است و کربلا می رود تا درهای عشق را به سمت بهشت بگشاید. می رود تا پذیرای کاروانی از نور باشد. کاروانی به رنگ خورشید، کاروانی از تبار آسمان و از طایفه ی پیامبر. کربلا می رود تا پذیرای حسین باشد. می رود تا گوش جان بسپارد به صدای غریبی که دلش، آینه ی تمام نمای آیات خداوندی است. «اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء» این موضع کرب و بلا و محنت است. فرود آیید که اینجا منزل و محل خیام و جای ریختن خون ماست. آسمان نگاه را برسینه دشت فرود می آورد و دشت، خود را از شرم، در بوته هایی از خار می پیچد. نخل ها، در حیرتی آسمانی، تاب نگریستن به زلالی عشق را از کف داده اند و دست دعا به سوی آسمان خاکستری گشوده اند. التهابی سرخ، دامان کربلا را در خود شناور کرده و کودکان لب تشنه را خوش آمد می گوید. فرات سر به زیر افکنده، تا چشمانش در چشم های کودکان حسین نیفتد. انتظار می کشد، تا تلخ ترین روزهای زندگیش را در سینه ی تاریخ بنویسد. این شمع های سوخته بر دامان کربلا، خیمه ای به رنگ یاس های سپید بر سیاهی سینه ی این دشت می گشایند و سیدالشهدا، به فردایی بهشتی می اندیشد. او که هر گامش، فصلی از یک تاریخ سخن در دل دارد و هر ضربان قلبش، یک نیزه بر گلو و تکه تکه ی بدنش، درس بزرگ عشق را تدریس می کند. 🙏ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید🙏 ایتا: @daftare_kanon_razavi اینستاگرام: @kanal.8
ای مهتاب شب های الفت حسین ! ای مظلوم ترین فریاد خسته ! گلِ نازدانه پدر و انیس رنج های عمه ! رقیه کوچک! ای یادگار تازیانه های نینوا و سیل سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوی نوازش های پدر را می داد، و نگاه های معصوم و چشمان خسته ات، نور امید را به قلب عمه می تاباند. رقیه صبور ! بمان، که بی تو گلشن خزان دیده اهل بیت، دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد، تو نوگل بهشتی و فرشته زمینی، پس بمان که کمر خمیده عمه، مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد. 🙏ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید🙏 ایتا: @daftare_kanon_razavi اینستاگرام: @kanal.8 علی العزا
بر آستانه معرفت ایستاده‌ای تا به تشنگان سرگردان، جام حقیقت تعارف کنی.تو زینبی که بی هراس از ارتفاع شمشیرها، حقانیت عشق را به تفسیر نشستی و خواب راحت را از چشمان بی عدالت کفر، ربودی. تو زینبی.وقتی که مرهم بال های زخمی پروانه ها می شوی. دستان جهان، افول زنجیرهایش را مدیون تو است. تو نیزه های بیداد را از نفس انداختی و ثانیه‌های مصیبت را تاب آوردی. دسته گل هایت را کریمانه تقدیم حسین کردی.اما چون کوهی پولادین ایستادی و خم به ابرو نیاوردی.از خیمه بیرون نیامدی و بر بالینشان حاضر نشدی تا مبادا شرم را بر چهره برادر ببینی یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشگر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاور مردهای نوجوان مست تو اند گرچه شاگردان عباسند دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کشته‌ی یک بوسه از دست تو اند 🙏ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید🙏 ایتا: @daftare_kanon_razavi اینستاگرام: @kanal.8 علی العزا