از مدینه تا کربلا
قسمت بیستم
چون فرزدق به همره مادر
سال شصتم مسافر حج بود
در حریم حرم بدید حسین
رفت نزدش سلام عرض نمود
گفت با او که سبط پاک رسول
پدر و مادرم فدای تو باد
قبل انجام حج رَوی به شتاب
چه مهمی مگر میان افتاد
گفت با او حسین در پاسخ
بیش از این گر به مکه می ماندم
می گرفتندم عاملان یزید
می فتادم به بند او آندم
خود فرزدق چنین کند عنوان
او به من گفت کیستی ای مرد
گفتمش مردی از عرب، به خدا
زین مهم پرسشی دگر ناورد
پرسش از مردم عراق نمود
گفتمش جسته ام من از آگاه
قلبها با تو تیغها برتو
امر در دست حضرت الله
گفت با من که راست می گویی
ای فرزدق که کار دست خداست
او که هر روز را به یک کاری است
کار ما نیست جز سپاس و رضا
گر قضا بودمان به وفق مراد
شکر هر چند باز نعمت اوست
ورنه خارج نگشته از ره حق
آنکه تقوا نموده و حق جوست
گفتمش آن زمان که گفتارت
حق بود خیر باشدت در پیش
بعد پرسیدمش من از احکام
تا جدا دیدمش من از بَرِ خویش
#سید_عسکر_رئیس_السادات
پانزده مهر نود و شش
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۰
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و یکم
از یمن با هَدیّه های نفیس
کاروانی که بود عازم شام
خارج از مکه، منزل تنعیم
ضبط شد بار آن به دست امام
آنچه با زور، والی ظالم
جمع آورده بود از مردم
حمل می شد به سوی قصر یزید
تا بجنباند این چنینش دم
خرج خواهد نمود امام آن را
در رهی که صلاح دین باشد
از بر سارقان بیت المال
قطع ید معنیش همین باشد
بعد بر کاروانیان فرمود
هست محفوظ مزد کار شما
خرج برگشت تا یمن باما
آنکه ماند رسد به صحبت ما
جنگ فرض است اگر چه با طاغوت
جمع مامور را ولی انصاف
بر رعایا ره رعایت جو
تا نگردد به حقشان اجحاف
رسم سربازگیری از او نیست
جندی او حواری مختار
در رکابش کسی فقط باید
کز دل و جان شود فدایی یار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
بیست و هشتم مهر نود و شش
آخرین بازنگری ۱۶ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۱
#امام_حسین
حی علی الصلوه که تنها عن الهواست
حی علی الحسین که تنهای نینواست
حی علی الفلاح به همراهی حسین
حی علی النجاة که او مرشد هداست
حی علی الجنون چو شدی غرق بحر عشق
حی علی الفنا چو دلت تشنه ی بقاست
حی علی القتال به بد خواه عشق حق
حی علی الفرار ز هر کس که ما سواست
حی علی السماع به بزم حبیب ها
حی علی الفداء بر آن کس که با ولاست
حی علی العلم که نماند به روی خاک
حی علی العزای شهیدی که سرجداست
حی علی الثبوت لیاقت به نوکری
حی علی الوفای به مردی که با خداست
حی علی الوصال به خودسازی عسکری
حی علی الظهور امامی که جان ماست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۹ مهر۹۹
#امام_حسین #محرم
از مدینه تاکربلا
قسمت بیست و دوم
چون به حاجر رسید ابن علی
در جواب پیام ابن عقیل
کوفیان را دوباره نامه نوشت
با سفیری به کوفه کرد گسیل
از برایم نوشته ابن عقیل
کوفیانند جملگی یکدل
پس بگیرند حقی از ما را
که ربوده است فرقه ای باطل
مسئلت دارم از خدای بزرگ
جملگی عاقبت به خیر شویم
شود از حق نصیبتان توفیق
هم در این ره ثواب و اجر عظیم
شده ام من ز جانب مکه
هشت ذی حجه سویتان راهی
پس مهیا شوید یاران تا
یافتید از پیامم آگاهی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۰ شهریور ۹۷
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۲
#امام_حسین
"اگر آن ترک شیرازی ، به دست آرد دل ما را "
چه دارم تا به او بخشم ، که مارا هست او مولا
ز اربابی عجب نبود، اگر هم بنده بنوازد
که مولامیکندبخشش،نه چون مابی سروپاها
"هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد"
چو هستم هست از او من بر او سازم چه را اعطا
سمرقند و بخارا را، سر و دست و تن و پا را
اگر حتی دهم اورا تمام روح و هم اجزا
به او من باز برگردانده ام آن را که خود دادم
که عودت باشد این کار و نگوید عاقلش اعطا
اگر چه این عمل هرگز نباشد کار ناچیزی
که بر اهدا نمی گردد کسی این گونه بی پروا
اگر هم شاعری می سازد از این دست بخششها
زبانی باشد و آن را نمی سازد کسی اجرا
فقط این کار از احمد و فرزندان او آید
حسین اینگونه می بخشد تمام هستی خود را
تو را ای عسکری تنها همین آید که شکر آری
که گردد از سر شکرت برت حق مرحمت افزا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
ششم مهر نود و پنج
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و سوم
مردی از اهل کوفه را گویند
در خبر سوی کوفه عازم بود
نگهش چون به خیمه ها افتاد
جست از نام صاحبانش زود
چونکه فهمید از آن ابن علی است
در ملاقات او شتاب نمود
گفت در ابتدای پیری بود
آنکه در خیمه ها شدم مشهود
بود مشغول خواندن قرآن
بر رخش اشک مثل در غلطان
گفتمش از چه ای در این صحرا
پدر و مادرم تو را قربان
گفت تهدید دشمن از یک سو
نامه ی کوفیان هم از یک سو
خوب دانم اگر چه بر جانم
کوفیان خود کنند اراده ی سو
چون مرا کشت این جماعت پست
حرمت امر کردگار شکست
حق مسلط نماید آنها را
آنکه بر قتلشان گشاید دست
می رساند به قتل آنها را
تا به فرمانبری کند وادار
تا چنان کهنه پاره ی زنها
این جماعت ذلیل گردد و خوار
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۰ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۶ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۳
#امام_حسین
امسال هم حسینیم و عضو هیئتم
شکر خدا نکرده رهایم هنوز عشق
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و چهارم
به خزیمیه چون رسید حسین
یک شب و روز استراحت کرد
صبح زینب به خدمتش آمد
نگران با حسین صحبت کرد
هاتفی این سرود نجوا کرد
ای برادر به گوش من گویا
که شدم غرق غصه و تشویش
راز را از شما شدم جویا
سخت ای چشم من مهیا شو
می رسد فصل گریه های شدید
که کسی غیر من نخواهد ریخت
قطره ای اشک بر گروه شهید
گریه بر آن گروه بر حق که
سوی تقدیر خویش می تازند
هر خطر را به جان خود بخرند
تا به پیمان خود وفا سازند
داد پاسخ به زینبش او با
جمله ای مختصر ولی زیبا
آنچه تقدیر می کند ایزد
خواهرم بی گمان شود اجرا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۱ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۶ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۴
#امام_حسین
.
از آنکه نیست عاشق ارباب ما حسین
باشد چه انتظار بفهمد چرا حسین
هر کس به شاه ما بنماید قیاس کس
تنها زبانی است بگوید چو یا حسین
نان را به نرخ روز اگر می خورد کسی
گر پا دهد فروخته بر ماسوا حسین
باید برای روضه ی خود گریه سر دهد
هر کس جدا شده است ز خون خدا حسین
هر کس به هر طریق زند نیش و گر شود
چون کوفیان پیر زند با عصا حسین
روزی به نذر تازد و روزی به روضه ها
تا گوید او که هست ز ایران جدا حسین
چون بی سواد شهره شود سازد ادعا
ای عسکری مگر دهد او را شفا حسین
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱ شهریور ۱۴۰۱
#امام_حسین
.
یکی از حضرت صادق بپرسید این معما را
که از بین مصیبتها چرا عظمی است عاشورا
نه فقدان رسول حق که آنسان رفت از دنیا
که محروم از وصیت شد ز سوی امت اعمی
نه حتی مرگ مظلومانه ی دردانه اش زهرا
کتابی از مصیبتها فقط سیلی بر آن سیما
نه حتی رفتن حیدر که کشتش غربت و غمها
که بعد از فاطمه شد او غریب و یکه و تنها
نه فقدان حسن با آن حدیث تیر و تابوتش
چه دردی بیشتر از این که همسر باشدت ز اعدا
به او فرمود آن حضرت که بین مردم دنیا
بود آل کسا اشرف، تسلی بخش بر دلها
حسین چون رفت دیگر کس نماند از پنجتن بر جا
دگر محروم شد دنیا ز نور خمسه ی طه
زمین و آسمانها هم از این در شیون و غوغا
که گویی رفت کل پنجتن از دستهای ما
#سید_عسکر_رئیس_السادات
هفدهم آذر نود و چهار
#پنجتن
#امام_حسین
.
فدای حق ، همه هست و حیاتت
هدف دادی نشان ، از این مماتت
در آن حول و ولا ، شور اَقَمْتَ
چه طوفانی به پا کرد از صلاتت
چه هیهاتی زدی ، بر جند ظلمت
که بودت در شهادت هم، شهامت
رضاً ، بهر رضای حیِّ داور
شعار عصمت و اصل امامت
نماز عاشقی سنّی ندارد
متاع جان و خون آید به کارت
حبیب ازیک طرف،اصغر زیک سو
کمال عشق را آمد نهایت
تو را بالاتر از حج بود طاعت
که حج، بیهوده باشد بی برائت
بسنده کردی ای مولا به عمره
نهادی خانه خواندت تا خدایت
هدف،ترسیم گلگون نامه ی عشق
نبودت ای حسین ، حب امارت
شدی آن عاشق دلبر ز معشوق
که تو در دلبری داری مهارت
چو جانان خواست، دادی مال و جانت
خریدی بر تنت ، صدها جراحت
چه سخت است عسکری، عشق امتحانش
عطش، خون، سرزنش، آتش، اسارت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
از اشعار قدیمی من
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین
#حج
.
چه اسراری بود حاکم خدایا آخرین حج را
چه حج احمد مرسل چه بر حج حسین ما
دو پیمان بسته شد دونان شکستندش به نامردی
به باطل متفق گشتند و حق ماند از جفا تنها
چه پیمانها چه مرسلها چه بیعتها چه اقوالی
همه چون طبل توخالی نبودش صدق در فحوا
یکی آتش زند باب سرای کبریایی را
حریم مصطفی را این ستم باشد روا آیا
شکستندای خدابیعت چراغصب فدک دیگر
چرا نیلوفری گردد رخ انسیه ی حورا
ز نخلستان نسیم آرد نوای آه جان سوزی
یکی با چاه می گوید که بسیار است مشکلها
دمی غصب ولایت شد دمی بر شه جسارت شد
به تابوت حسن از چه شدند آنگونه بی پروا
چه حجی ای حسین من چه احرامی چه قربانی
چه میقاتی چه سعیی وچه رمیی کرده ای اجرا
نباشد اکمل و اتمم چو حجت حج انسانی
که دارد حج مقبولی بدین اوصاف بی همتا
بنازم بر صفا و مروه ات دردانه ی یزدان
زمانی جانب خیمه زمانی جانب اعدا
که قربانی تو آوردی رقیه یا علی اصغر
و یا قربان خودت بودی نهادی سر تو بر نی تا
نباشد رنگ احرامت سفید از چه حسین من
شدت یک کهنه پیراهن به رنگ خون تنت تنها
بمیرد عسکری آن را که شد خشکیده لب کشته
به جرم امر بر معروف و نهی از منکر و فحشا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
چهارم تیر نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین #حج