eitaa logo
دفتر شعر من
93 دنبال‌کننده
11 عکس
17 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
«دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور» فریاد زد وصال، گلا یا که خاک گور «ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن» این بلبلان بیدل خود را مکن به دور «از دست غیبت تو شکایت» به حق برم از من چرا دریغ کند لذت حضور «گر دیگران به عیش و طرب خرمند و شاد» غمنامه می کنیم به دور از شما مرور ای عسکری به غیر فرج در پی چه ای؟ باید دعای شب زده باشد چه غیر نور؟ ۹ آبان ۱۴۰۴
هرگز نمی شناخت کسی اهل خدعه را زهرا اگر نبود هوادار مرتضی یاری نداشت شیر خداوند در جهان حتی برای آنکه شوندش رسن گشا بوده برای جامعه داماد بر نبی امت نمی شناخت علی را چنان سزا اصحاب معرفت که قلیلند هر زمان برخی شناختند و نبودند با وفا در خانه اش به جور نشاندند باب علم بودند چون که باب خلافت به ادعا از اینکه بوده اند صحابی به افتخار گفتند برتریم هم از خیر الاوصیا اقدام ما به خاطر حفظ شریعت است باشد مراد ما همه خشنودی خدا باید یکی بساط ریا را بهم زند آن کس به حب و بغض بود مثل مصطفی تا اهل ادعا بنهد این فریبها بردارد از رخش همه ی این نقابها آنگه نشان دهند که اهل نفاق و مکر حتی نمی کنند ز قتل زنی ابا آن هم نه هر زنی که بود سرور زنان آن هم به صورتی که زند طعنه بر بلا یاس کبود احمد خاتم شهید شد هرگز نگشت لحظه ای از آن ددان رضا ای عسکری به خاک نهان گردد آسمان تا آنکه آشکار ستمگر شود به ما ۲۸ دی ۹۹ آخرین تصحیح ۱۰ آبان ۱۴۰۴
گفت بر حیدر کسی ظلمی نکرد نیست ظالم نقطه چین از این نظر کرد او دین را درخشان همچو مهر دین احمد را به دنیا نامور گفتم او ظالم نباشد بی گمان نیست مظلومی چو او در این جهان پیش عالم از چه روی منبر است؟! آنکه خود گوید نباشد راه دان گفت آمد بر نبی غالب وجع تا بماند راز پیغمبر نهان تا نگوید او خلافت بعد من هست از آن امیر مومنان آنکه دادش چون پیمبر حکم حلق گفت کو آن وعده ی فتح و ظفر از چه می گویی به ما گردیم باز نیستی پیغمبر یزدان مگر؟! آنکه آتش زد در بیت بتول آنکه بیعت کرد و از بیعت عدول آنکه بازوی علی را بست و کرد بس جفا در حق ثقلین رسول آنکه سیلی زد به روی فاطمه با لگد آورد بر جسمش فشار تا نماید محسن او را شهید تا شود بر داغ او داغی سوار یهرب و لا یحربش مشهور بود شأن زهرا را ولیکن کور بود شد خریدار بلا و خشم حق آنکه از بحر ولایت دور بود با وجود آیه ی تطهیر هم نقل من یشری حیدر با خدا آیه ی ناب ولایت همچنین آیه ی تبلیغ و نقل هل اتی هیچ ایرانی بدون دومی گفته ای قطعا بر این آیین نبود؟ بوسه بر شمشیر او باید زدن؟ شکر حق بی شکر او‌ دارد چه سود؟ مردم ایران ز ظلم پادشاه روی آوردند بر دین هدا دومی با سیف مسلم می نمود فتح خاک از فتح دل باشد جدا حیدر اما شیوه اش فتح قلوب قلب از او می شود غرق امل آنچه با شمشیر آید می رود کار دلها می شود خیر العمل مانعِ از خیر خود اصل الشر است از هزاران خصم شرش بدتر است بی علی می میرد از ظلمت قلوب لعن بر آنکس که خصم حیدر است تصحیح شعری از سال ۹۳
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیمرغ ایران آسمان را مفتخر کن با هیبتت این دهر را زیر و زبر کن کل جهان را با شکوهت بار دیگر از عزم آرشهای ایران با خبر کن ۱۵ آبان ۱۴۰۴
"عشق بازی کار هر شیاد نیست " عاشقی چون حضرت سجاد نیست در نمازش غرق گردد چون علی بحر عرفانی چنین در یاد نیست او فراوان سجده بر حق می کند هیچ عبدی مثل او عبّاد نیست او فقط دل داده ی حق است و بس چون شکار دام هر صیاد نیست هر که بر دامان او چنگی زند بی گمان او را امل بر باد نیست آنکه می خواهد کند عزم سلوک به ز او استاد بر ارشاد نیست بی گمان بر علم اخلاق و حقوق بهتر از اقوال او اسناد نیست با دهان تشنه مردن پای بحر عسکری انصاف ده ایراد نیست؟! اول خرداد نود و چهار بازنگری ۲۰ تیر ۱۴۰۴
بر امام چهارمین صلوات بر شه با صفای دین صلوات بر علی بحر معرفت سجاد آنکه بعد از پدر نشد دلشاد بر شکیب مرارتش صلوات بر جهاد و اسارتش صلوات هر که خواهد در آخرت مددش آهر که خواهد عطای بی عددش هر که دارد دلش هوای حرم هر که جوید شهی ز آل کرم آنکه خواهد از او طریق نجات همره زین عابدین صلوات ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
کشوری دل‌نگران است، خدایا باران فصل ما خشک، خزان است خدایا باران گر چه ما بر تو نبودیم عبادی بسزا از تو امید امان است خدایا باران زنده کن باز دل دشت و دمن را یارب جود از سوی شهان است خدایا باران ما که غیر از تو نداریم خدا این تحریم بر دل خلق گران است خدایا باران به حسین و حسنت فاطمه حیدر احمد منتظر چشم جهان است خدایا باران عسکری باز به یمن غزل و اشک روان در پی آب روان است خدایا باران ۲۴ آبان ۱۴۰۴
«ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش» چه نیکو گفت آن شاعر خوشا بر حال و اشعارش ولی از حال آن بانو خبر تنها خدایش داشت نهان کرد از علی بازو نهان هم رنگ رخسارش برای مرتضی گریان چرا باید بود زهرا که باشد در فغان عالم فقط از زخم مسمارش دل ریحانه می سوزد برای غربت حیدر چه بر دل داده می آید چو دور افتد ز دلدارش که بی گل ماندن بلبل خودش غم آفرین باشد بر این صد عقده افزون کن ز حجم هجمه بر یارش مپرس از حال حیدر هم به وقت غسل زهرایش بپرس از مکث گهگاه و ز هق هق های غمبارش لباس بین دندانش سکوت عین فریادش از آن یا لیتها گفتن بر آن عمر به اجبارش ز ضرب دست بر دستش ز آه پشت هر آهش بپرس ای عسکری از آن جبین روی دیوارش ۲۶ آبان ۱۴۰۴
‌مظلومی آن روز طه باورش سخت است بعد از سفیدی سیل سودا باورش سخت است یاس نبی مجروح از قومی که باید او می داد در سوگش تسلی باورش سخت است در پیش چشم آنکه غیرت را نماد است او بر اهل بیتش این جفا ها باورش سخت است هر چند عهد صبر با حق در میان باشد این صبر بر پیمان خدایا باورش سخت است آنقدر که اکنون کند انکار آن شیخی این ظلم او در حق زهرا باورش سخت است آن ظلم هایی را که داده شرح آن دشمن رد می کند زیرا علی را باورش سخت است ای عسکری باور نمودم هر چه مکتوب است شد آرزوی ما منایا باورش سخت است ۱۴ آذر ۱۴۰۴
در همان عهدی که می شد ادعا چون پسر باشد پدر گیرد بقا بی پسر را خانه تاریک است و سرد از پسر جاوید ماند نام مرد حضرت حق ختم آورد این خطا داد زهرا خانه ی احمد سنا آنکه آرامش به مادر می دهد آنکه قومش بی حمایت می نهد مادری که بود جرم او زفاف با یتیم هاشم عبد مناف بر محمد شد عطا خیر کثیر آنکه کفوش می شود تنها امیر آنکه باشد مادر بابای خویش می شود کاخ ستم از او پریش حجتی شایسته باشد بر حجج از حسن تا آنکه خواهیمش فرج آنکه قلب احمد حق را فسرد زیست با گمنامی و گمنام مرد نام احمد شد به زهرا جاودان کور گردد تا که چشم دشمنان عسکری امروز روز شادی است چون به عقبی موجب آبادی است ۲۳ آذر ۱۴۰۴