eitaa logo
دفتر شعر من
94 دنبال‌کننده
9 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
کاش می شد با خدا لابی کنیم آسمان قلب را آبی کنیم دست بر سر تا بگردانیم هجر قهر از این یار قلابی کنیم کاش می شد آنچه خواهد می شدیم شام تار خویش مهتابی کنیم کاش می شد از گنه دوری کنیم تا به نفس خویش اربابی کنیم سخت ناکوک است ساز قلب ما کوک آن را پر به محرابی کنیم تا فقط باشد به دلخواه نگار دل برایش جور اسبابی کنیم عسکری باید دگر کاری کنیم تا به کی بس ما به بی تابی کنیم بیست و یکم آذر نود و چهار آخرین بازنگری ۱۹ آبان ۱۴۰۳
یک عمر گذشت و نگذشتی تو ز راهم از من بگذشتی، نگذشتی ز گناهم از من مگذر، بگذر از این کوی ولیکن بی تو گذرد شام چه سان تا به پگاهم بگذار که گرد کف کفش تو نگارا تا بگذرد از شامّه ام ور نه تباهم یا من گذری گه به گذرگاه تو آیم هر چند که مجروح کنی دل به نگاهم ای گل به گلستان نبود بی تو صفایی ای کاش نگاهی بکنی گاه به ما هم ای عسکری از گل مگذر سهل که گویی ای عمر گذشتی همه در حسرت و آهم ۹دی ۹۴
وای از آن دم که شود محشر و هنگام حضور کاتبان گر بنویسند تو را سد ظهور وای از آن دم که بگویند که او با ما نیست که ولایش به ریا بود و ز ما بود به دور وای اگر مُهر تبری به جبینت بخورد که تبری ننموده است ز شیطان شرور وای اگر روی خودش را ز تو برگرداند و تو محروم در آن ظلمت کبری از نور چون نظر می کند او نامه ی اعمال تو را هی تأسف بخورد لب بگزد حین مرور واز آن حضرت زهرات شماتت گوید مهدی از او شده تنها مکنش عفو، غفور عسکری توبه نما تا که زمانی باقی است تا رهایت ننمایند به هنگام عبور نهم آذر نود و چهار  آخرین بازنگری ۱۹ آبان ۱۴۰۳
بیا بیا گل نرگس اگر چه غرق گناهم اگر که نیست مرا دل تو برده‌ای به نگاهم منم اسیر نگاهت چرا شدی تو نهانم نگفته ای که نباشد ستاره ای و نه ماهم عدو به طعنه بگوید به عسکری که نیامد چه خوش نموده دلش را که من یکی ز سپاهم از آن طرف گله دارد گروه منتظر از من که مانع فرجی تو که سنگ بر سر راهم خدا خدا چه بنالم دگر ز جرم و گناهم خدا خدا کمکم کن که غم نموده تباهم اگر که نیست امیدی بر این فتاده به خواری مرا ببر که نباشم که جان برای چه خواهم بیست و نهم آبان نود و چهار آخرین بازنگری ۱۹ آبان ۱۴۰۳ 
بار دگر زمان تبلی السرائر آمد لات و منات و عزی با رقص فاجر آمد وقتی نماد کعبه شد پاخور فواحش آمد علم هر آنچه با دین مغایر آمد آل امیه آمد با عزم کعبه سوزی دین را چگونه گوید این قوم کافر آمد آل سعود باید دستش بریده گردد دلها به درد از این دزدان جائر آمد برخیز ای مسلمان توهین به دینمان شد اهل نفاق کفرش اکنون که ظاهر آمد ای عسکری دعا کن مولایمان بیاید شاید به شام ظلمت خورشید باهر آمد ۳۰ آبان ۱۴۰۳
بی تو هرگز حال عالم خوب نیست زندگی بی بوی تو محبوب نیست مدعی ها امتحان پس داده اند هیچ کس چون زاده ی یعسوب نیست «ای طبیب جمله علتهای ما» حال امت بی شما مطلوب نیست بی تو انسانها همه سر در گمند فرق بین غالب و مغلوب نیست بر گره های فراوان جهان راهکار تو فقط معیوب نیست پس بیا چون عسکری را بیش از این تاب این دنیای پر آشوب نیست ۲۳ آذر ۱۴۰۳
گفتم امیدوارم در لیله الرغائب بر اینکه حاضر آید بر من نگار غائب گفتند باید اول بر او شوی تو حاضر غائب تو بوده ای چون برگرد و باش تائب گفتم که روسیاهم هر چند بارلها از من مکن دریغش بر من چو هست صائب ‌ گفتند عاشقی چون؟ در راه وصل معشوق این سستی تو باشد الحق که از عجائب گفتم بده تو ترکم از اعتیاد عصیان بر دیدن جمالش من می کشم مصائب دیوانه عسکری شد از رنج این مصیبت الهجر من قرائب الوصل من غرائب  فروردین نود و چهار  آخرین بازنگری ۱۴ دی ۱۴۰۳
آی هشتک شاعری_درباریم شاد با او با غمش در زاریم باب میل شخص اول شعر را می سرایم تا نماید یاریم گر چه گاهی هم به حکم شخص او در سرودم اهل پنهان کاریم سر سپرده دل سپرده متصل وقت وقتش اهل میدان داریم سایه ی حق وجه حق می دانمش دولتش را طالب همکاریم او بخواهد می سرایم مثنوی یا گدای کوچه و بازاریم گر بود عشقش به درد من سبب عاشق هر درد و هر بیماریم گوش بر فرمان سلطانم مدام طبق امرش خواب یا بیداریم عشق یعنی شاه من، نقطه، تمام من ز حب ماسوایش عاریم طبق منویات او هر حرکتم اوست در رأس امور جاریم عسکری را غرق کن در عشق او ای خدا حتی اگر واداریم ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ آخرین بازنگری ۲۱ دی ۱۴۰۳
روز پدر مبارک ای جان جان جانم ای بهترین پدرها ای قائد زمانم ای کاش در سلامت باشی عزیز زهرا ای وارث پیمبر شاه علی نشانم قابل بدانی ای کاش من را به سیر رویت من نذر می کنم جان بر مقدمت فشانم مثل یتیمهای دور از پدر غمینم بازا که نقش بندد لبخند بر لبانم رویای من شهادت در راه توست، ای کاش روزی شود محقق تا اهل این جهانم گویم همیشه با خود ای عسکری چه کردم تا آنکه گشتی ای مه از چشم در نهانم ۲۵ دی ۱۴۰۳
گویند امام باشد بابای امت خود هر چند کرده باشند از امر او تمرد «روز پدر مبارک بابای مهربانم» روزی که یافت جدت در بیت حق تولد دور از تو ما یتیمی غمگین در این دیاریم این عقده ی دل ما نقل جهانیان شد ما طعنه ها شنیدیم از بدترین مردم پیدا نمود بی تو چون جمعه ها تعدد ای عشق در رکابت جان می دهیم بی شک بر این دهیم با خون صد نامه ی تعهد با وصل عسکری را بابا بده عطایی بر ذره پروری چون داری شما تقید ۲۷ دی ۱۴۰۳
وقتی که به خوبیت نباشد فردی بدتر ز نبودنت نباشد دردی باید که به انتظار تو بنشینند تا آنکه دوباره پیششان برگردی ۹ بهمن ۱۴۰۳
آمدی جانم به قربانت چه زیبا آمدی گم نمودی دشمنان را تا که پیدا آمدی شد بسیج اشیاع شیطان تا نیایی ای عزیز در جواب طعنه زن مولا چه گویا آمدی نیمه ی ماه آمدی قرص قمر شد شرمگین خوب بودن را برایش چونکه معنا آمدی تا شدی همنام پیغمبر خسان را غم گرفت چون برای اختتام کار بتها آمدی دید خالق نیست دنیا در خور این در ناب تا جهان در خور شود پوشیده از ما آمدی دیو هم مشغول جولان شد شبیه سامری چند روزی دیر چون از طور سینا آمدی عسکری مرد از ستمکاران و احیا می شود چون ببیند مهدیا با سیف مولا آمدی ۲۶ بهمن ۱۴۰۳