از آن زمان که کرد گرفتارمان حسین
آورد بر حبیب سزاوارمان حسین
او شد برای ما همه آئینه ی خدا
عاشق نمود بر رخ دادارمان حسین
تنها درستکار ز مهرش نبرده سود
در هم خرید خوب و خطاکارمان حسین
ما ریزه خوار سفره ی گسترده اش شدیم
شد در مسیر عشق جلودارمان حسین
ما سینه می زدیم اگر در عزای او
بگشود هر زمان گره از کارمان حسین
ما را ندید کوه خطا و به صرف چای
آقا نمود و شهره ی بازارمان حسین
او خیر مطلق است جدا ما ز امر خیر
بر آن نمود این همه وادارمان حسین
ما آبرو ز نام شریفش گرفته ایم
از این شده است پایه ی پرگارمان حسین
ای عسکری اگر چه سرش رفت روی نی
سر می نهیم بر سر سردارمان حسین
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و پنجم
گفت همراه مذری ابن سلیم
بعد حج بودمان چنین تصمیم
برسانیم خویش را به حسین
تا از احوال او خبر گیریم
در همین ره حوالی زروُد
از کسی که ز کوفه می آمد
خواستیم از وقایع شهرش
ما دو تن را که باخبر سازد
گفت سوگند بر خدای بزرگ
من نبستم برای رفتن بار
که جسد های مسلم و هانی
شد کشان در میانه ی بازار
ثعلبیه غروب بود که ما
به حسین این خبر رسانیدیم
او به لب راند ذکر استرجاع
اشک را بر محاسنش دیدیم
سوخت از این خبر بنی هاشم
همرهان امام هم گریان
می رسید از خیام هم بر گوش
صوت جانسوز شیون نسوان
بعد آرام گشتن مجلس
ما نمودیم این چنین عنوان
این خبر گویدت بیا برگرد
یاوری نیستت در آن سامان
ناگهان بازماندگان عقیل
معترض گشته این چنین گفتند
از عدو انتقام می گیریم
تا که جان هستمان به حق سوگند
این سخنها به طول انجامید
چشمها بود بر لب مولا
تا که فرمود زندگانی را
نیست خیری دگر پس از آنها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۲ شهریور ۹۷
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۵
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و ششم
ثعلبیه سوالی از مولا
شد ز تفسیر سوره ی اسرا
آنکه دعوت کنیم هر امت
با امامی که هست بر آنها
گفت گاهی امام بر امت
هست الحق معلم و هادی
گه امامی به روی امت خویش
می گشاید مسیر الحادی
آری آری دوگونه هست امام
که بخواند به راه کج یا راست
در پی هر کدام خلقی را
عاقبت نار و جنتی ماواست
این چنین می کند فریق فریق
آیه ی هفت سوره ی شوری
در سعیرند پیروان بدی
پیروی حق به جنت الاعلی
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳شهریور ۹۷
آخرین بازنگری۱۲ تیر ۱۴۰۲
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۶
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و هفتم
ثعلبیه امام را قولی است
گوییا هست پاسخی به سوال
یا جوابی برای سرزنشِ
جاهلی اهل دعوی و جنجال
در مدینه اگر که می بودیم
داده بودم نشان به خانه ی خود
رد پای جناب جبرائیل
آن محلی که وحی نازل شد
تا برادر شود تو را معلوم
بی گمان مهد علم خانه ی ماست
ما ندانیم و دیگران دانا؟
هرگز، این خود ز غیر ممکن هاست
بله این اعتراض یک داناست
می کنند ادعا چو نادانان
صاحب خانه هست اعلم بر
آنچه دارد به خانه اش پنهان
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۷
#امام_حسین
در این زمانه که دلها اسیر اغیارند
به دسته های عزای تو دلخوشم تنها
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۶ تیر ۱۴۰۳
از مدینه تا کربلا
قسمت بیست و هشتم
ابن حیدر رسید چون به شقوق
مردی از اهل کوفه را پرسید
که در آن شهر وضع مردم چیست
در چه اندیشه کوفیان را دید
گفت فرزند نیک پیغمبر
متحد گشته اند این مردم
با شما تا مخالفت سازند
تا که باشند جزو حاربکم
گفت اینگونه در جواب، حسین
بی گمان است امر دست خدا
آنچه خواهد خودش کند اجرا
او به کاری است هر زمان پیدا
بیت هایی به روی لب آورد
آن خداجوی بعد از این مجمل
زندگی هست پر بها و نفیس
هست پاداش حق ولی افضل
ترک باید نمود گر اموال
پس چه زشت است حال مَن یبخل
رزق هر کس اگر بود معلوم
حرصِ کمتر به کسب آن، اجمل
این بدنها مسافر مرگند
پس به شمشیر گر بود بهتر
آل احمد درودتان که خبر
دارم از بینتان روم دیگر
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۴ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۸
#امام_حسین
از مدینه تاکربلا
قسمت بیست و نهم
در زباله امام نامه به دست
کرد بر کاروانیان اعلام
خبری بس تاثر آور را
از خیانت به یاوران امام
هانی و ابن یقطر و مسلم
کارشان شد به شهر کوفه تمام
(کشته گشتند آن سه تن گر چه
با شهادت رسیده اند به کام)
خوب ای یاوران بیاندیشید
یاوریمان به کوفه قطعا نیست
برود هر که خواست ،چون بر او
حقی از ما دگر به گردن نیست
گفت با پیروان حقیقت را
که نبود اهل حیله و ترفند
این چنین شد که خالصان ماندند
در زباله زباله ها رفتند
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۵ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۲۹
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت سی ام
می رسد چون به بطن اَلعقبه
گوید این گونه او به همراهان
من نمی بینم از برای خودم
غیر مقتول گشتنم پایان
دیده ام چون به خواب ای یاران
به من آورده حمله خیل سگان
از همه سخت تر سگی ابقع
جسم من را کشیده بر دندان
پیرمردی در آن میان پرسید
به کجا می روی بگو ای مرد
داد پاسخ به کوفه گفتش باز
از همین جا قسم به حق برگرد
که نیاید تو را به استقبال
بی گمان غیر نیزه و شمشیر
این جماعت چو فتنه را خواباند
راه آن شهر را تو پیش بگیر
گفت از من که هیچ مخفی نیست
آنچه از ما وقع تو فهمیدی
امر ایزد نمی کند تغییر
بر گریزش که راست تمهیدی
تا نریزند بر زمین خونم
بر ندارند از من آنها دست
تا مسلط کند بر آنها حق
آنکه بسیارشان نماید پست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۷ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۳۰
#خطبه_ها_و_نامه_ها
#امام_حسین
ابقع؛ سیاه و سفید
از مدینه تا کربلا
قسمت سی و یکم
می کند امر بر ذخیره ی آب
ابن حیدر چو می رسد به شراف
پیش از آنکه شمس بر آید
بیش از احتیاج و حد کفاف
حر رسد با هزار همراهش
میهمان است اگر چه نا خوانده
گر چه نامهربان ولیکن هست
تشنه ی راه و خسته و مانده
مهربان گفت آبشان بدهید
تا نمایید اسبشان سیراب
آب بر یال و پایشان بزنید
برده گرما ز طفلکیها تاب
گفت شخصی از آخرین افراد
مانده بودم در آن میان مغفول
تا به دادم رسید آن خوشرو
شد به سیراب کردنم مشغول
گفت تا من شتر بخوابانم
من حجازی ولی نفهمیدم
تا عراقی به من خودش فهماند
بعد مشغول آب گردیدم
تشنگی تاب برده بود از من
آب بر روی صورتم پاشید
گفت بفشارمش نفهمیدم
دهن مشک را خودش چسبید
ظهر شد بر موذنش فرمود
که اذان و اقامه کن جاری
گفت با حر که همرهی باما؟
یا نمازی جدا تو بگزاری
گفت در پاسخ سوال حسین
با شماییم من و یارانم
در صفوف شما و یارانت
ابن حیدر نماز می خوانم
داد بر سیف تکیه بعد نماز
جامه ای ساده نیز بر تن داشت
گفت حجت تمام شد که حسین
امر دادار را زمین نگذاشت
من نگشتم به سویتان راهی
مگر از بعد خواهش بسیار
آن همه پیک و نامه ی دعوت
که نباشد اماممان ای یار
گر وفادار عهد و پیمانید
بنمایید عهدتان تجدید
راضی ار نیستید از آمدنم
باز گردم اگر که بگذارید
بله این حرف حق جواب نداشت
آنکه را هست عزم خبط و خطا
غرق بود آن سپه به بحر سکوت
سنگ آمد ز ننگشان به صدا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۸ شهریور۹۷
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۳۱
#خطبه_ها_و_نامه_ها
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت سی و دوم
گفت بعد از نماز عصر حسین
به سپاهی که با حر آمده بود
در نماز اقتدا به او بنمود
هم به او سخت پشت پا زده بود
ایها الناس حق ز خود راضی
می نمایید از ره تقوا
تعرفوا الحق لاهله یعنی
حق بود حق صاحبش تنها
ما که هستیم اهل بیت رسول
بر ولایت به امتیم اولی
از همه اهل ادعایی که
ظلم سازند و دشمنی خدا
گر در این راه می کنید اصرار
روی گردان شوید تا از ما
گر به غیر از قرار خود هستید
روی گردان شوم ز شهر شما
چون به اینجا رسید حرف امام
گفت حر از قرار بی خبریم
که دو خورجین ز نامه آوردند
تا حقیقت شود بر او تفهیم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۹شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۲ تیر ۱۴۰۲
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۳۲
#امام_حسین
از مدینه تا کربلا
قسمت سی و سوم
برمگرد و به کوفه نیز مرو
گفت حر بعد جر و بحث زیاد
برگزین راه سومی تا من
چاره جویی کنم ز ابن زیاد
من امیدم بود به درگه حق
که نگردم به جنگ تو وادار
کشته گردی ولی تو بی تردید
دست بر سیف گر بری، هشدار
بعد هشدارِ همره تهدید
داد پاسخ به حر مرا ای مرد
می هراسانی از قیافه ی مرگ
بیش ازینم بگو چه خواهی کرد
پاسخت شعر مومنی اوسی
چونکه بنمود عزم نصر رسول
مانعش بود چون پسر عمش
کرد او را به این سروده خجول
من کنون سوی مرگ خواهم رفت
بر جوانمرد مرگ خواری نیست
جهدش ار دین بود، بجوید حق
هدفش گر تباه کاری نیست
جان شیرین اگر سپر سازد
تا کند حفظ، جان خوبان را
دور گردد ز راندگان درش
نکند میل بر حرام خدا
می کنم جان خود به او تقدیم
شویم از زندگی دنیا دست
جنگ سختی چو هست من را با
دشمنی که بزرگ و آماده است
زنده مانم نمی شوم نادم
گر بمیرم نمی شوم مغبون
بر تو اما همین بودکافی
که بمانی چنین حقیر و زبون
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۹ شهریور ۹۷
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#از_مدینه_تا_کربلا
#قسمت_۳۳
#امام_حسین
.
دومین روز از محرم بود
کاروان در احاطه ی عدوان
می رسد بر زمین رملی و پست
دور آن تپه ها و نخلستان
کرد پرسش امام از یاران
نام این سرزمین چه می باشد
عرض کردند کربلا مولا
گفت بر حق پناه می باید
گفت باید پناه بر او برد
از هجوم هزار حزن و بلا
ما همین جا فرود می آییم
که خدا وعده دادهاست به ما
به خدا این همان مکان باشد
این محل قرار اشترهاست
آن محل خیمه ها شود بر پا
آن طرف تر محل مقتل ماست
به زمین خون ما شود جاری
در همین گوشه از زمین خدا
که نبی گفته ام که می شکنند
در همین جا حریم حرمت ما
چونکه یاران او پیاده شدند
با سلاحش حسین شد مشغول
زمزمه می نمود شعری را
که ازآن گشته بود سنگ ملول
آمدت روزگار بس به شتاب
چه فراوان پگاه و شام سیاه
که درآن کشته گشت طالب حق
هیچ نایافتت تغیُّر راه
بر خداوند باز می گردد
در دو عالم تمام امور
هر چه موجود زنده در دهر است
از همین راه می نماید عبور
ام کلثوم ناله ها سر داد
وا محمد، علی و وا اُمّا
وا حسن وا حسین و وای به ما
از بلایای سخت بعد شما
آمد از شهر کوفه باز خبر
لشکری آید از برای قتال
جریان واضح است بر همگان
نبود بر حسین هیچ مجال
خطبه ای خواند امام بر یاران
گفت بی پرده بعد حمد و ثنا
آخر کار ماست کشته شدن
گر چه باطل عدوست حق با ماست
وای مردم مگر نمی بینید
حق رها گشته می شود پامال
نهی از منکری نمی گردد
فعل معروف رفته از اعمال
مومنی گر بخواهد از خالق
مرگ را این زمانه حق دارد
مرگ باشد سعادت و ماندن
هست با اهل ظلم ننگ ابد
سوی من نامه ها فرستادید
آمدم تا به سوی شهر شما
بر سر عهد اگر نمی مانید
به کناری روید از ره ما
کوفیان در جواب همچون سنگ
پای وجدان و دینشان همه لنگ
عافیت جو و پست، بنمودند
بر تن خویش جامه ای از ننگ
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سیزدهم مهر نود و پنج
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین