هدایت شده از خبرگزاری فارس
صفحه صد و هشت قرآن کریم - KHAMENEI.IR.mp3
2.38M
🎙صوت تلاوت صفحۀ ۱۰۸ قرآن
@Farsna
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
بعدها آن پسر بور بداخلاق را در حالی دیدم که معتاد شده. هنوز همانقدر ترشرو و در هم ریخته بود. اما شک
تجربه روبرو شدن با آدمهای ضعیف، اما مستکبر و متجاوز در طول زندگی به من یاد داد که نباید ضعیف باشم. ضعیف بودن یا خود را به ضعف زدن، هیچ گاه تو را از دالان تنگ و تاریک و تلخ درد و زجر رها نمیکند. نمیتوانی به بهانه راحتطلبی یا به شوق کامجویی بیخیال آدمهای ضعیف پیرامونت یا فضای ضعیفی باشی که تو را احاطه کرده است.
باید هر روز قویتر شوی و برای این قوی شدن و ماندن برنامهریزی کنی. حتی قوی بودن هم کافی نیست. من آموختم که باید قدرتمند نیز بود. حتی آن هم تمام کار نیست. باید مقتدر بود و اینها یکسان نیستند.
قوی بودن، آگاهی و انسجام درونی تو را بالا میبرد. وقتی قوی هستی تمام ماهیت و هویت خودت را مییابی و میشناسی. خودیابی و خودشناسی مرحله مهمی است. وقتی توانستی آنقدر خودت را ارتقاء دهی که از جا برخیزی و از قوت خودت حفاظت و پاسداری کنی وارد مرحله قدرت شدهای. قدرت بازوی توست که میتواند مانع نزدیک شدن عامل ستم به تو شود. بدون قدرت تو تنها یک کتکخور مقاوم و پایدار هستی. آنقدر محکم شدهای که ضربه آدمهای متجاوز نمیتواند تو را از پا درآورد.
البته تحمل ضربهها و مقاومت در برابر آنها تو را هر روز قویتر خواهد کرد. این که بیاموزی حتی اگر دست دشمن به تو رسید، نباید خود را ببازی و هسته مرکزی عزم و اراده را از دست بدهی. اما بالاخره پس آزمونهای بسیار هر آدم قوی لاجرم با نوع پاسخهایش، نقاط ضعفش را به دشمن نشان خواهد داد و اگر دشمن تدارکی دیده باشد، میتواند از آن موقعیتها به تو آسیب بزند.
بزرگترین مشکل من در مورد آن پسر کوچک این نبود که زورم به او نمیرسد. من چند برابر او زور داشتم. مسئله من این بود که اولا در ذهنم نمیگنجید که او دشمن باشد. تلاش من برای تحلیل دوستانه رفتار او اصلا واقعبینانه نبود.
من در تمام سالهای پس از آن دوران حس ترحم دائمی به او داشتهام. وقتی خود محلگی و شهریام را بررسی میکنم او را بخشی از خود مییابم. برای من او دیگری نیست. اما آن روز نباید اسیر این نگاه پیشرو میشدم. دوستی با کسی که به هر دلیل عادت به تجاوز دارد، درست نیست. امن نیست. عاقلانه نیست. وقتی سلسله مراتب شدن را در خودسازی دنبال میکنی، میبینی که قدم اول ساختن و پرداختن خود فردی است. تو باید اول به خود فردیات استحکام ببخشی. البته توقف در آن قطعا تو را ضعیف خواهد کرد.
وقتی سعی میکنی قوی قدرتمند باشی در واقع میخواهی قوت خود را در دایرههای بزرگتر بودن گسترش دهی.
آدمها بالقوة با تمام هویت خودمانیشان متولد میشوند. اما در طول زندگی افراد مختلف، این ظرف بزرگ را به اندازههای گوناگون استفاده و فعال مینمایند.
بسیاری در همان خود اولیه باقی میمانند. خود فردیشان هم ضعیف و شکننده است.
اما واقعیات بر آنها فشار میآورد. خلأ وجودی دائم آنان را میآزارد. ابن آدمها ناچارند پاسخی به آثار ضعف در خود بدهند. آدمهای ضعیف این درد کشیدن را از چشم دیگران میبینند. قضاوت آنها این نیست که من ضعیف هستم. آنها غالبا سعی میکنند محیط اطراف را طوری شناسایی و تعریف کنند که آنها را با وجود ضعفشان به رسمیت بشناسد و موقعیت ممتازی به آنها بدهد. ادمهای ضعیف برای غرق نشدن در فشار محیطی، فضای اطراف خود را تضعیف میکنند. آنها برای این کار باید قدرتمند بشوند. من این جنس از قدرت را ضدقدرت مینامم؛ اما قدر مطلق آن را اگر در نظر بگیری میتوان قدرتش بنامی. همین آدمهای ضعیف قدرت مخرب را تثبیت هم میکنند و تولید اقتدار میکنند. این اقتدار، مفهوم مثبتی ندارد. فضاسازی غلبه ضعف است. آنها اجازه نمیدهند کسی ضعف آنها را به رخشان بکشد و برای این کار آدمهای قوی و مجموعههای قوی را سرکوب میکنند.
جالب شباهت ادبیات دو طرف ماجرا در کشاکش غلبه و تثبیت موقعیت است. اگر این مقدمه را بپذیریم، ضعیف مقتدر، همان دیکتاتور مستبد است.
دارم سعی میکنم بگویم که مقابل ضعف، تنها قوت نیست. قدرت و اقتدار هم هست.
یهرهبرداری از دسترسیها و امکانات محیطی میتواند به ضعیف و قوی کمک کند تا هر یک نام و مرام خود را به کرسی تعیینکنندگی و تصمیمسازی بنشاند.
سختی توصیف آن است که برای پدیدار کردن یک واقعیت دائم ناچاری تصویرهایی از جهات مختلف ارائه دهی تا لااقل رخ کار درآید. هنر نوشتن در تصویرگری موفق مفاهیم و معانی است. اگر هنوز در تصور و تصدیق قوت و ضعفی که میخواهم نشان دهم گنگی و غریبگی میبینید، نقص از نگارگری من با کلمات است. کلی ملاحظه روی دوش قلم نشسته و حرکت آن را سنگینتر میکند. نویسنده باید بسیار قوی باشد تا مهارت راندن قلم را از دست ندهد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
تجربه روبرو شدن با آدمهای ضعیف، اما مستکبر و متجاوز در طول زندگی به من یاد داد که نباید ضعیف باشم.
شنیدهام نقل کردهاند از مولی الموحدین، امیرالمؤمنین، امام الاتقیاء و اسوة الاوصیاء که هنگام سخن، کلمات در برابرم صف میبندند و خود را به من مینمایانند تا هر یک را برگزینم و من از میان آنان آنچه را به خواست خویش نزدیکترند برمیآورم و باقی را فرومیگذارم.
این حاشیه را تقدیم نگاه مخاطبان کردم تا بدانند در نوشتن بیوفا نیستم. سعی من کامل و شامل و کافی و وافی نوشتن است؛ اما گاه زنجیره کلمات تسلیم رأی من نیستند و قلم رام نمیشود و آرام نمیگیرد. آنگاه ناچاریم سکوت کنم تا راهی نو برای آشکار کردن معنی پیدا کنم که چارچوب ادب و حرمت مقام حفظ شود.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
حروفی که در اختیار ماست، فرقی با هم نداره. هر کدوم از ما بر اساس چیزی که توی ذهنمون و توی شاکلهمون
اگر کسی بیاد این کلمات رو پیدا کنه و به ما بگه. احتمال اینکه ما خلاقانه دنبال کلمات دیگه بگردیم پایین میاد.
تقریبا هر روز میدیدمش. بیمار و نزار بود.
سوء مصرف دنیا دچارش کرده بود و سلامت و سادگیاش را ربوده بود.
این اواخر بر تن تکیدهاش سنگینی میکرد و به سختی قدم برمیداشت. پلکهایش هم بیجان بر تیرگی نگاهش سایه افکنده بود. دلم هر بار بیاختیار میرنجید. عاجزانه نگاهش میکردن و امید و التماسهایم به رویش بدون هیچ آشنایی معروف و معمولی سو سو میزد.
اما حالا چند روزی هست که او را فارغ از قیل و قال جهان بر بالای دیوار، نشسته بر گوشه عکسی میبینم.
إنا لله و إنا إلیه راجعون..
خداوند او را از رنجها و حسرتهای آن جهانی در امان دارد و با نظر مهر و رحمتش از کم و کاست او بگذرد و در آغوش کرمش گرم بفشارد.
پس از پدر رحمت الله علیه که گاه در نگاهم جاریست و گاه در نفسم میوزد و گاه در روحم روان است، هیچ صورتی را به اندازه او جستجو نکردهام. هر روز بارها و بارها مهربانیهایش را از اینجا و آنجا میجویم و میبویم و رسم خال و خط خواهرانههایش را به هزار ترفند میپایم و مییابم؛ اما بار پروردگار هیچ گاه او را آشکارتر از آن دو نگار یادگار تکرار نکرد. چشمانم تشنه دیدارشان و قلبم بیقرار قرارشان. نزدیک بادا...
تقرب به خدا یکی از عوامل قوتبخش انسان است.
تقرب توحیدی در مرتبه اول باعث کسب و جمع صفات انسانی است و دوم باعث یکپارچه شدن و یگانه شدن این صفات و یافتن حقیقت متعالی و مترقی است و سوم باعث جمع و اتحاد تمام آدمها و عواملی است که دارای آن صفاتند. صفاتی که تنازل یافته از صفات احد واحد صمد هستند. این یعنی فرایند تقرب توحیدی باعث تقریب و وحدت میشود و پیوستگی و همبستگی فعال نیز باعث قوت درونی و پایداری عملیاتی میگردد.
#انسان_قوی لاجرم موحد و وحدتجوست. او از پراکندگی قلبی و عقلی و عملی دور میشود و به انسجام و هماهنگی حداکثری میرسد. همین مانع ضعف او و باعث قوت اوست.
پس دعوت مقام معظم رهبری برای انسجام و اتحاد همه ایرانیان و مسلمانان و آزادگان جهان در واقع قوتبخش آنان است تا از عهده موانع و مشکلات پیش رو برآیند.
اتحاد یک ارزش ذاتی دارد. البته هر عقل عملگری میداند که در مورد امکانها سخن میگوییم و هیچ گاه نگاه آرمانی به عرصه مقدورات عملی نداریم. بلکه با در نظر گرفتن اتحاد توحیدی و عملیات تقربی فردی و تقریبی اجتماعی تمام عوامل را جمع و تمام موانع را برطرف میکنیم. در واقع آن هدف باعث میشود از مسیر درست منحرف نشویم و به بهانه تقویت فردی و حزبی و گروهی و ملی، تفرقه و ضعف را در دیگر مجموعهها و افراد، ترویج و توسعه ندهیم.
جلسه دیروز پرسش و پاسخ رئیس جمهور پردهای از نمایش اصلاحات به بازیگری پزشکیان بود برای نظام و جهان.
نمیشی که پزشکیان بازیچه آن و سایرین عروسکگردان آن و ما و دیگران مخاطبان آن هستیم.
اصلاحات میداند که مشکل اصلی مردم، گشت ارشاد نیست. او به دنبال حل مسئله خود است. جمعبندی اصلاحات این است که اجتماعی شدن فحش و فحشا میتواند فرصت قدرت گرفتن دوباره آنان باشد. مصرف بیمحابای پزشکیان برای رساندن فرهنگ به نقطه بیبازگشت است.
اگر فرصت عمل رو باختی، یه فرصت دیگه هنوز داری. عکس العملهات رو بساز.
کسی که عزادار باختش میشه، فرصت عکس العمل رو هم از دست میده.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
8.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ | شهریار دورانها
🔹️بخشهایی از دیدار حضرت آیتالله خامنهای با آقای سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر گرانقدر در شهر تبریز. ۱۳۶۶/۴/۲۹
🗓 ۲۷شهریور، سالروز درگذشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی
💻 Farsi.Khamenei.ir