eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
145 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از مشکلات بزرگ پزشکیان با جامعه این است که دین‌فهمی و دین‌ورزی او و حتی انقلابی‌گری و سیاست‌ورزی او از جامعه چند دهه عقب‌تر است. جامعه ایران در پیچیدگی‌های نیم قرن اخیر فهم عالی‌تر و کامل‌تر و جامع‌تری از دبنداری و انقلابی‌گری و سیاست‌ورزی یافته‌اند که مفصل‌بندی‌ها و پیچیدگی‌های فراوانی دارد.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 آیه نصب شده در محل سخنرانی رهبر انقلاب در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت. ۱۴۰۳/۷/۴ 🔹️إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا 🔹️قطعاً خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع میکند. «سوره مبارکه حج آیه ۳۸» 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
قسم به تین و به زیتون، قسم به آزادی به انتفاضه‌ی غیرت، به چشم آبادی قسم به چفیه‌ی خونین، به راویان سحر قسم به حجله‌ی ویرانِ صبحِ دامادی قسم به واژه‌ی غزّه، قسم به خون شهید دوباره می شنوی چنگِ نغمه‌ی شادی قسم به داغِ دلِ مادرِ ستمدیده که سبز می‌شود آخر، خزان آن وادی قسم به نون و قلم تا دوباره بنویسد سلام قدس عزیز! ای نماد آزادی @shaeranehowzavi
بسیار پیش آمده که مردم را به منزله آینه دیده‌ام. آنان ناخواسته چیزی را نشانم داده‌اند که نیازمند آن بودم. نقاط ضعفی که از آن غافل بودم. نقاط قوتی که قدر نمی‌دانستم. زوایایی از واقعیت که بر من پنهان بود و مرا به فهم غلط و داوری اشتباه وامی‌داشت. لایه‌هایی از حقیقت که در حجاب نوع نگاه من است. مردم به آسانی تکبر و انجماد منیت مرا می‌درند و در نفس گسترده خویش نشانم می‌دهند که چگونه و چرا خود را به فضایی کوچک محصور و محدود کرده‌ام. آنچه که مرا در پس این آینه متعجب و متحیر می‌کند، هوشمندی این نمایش است. گمان من این است که خداوند به واسطه مردم، می‌خواهد مرا نجات دهد. مرا هدایت کند. مرا گرامی بدارد. اگر من بیاموزم که درست به مردم نگاه کنم، خداوند در صورت واقع‌نما و حق‌نشان مردم پیام خویش را به من منتقل خواهد فرمود. سنت خداوند این است که انسان را در پس تمام این صحنه‌ها مراقبت کند و به زبان نشانه‌ها و اشاره‌ها با ما تکلم فرماید. دوستی با مردم و دوست‌داشتن آنان به قصد آشتی با خدا شاید ضروری‌ترین مأموریت اجتماعی مؤمنان باشد. نزدیک شدن به مردم به قصد تقرب کلید حل بسیاری از دشواری‌ها و گره‌های کور ماست. دیدن خدا در دیدار مردم هنر دوستان خداست.
نماز شدن است. اقامه نماز، اقامه شدن است. عملیات تقرب منطق حرکت و توسعه و رشد و‌ تغییر و پیشرفت ماست. کلان پروژه تقرب کارساز و سامان‌ده و کفایت‌بهش تمام سویه‌های مورد نیاز زیست مؤمنانه است. انسان آنگاه که حضور در عالم را انکار کرد، معرفت را کشت. نماز دعوت الله است برای ملاقات. ملاقات با الله تنها اکتسابی نیست. لذا هر چه در نماز بیشتر تلاش می‌کنم بیشتر گمراه می‌شوم. اکتساب ظرف علم است نه اصل آن. ظرف زیبا و‌ پرداخته زمانی که محتوایی نداشته باشد تنها به کار نمایش می‌آید. بشر امروز با آن مشکلی ندارد. بشری که همه چیز را نمایشی می‌بیند. تنها نمایشی. پوستین می‌بیند. تنها پوستین. آدم برای شناختن دیگر در هستی سیر نمی‌کند. از آن خارج می‌شود و تنها نگاه می‌کند. هر چه را نتوانست نگاه کند، انکار می‌کند. معرفت روحانی را کنار گذاشته. چون سخت است. پس مرگ معرفت را رقم زده. دائم دارد جنازه معرفت را تشریح می‌کند و از آنچه می‌یابد شگفت‌زده است. از. عالم انسانی مرده و هبوط کرده. اخراج شده. در عالم شیطانی و حیوانی و گیاهی و جمادی سقوط کرده و محدود شده. او نسبت به معرفت انسانی مرده. حتی بدون نگاه روحانی متعفن شده. گندیده. فاسد شده و هر چه پیرامونش را گندانده. غزه نمونه آشکار آن است. فلسطین نشانه صریح آن است و امروز لبنان. چه دردی می‌کشیم از این مصیبت. مرگ بر تو ای انسان. چه کردی با خود. این فریاد بلند آسمانی که: قتل الإنسان ما أکفره، روایت واقع است. نه نفرینی در انتظار استجابت. انسان ضعیف، انسان دور افتاده از شدت وجودی ولیّ خدا، انسانی که تمام فرستادگان را کشت، اسیر کرد، شکنجه کرد، آزرد، ذبح کرد، سوزاند، قطعه قطعه کرد، ویران کرد و هر چه دانست و توانست بر سر ولیّ خدا آورد، دیگر حضور انسانی و حضرت انسان را نمی‌یابد. علم حضوری را نمی‌یابد. خود را از درون گم می‌کند. گم می‌شود. چگونه انتظار آزادی و تشخص دارد زمانی که خود را از درون گم کرده. چگونه انتظار کرامت دارد وقتی قدرت سیر وجودی و اتصال وجودی و درک وجودی را ندارد. این انسان چگونه نفی استبداد می‌کند و دیکتاتوری؟؛ نمی‌تواند. لذا وقتی شعار عبور از پادشاهی را نیز می‌دهد پوستین و نمادین است. او دغدغه نفی پادشاهی ندارد. او دغدغه تقسیم پادشاهی بین خود و دیگران را دارد تا شاید فرصت پیدا کند سهمش را بیشتر کند. یعنی از ناممکن پادشاهی به ممکن پادشاهی حرکت می‌کند. این است دموکراسی غربی. انسان نمایشی پوستین به نمایش رفع استبداد بسنده می‌کند. لذا هیچ گاه او از دیکتاتوری عبور نکرد، سهم خود را از این فساد بزرگ طلب کرد. انسان‌های ضعیف اینگونه سیستم‌های ضعیف را بر پا می‌کنند. معرفت مرده، استبداد را بازآرایی می‌کند تا نو به نظر برسد. انسان مدرن تفرعن را توسعه داد و سرمایه‌های انسانی را به شراکت طلبید تا همه بت سامری را با خاطرات فرعون بسازند و حالا فرعون دیگر یک شخص و قوم نیست، همه مردم بدنه اندیشه فرعون هستند و همه راضی هستند که اجازه پیدا کرده‌اند سهم الوهیت خویش را بیابند و همه پرستیده شوند و همه در آن افتخار براق دروغین صاحب نام و نشان باشند. بت بزرگی به عظمت مردمی که با راهبرد دموکراسی تفرعن سیستماتیک را بر پا می‌کنند. همان بلایی فرعون و قومش تخم آن را در قلب بنی اسرائیل کاشتند و پس از انقلاب و هجرت و غیبت موسی، امکان ظهور و بروز یافت و آنچه پنهان کرده بودند آشکار شد. ضعیف‌ها در میان مستضعفان پنهان شدند، همچون آب‌های متعفن و گندیده که به آب‌های زلال می‌آمیزند و جریان را شدید و مهیب می‌کنند؛ اما سپس آن را مصادره می‌کنند. ضعیفان قوم موسی شروع به تولید نظام ضعیف کردند. بازآفرینی بت، نگاه بیرونی و اکتسابی آنان بود. سیر وجودی در آنان مسدود شده بود. حضور را از دست داده بودند. حضرت هم در غیبت چند روزه بود. همه چیز برآشفت. سامری برآمد و میل ضعیف آنان را در انتشار و اشتراک تفرعن برآورد. گوساله سهم آنان از خدایی بود. وگرنه هر بت‌پرستی می‌داند که بت خدا نیست. بت‌پرست خود را خدا می‌داند؛ اما بت را خدا می‌نامد. بت‌پرستی یک جریان عمیق و دائمی تاریخی و تمدنی است. اصلا چنین نیست که برخی تصور کنند بت‌پرستان گروه خاصی بودند. انسان‌ها یا بت‌پرست بودند و یا خدا پرست. کسی که از حضور خارج می‌شود و از بیرون به شیء نگاه می‌کند و روند شیء شدگی انسان و معرفت و جهان را دنبال می‌کند، در حال ساختارمند کردن و سازماندهی کلان بت‌پرستی است. انسان مدرن توانست تمام جهان را بت‌کده کند. این قدرت ابزار است. همه عالم شیء شدند و مردند و بخشی از بت دست‌ساز انسان شدند. انسان همواره آن را گسترش می‌دهد. علم اکتسابی متکفل آن است که روزنه‌های نیاز انسان به علم حضوری را بپوشاند و پنهان کند.
این کفر بزرگ انسان است تا شرک محقق شود و معارضی نداشته باشد. این نظام جهانی دارد در فلسطین می‌شکند. در ایران ترک برداشت و توجه همه را به خود جلب کرد و ادامه یافت تا امروز. نماز ما را به حضور الله می‌طلبد. حضور الله حضوری است نه اکتسابی. لذا نیت اصل است. آیا حضور داری؟! یا بت‌پرستانه و خودخواهانه نماز می‌خوانی؟! حواست هست؟! آیا منطق فقر و عطش را می‌دانی؟! آیا در مسیر انتظار و تمنا و طلب قرار می‌گیر! آیا علم را متوجه خود می‌کنی؟! آیا نماز را اقامه می‌کنی یا می‌خوانی؟! اگر می‌خوانی، در حال برپایی بت‌کده بزرگی
مؤمنین از قدح نماز محافظت می‌کنند. بین دو‌ وعده متوجه بار شیشه خود هستند. نماز قبل را تحویل می‌دهند و جام دیگری می‌گیرند. اما امثال بنده، هر بار نماز را می‌شکند، باطل می‌کند و دوباره از صفر در صف نماز می‌ایستد. نماز را باید حفظ کرد. نگه داشت. ادامه داد. من آن را باطل می‌کنم و این اجازه نمی‌دهد حرکت تقربی من به وصل منجر شود. مذبذب هستم. می‌روم و برمی‌گزدم. دل نمی‌کنم از کف کار. می‌ترسم. وابسته‌ان به تعادل موقعیتی اسفل السافلین که کمترین تراز انرژی را دارد. ضعیف است. ناتوان و فرسوده است. ذخیره ندارد. کف دره است. سیل‌گاه است. با اینکه می‌دانم اینجا قطعا در طوفان پیش از همه به زیر آب خواهد رفت دنبال کشتی نجات نیستم. از تکانه‌های کشتی می‌هراسم. نمی‌خواهم تقدیر را بپذیرم. خود را می‌فریبم. دارم در کف دنیا کاخ جاودانگی می‌سازم. هنوز نقشه‌کشی تمام نشده سیل ابتلا می‌آید و مرا می‌برد. و من باز هم سوار کشتی نیستم. جزر و‌ مد روزمره آزمون‌ها مرا هشیار نمی‌کند؟! اهل دنیا بین دو جزر آب قلعه شنی زندگی خود را بر پا می‌کنند. سپس روز از نو روزی از نو و به این داستان مکرر افسون‌گر معتادند.
جنگل غرب کفاف دخل و خرجش را نمی‌دهد. ضعف اکوسیستم خود را از مزرعه‌هایی جبران می‌کند که هر روز دارد از دست می‌دهد. غرب نمی‌خواهد این منابع رایگان را رها کند. این یعنی رسوایی تمدن دروغین غرب و آشکار شدن ذات مرگ‌آفرین غرب. مزرعه‌هایی که از کنترل جنگل خارج می‌شوند و جنگل را تهدید به اهلی شدن می‌کنند. ما انتظار نداریم که درندگان آرام بگیرند. درندگان هم هیچ گاه باور نداشتند اهلی‌ها از عهده وحشی‌ها برآیند. قوی‌ها، مستضعفین را رها و ضعیف‌ها را اصلاح خواهند کرد.
وصیت‌نامه شهدا، گزارش تبیینی جنگ 🔸نکته نغزی که امروز از بیان رهبر انقلاب نصیبم شد، همین تیتری است که در پیشانی این مطلب نوشتم: وصیت‌نامه شهدا، گزارش تبیینی جنگ است. 🔸رهبر انقلاب در این سخنرانی به دو نیاز در خصوص روایت دفاع مقدس اشاره کردند: نیاز به گزارش توصیفی، نیاز به گزارش تبیینی. 🔸تاریخ جنگ چیزی از جنس گزارش توصیفی است اما این سنخ روایت نمی‌تواند همه معنای این دفاع مقدس را منتقل کند. 🔸تنها با گزارش تبیینی است که حال و مقال رزمندگان و فضای منحصربه‌فرد دفاع مقدس قابل انتقال است. 🔸وصیت‌نامه شهدا، کلید این گزارشات تبیینی است. نشان می‌دهد چگونه تمامی میادین جنگ تبدیل به عبادتگاه شده بود. 🔸نشان می‌دهد چرا نباید هیچگاه از شرارت دشمن غافل شد. نشان می‌دهد چرا اسلام و نظام و کشور زنده مانده و در نهایت چرا پیروزی ذاتی انقلاب اسلامی است.
حزب الله پیروز است... جرأت نمی‌کنند قرآن را مسخره کنند. قاری قرآن را می‌زنند. إنّ حزب الله هم الغالبون... نفاق مدعی متنی است که مجری نداشته باشد. ثقلین را می‌شکند تا ناکار کند. شعارش متن است و عملش ضد بطن. هر گاه مقام معظم رهبری با تکیه بر آیه‌ای از قرآن تحلیل می‌کنند و واقعیات را از منظر خدا بازخوانی می‌نمایند، منافقین، کسانی که هیچ گاه به خدا ایمان نیاورده‌اند، شروع به شبهه‌افکنی و توهین و تحقیر و تحریم آگاهی می‌کنند. حزب الله پیروز است. این وعده خداست و مؤمنان این را هر روز به عیان می‌بینند. خداوند مال گذشته نیست. قرآن کتاب تاریخی نیست. زنده و جاری است و این را تنها مؤمنین می‌دانند و به آن شهادت می‌دهند. منافقین قرآن را پشت سر انداخته در همان وضع می‌فهمند. قرآن برای آنان گذشته است و امروز به دنبال امر دیگری حیرانند. خداوند خارج از زمان بر آن حاکم است. ما بناست او را در لازمانش بیابیم. آنگاه عمل صالح ما ایمان ما را تصدیق خواهد کرد.
هدایت شده از تحلیل و تبیین
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤 روایت هادی ساعی از پیام تقدیر رهبر انقلاب به مربیان خانم تیم ملی تکواندو 🖼 پرونده: ایران قوی، ورزش قوی 🔍 متن گفتگو را بخوانید👇 khl.ink/f/57601
نه عرب جاهلی دیگری‌های غرب مدرن است و نه وایکینگ‌های اروپایی دیگری‌های ما. اگر توانستیم شخصیت جهانی خود را بیابیم، باید بتوانیم خودمانی‌هایمان را در گسترده‌ترین شکل و شاکله‌اش بفهمیم و بپذیریم. برای جهانی شدن باید از حصار ملی‌گرایی انفعالی عبور کرد. باید توانست واقعیت را تعمیم داد و مسئله را جهانی فهمید. یکی از انواع محاصره و تحریم، زندانی کردن ذهن در حصار مرزهاست. آنگاه مسائل بزرگ در زمین کوچک ما را تکه تکه خواهد کرد، در حالی که پاسخش جای دیگریست.