صراط مستقیم پر از فراز و فرود و پیچ و تاب و تنگنا و گشایش است. آنان که نیاموختهاند با ولیّ خدا حرکت کنند در تندیهای مسیر یا از حرکت جا میمانند یا بیپروا سبقت میگیرند و یا از این طرف و آن طرف جاده به بیرون پرت میشوند. خلاصه هیچ کدام به مقصد نمیرسد و در راه و بیراهه میمانند.
تنها اللازم لهم لاحق...
این آزمون هر روزه ماست.
هدایت شده از أخٌفيالله
نبرد ما با اسقاطیل، ادامۀ نبرد امام حسین علیه السلام است.
.
آنان دربارۀ حسین علیه السلام میگفتند: «خرج عن حده فقتل بسیف جده» (او از حد و حدود خود تجاوز کرد و با شمشیر جدش کشته شد.)
.
این حكمی بود كه در محكمه برای امام حسین علیه السلام صادر كردند. میگفتند: چرا عصیان میکنی؟ چرا نمیگذاری مردم شادمان باشند؟ چرا نمیگذاری مردم نماز بگزارند و روزه بگیرند؟ حج به جای آورند و زكات بپردازند؟ ای حسین، چرا این کار را میکنی؟ از این همه نبرد و درگیری چه میجویی؟
من آمده.ام تا به شما هشدار دهم كه اسقاطیل هم همان حرف را میزند: بیایید با هم زندگی كنیم، بیایید با هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشیم!.
آیا این حرفها از دولتی که بر اساس اشغالگری و تعدی و طمع و زیادهخواهی برپاست، پذیرفتنی است؟ اسقاطیل میگوید: ما بالاتر از دیگر انسانها هستیم. همۀ آدمیان باید تحت سلطۀ ما باشند. پس، این نبرد امام حسین علیه السلام در عصر ماست.
ما چیزی را از سلسلۀ نبرد حق و باطل جدا نمیكنیم، چنانكه به حسین علیه السلام در نبردش با یزید میگوییم:
«السلام علیك یا وارث آدم صفوة الله.»
امام موسی صدر
شاید باور نکنید خیلیها به کربلا نیامدند با شعار «زندگی معمولی».
هر گاه ولیّ خدا پا میگذارد در جامعه، عدهای بیدین میشوند. ولیّ خدا با آمدنش صحنه را متناسب با خود بزرگ میکند. واقعی میکند. اجازه نمیدهد دینداران خیالی که از آن به عنوان ابزار فریب و تخدیر استفاده میکنند در چرت به سر ببرند و بقیه را هم خواب و خام کنند. نهیب میزند و همه را از استراحتگاههایشان بیرون میکشد. از زندگیهای معمولیشان. از شادکامگیهای روزمرهشان. ناگهان جماعت زیادی بیدین میشوند. وقتی یکی باشد که بگوید تو دروغ میگویی و راست و دروغ را مخلوط کردهای خیلیها برنمیتابند. عصبانیت مشرکان مکه این بود که پیامبر میگفت نه این بتها خدا و واسطه خدا هستند و نه شما دیندار و نگهبان کعبه و بنده الله و نه این دفتر و دستک و جاه و جلال و مال و منالی که به هم زدهاید حق شماست. مشرکان در نظر اهل آن زمان مؤمنان واقعی به نظر میرسیدند. مؤمنانی که خدا را شکر قدرت پیدا کرده بودند و زمام امور دستشان بود. مکه دست خادمان خدا و زائران خانه خدا بود. حضرت عیسی هم که آمد مؤمنان را عصبانی کرد. همه حرف عیسی علیه السلام هم همین بود. کار ابراهیم هم. کار نوح هم. کار غالب پیامبران همین بود. رسوا کردن دینداران و دینهای تقلبی و تغلبی.
کار امام همین است. امیر المؤمنین این کار را کردند و کلی آدم با ایشان دشمن شدند. بیدین شدند. خیال میکردند امیرالمؤمنین آنان را بیدین کرده. حضرت صدیقه طاهره هم همین کار را کردند. آزمون برگزار کردند. امام حسن هم همین کار را کردند. امام حسین هم. اساسا این کار خداست که وقتی دید ما متصلب شدیم. رسوب کردیم. بت شدیم و در دنیا دنبال جای ماندن و خوابیدن گشتیم بیاید، آزمونی برگزار کند و ما را بتکاند و آن پوسته یخ زده منجمد را بشکند و بگوید که اگر بخوابی میمیری. پیامبرها برای همین آمدند.
باعث میشدند مردم آزموده شوند و دیندارها محک بخورند و آنان که در پوستین دین خزیده بودند عریان بیافتند وسط صحنه و فریاد بزنند که چرا لباس غصبی را از من گرفتی؟! آنان که حال رشد ندارند. آنان که قساوت اسیرشان کرده. آنان که میخواهند قفسی بسازند و خیالشان راحت شود که دیگر قرار نیست بشکند.
معلوم است ولیّ خدا غیرتش نمیکشد آدمها به اسم خدا همدیگر را فریب دهند.
صحنه امتحان بر پا میکند. جنس اصل را میآورد وسط میدان و بدلفروش رسوا میشود. چه کسی خوشش میآید دکان و دستکش باطل شود؟! هیچ کس.
شما شنیدهاید که وقتی امام حسین علیه السلام برخواست و گفت میخواهم دین جدم را از لوث دروغ و فریب و تحریف پاک کنم چه کار کردند! امت جمع شدند تا در یک بیابانی بکشند و خاکش کنند تا آثارش مخفی بماند. میخواستند هیچ نماند تا دینداران به استراحتشان برسند. یک لالایی هم بخوانند و شاید عدهای هم بیایند کمی گریه کنند و حتی کشته شوند و دیگر تخلیه احساسات و شور شود و جامعه خاطرش جمع شود که حق مطلب را ادا کرده و برود دنبال بازیهایش.
امام میآید میز را بلند میکند و روی سرشان خراب میکند و بساط عیش و عشرت را به هم میزند و همه وحشتزده از خواب برمیخیزند. چه شده وسط مستی و نعشگی دعوا میکنی؟! دیوانه شدی؟! به سرت زده؟! سحرت کردهاند؟! شعر میبافی؟! خیالاتی شدهای؟! و هزار شعار عاقل اندر سفیه جماعت مست و لاابالی علیه ولیّ خدا.
این آدمهایی که دغدغهشان استراحت است، بیشترین شمار سپاه خونریزان عالم هستند. دینداران رختخوابهای گرم و نرم و امکانات جانبی.
حتما شنیدهاید که میگویند جمهوری اسلامی ایران مردم را بیدین کرده! تردید ندارم که شنیدهاید. حتی ممکن است از زبان حجت الاسلامها یا آیت اللهها یا آیت الله العظمیها یا حتی بالاتر از آنها شنیده باشید. امامان معصوم هم شنیدند.
وقتی زمین بازی بزرگ شد کوتولههایی که خودشان را گنده فضای تنگ و تاریک و کوتاه زمانه میدانستند عصبانی میشوند. باد سرد زیر لحافشان میوزد و چرتشان پاره میشود و رؤیای دینداری میپرد.
انقلاب اسلامی ایران این کار را با دینداران کرد. امام که آمد سقف ایران ناگهان از کوتولهای مثل شاه کنده شد، بالا رفت و در قد و قامت امام خمینی متناسب شد. هر کس در این فضا له شده بود، همه مستضعفان، ناگهان نفس راحت کشیدند و آن کوتولهها که راضی شده بودند به حکومت طاغوت از فضا جاماندند. رفوزه شدند و حتی بیدین شدند. چه باک؟!
انتظار دارید با شما نجنگند؟! بیشک باید چنین باشد. ولیّ خدا وقتی راه افتاد در جامعه میشود فرقان. دائم صفها را از هم خالص میکند و این منافقان را وحشتزده میکند. باید جلویش را بگیرند. اگر توانستند با تخریب و تحریف اگر نه فتنه و توطئه.
آنها چرا میخواهند ولایت فقیه را حذف کنند؟! به همان دلیل که عدهای میخواستند پیامبران و امامان و جانشینانشان را در طول تاریخ حذف کنند.
اگر خیال میکنید دغدغه آزادی و زندگی معمولی دارند، اشتباه است. آنان میترسند کعبه از بتها خالی شود و بدانید که الله آنها را نفرستاده.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
هر گاه ولیّ خدا پا میگذارد در جامعه، عدهای بیدین میشوند. ولیّ خدا با آمدنش صحنه را متناسب با خود
آنها میترسند بفهمید که هیچ نمیدانند و شما را تنها بر اساس آرزوها و خیالات و توهماتشان زندانی کردهاند. آنها نگران لو رفتن بازی کثیفشان هستند.
کوتولهها باید سقف جامعه را پایین بکشند وگرنه نمیتوانند برای شما خدایی کنند. این پیامبران دروغین اگر شما مشغول آسمان خود باشید مثل کرمهای خاکی از شما جا میمانند زیر دست و پا.
دشمنان انقلاب اسلامی دغدغهای در مورد هیچ کدام از فضیلتهای انسانی ندارند زیرا همه آنها در سرزمینهایشان زیر پا له میشود و هیچ غصهای در مورد رذیلتهای شیطانی ندارند، زیرا همه آنها امروز حاکم است. مشکل آنها با جمهوری اسلامی ایران این است که بازی آنها را خراب کرده و توپ را به بیرون زمین زده و چشم تماشاچیان را به سمت بازبینی صحنه کشانده تا شعبده آنان را افشا کند و همه بدانند که اتفاق چیست و چگونه جهان در زمین بازی آنان مستهلک شده و تمام میشود.
اگر شما بدانید که خارج از این دایره مصنوعی جعلی و ساختگی فضایی برای زندگی هست که در آن نه تماشاچی که بازیگرید و به جای پول دادن و بلیط خریدن، پول میگیرید و بازی میکنید، بسباری از شما از آن خارج میشوید و بازی خودتان را میسازید. اما آنها نمیخواهند.
آری هر کس بتخانهها را در هم بریزد مردم را بیدین میکند. راست میگویی...
یکی از آفتهای مردمسالاری دچار شدن در توهم سالاری اشخاص و احزاب و گروههایی است که در کشمکشهای انتخاباتی دست برتر با آنهاست. اساسا این نوع نگاه ضد مردم است نه موافق مردمسالاری. اگر فهم درستی از مردم نداشته باشی و دائم دچار تقلیل و تقسیم و تخریب و تحریف آن بشوی بدون آنکه بخواهی و بدانی هم، داری نابودش میکنی. مردم هیچ وقت مردم نمیشود تا زمانی که رقابتهای رشد دهنده تبدیل شود به منازعات ویرانگر.
فرض بفرمایید نیروهای نظامی هنگام تمرینهای منظم خود، به جای استفاده از گلولههای مشقی، گلولههای جنگی استفاده کنند. اسمش رزمایش است، اما در واقع جنگ درونی است.
جامعه برای رشد کردن نیاز دارد که تمرین کند. در محیطی امن و سالم. در فضایی جدی اما دوستانه. بر اساس طرحی دقیق و واقعی اما همراه با مراقبت و محافظت.
اگر تیمهای ورزشی در بازیهای باشگاهی یکدیگر را لت و پار کنند، چیزی برای تیم ملی باقی نمیماند.
بعضیها کمک میکنند تا چیزی برای تیم ملی باقی نماند. زیرا در سطح ملی متحد تیم رقیب هستند نه مراقب ملت خویش.
اگر فرایند مردمسالاری شروع کرد به تخریب مردم، حتما از مسیر خویش منحرف شده است. مردمسالاری نباید مردم را ضعیف کند. نمیتواند مردم را تحقیر کند. مردمسالاری باید برای شایستگی مردم کار کند. برای تقویت مردم. برای ارتقاء مردم. برای اتحاد آنان نه تفرقه آنان. مردمسالاری اگر تمام انرژی تولیدی خویش را صرف داغ کردن فضای رقابتهای درونی کند، نه تنها سرمایهای برای فراروی از موقعیت کنونی و توسعه فضا و تکثیر فرصتها و تقویت موقعیتها و پیشرفت زندگی و آزادی عمل نخواهد داشت، بلکه خود را درون خود ذوب میکند و همه موقعیتها را میسوزاند و همه فرصتها را خراب میکند.
انتخابات یک آزمون است. یک رزمایش ملّی. عدّهای که به دروغ خود را دلسوز مردم معرفی میکنند آن را تحریم و تخریب و تحقیر و تحریف و تهدید میکنند. عدّهای هم آن را از اولویت خارج میکنند و با امورات عادی و روزمره زندگی خود میسنجند. عدهای از آن استفاده میکنند تا زمین بازی خودشان را پهن کنند و عدهای هم شرکت میکنند.
اما اینهایی که شرکت میکنند باز همه یکدست نیستند. بخشی از شرکت کنندگان همواره در میانه رقابت جدی، مراقب مردم هستند. قرار نیست استخوان مردم زیر بار فشار منازعات بین اشخاص و احزاب و جناحها بشکند. نمیتوانی مردم را به جان هم بیاندازی و کدورت را در جامعه حاکم کنی. کاری که بسیاری انجام دادند و مردم را از صحنه مشارکت راندند. گروهی از مردم دیدند که گاهی رقبا برای پیروزی، دشمنی را از بیرون به درون جامعه میکشند. مردم دانستند که انتخابات برای عدهای از سیاستبازها مسئله شخصی است. فهمیدند کاسبان قدرت و شهرت و ثروت و شهوت از صندوق رأی برای خود کیسه دوختهاند. مردم نمیخواهند متهم به همدستی با کانونهای مستبد و خودخواه تقسیم بیت المال شوند. مردم میخواهند مردم بمانند و ابزار بازی عدهای نشوند. تجربههای مکرر به مردم نشان داد که عدهای مردم را اشتباه گرفتهاند.
مردم دیدند که بعد از هر انتخابات مقدار قابل توجهی ویرانی از بابت رقابتها بر ایران تحمیل میشود. مردم بداخلاقیها را میبینند. مردم زشتیهای تفرقه و تنازع بقای در موقعیت را میبینند. مردم شدت شیطنتها و جولان بیمهار نفسهای اماره را میبینند. مردم تشخیص میدهند که این دیگر رزمایش نیست. رسما جنگ است. مردم نمیخواهند ضعیف شوند. نمیخواهمد پاره پاره شوند. پاسخ عدهای از مردم فاصله گرفتن از فتنه است.
آری عدهای فرصت انتخابات را به فتنه انتخابات تبدیل میکنند. انتخابات را بر ضدش برمیگردانند. مسیرش را وارونه میکنند. قرار است انتخابات مردم را به قدرت برساند با استخدام افراد و احزاب؛ اما در عمل با استخدام مردم، افراد را به قدرت میرساند. دلیل شخصی شدن بسباری از دعواهای انتخاباتی همین است. برای همین هیچ خط قرمزی برای رقابتها نمیشناسند و کنترل از دست میدهند و میافتند به جان جامعه.
مردم چرا رأی میدهند؟! آنها رأی میدهند تا مردم بمانند.
دیکتاتورهای مردمسالار، مردم را میتراشند تا اندازه خودخواهیهایشان شود.
هدایت شده از پایگاه نقد و تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌓 عصبانیت انفجاری منشه امیر، سردبیر رادیو فارسی اسرائیل از ارسال پیام حمایتی دکتر پزشکیان به سیدحسن نصرالله
🔺
رئیسجمهور منتخب مردم ایران در نامهای خطاب به دبیرکل حزبالله لبنان اعلام کرد: حمایت از مقاومت باقدرت تداوم خواهد داشت.✍ پی نوشت: احتمالا اسرائیلی ها بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران بوهایی به دماغشون خورده بود؛ که این پیام خیلی چیزا را روشن کرد. 🌍 پايگاه نقد و تبیین🔻 https://eitaa.com/jtabiin •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پوپولیزم اگر به معنای عوامفریبی و رفتار ریاکارانه با مردم باشد روشن است که از آن متنفرم؛ اما اگر اعلام همدلی و همراهی با مردم و همرنگی با آنان باشد را نشان بلوغ سیاست در جامعه میدانم. البته روشن است که همواره رسانههای موافق و مخالف در از بین بردن فضای سالم مردمی بودن اخلال و اختلال ایجاد میکنند؛ اما ارزش تلاش کردن دارد.
مثلا حالا که آقای پزشکیان توانست دل جماعتی از مردم را با سادگی و صداقتی که در چهره دارد جذب کند، زیبا میبود اگر مصالح و ملاحظات امنیتی و محدودیتهای قابل درک مسئولیتی اجازه میداد تا در عزاداریهای عرفی مردم در این ایام شرکت کند.
رفتن به سوی مردم و نگاه کردن از چشم آنان به قاب حوادث مسئولان را کمک میکند تا فضا را بهتر بفهمند و به واقعیتها نزدیکتر باشند. با مردم زندگی کردن هوشمندانهترین اقدام یک سیاستمدار میتواند باشد.